همشهریآنلاین - اصغر صوفی: با روی کارآمدن طالبان در همسایگی ایران، جریانی که همچنان نهتنها در داخل بلکه از سوی جامعه بینالمللی نیز پذیرفته نشده است، موجی از نگرانی را در ایران بهوجود آورد. با وجود داشتن مرز و رود مشترک، تأثیر و نقش بسیار زیادی که ایران در چند دهه اخیر در افغانستان داشته، باید دید که آیا ایران میتواند از عهده حاکمان کنونی افغانستان برآید یا باید طالبان را همواره یک جریان دردسرساز در همسایگی و منطقه دانست.
از سویی نیز با به پایان رسیدن ماموریت بهادر امینیان به عنوان سفیر پیشین در افغانستان، حسن کاظمی قمی به عنوان سفیر ایران در این کشور معرفی شده است. حال باید دید آیا این تغییر و جابهجایی در روابط همه جانبه این دو کشور تاثیری خواهد داشت یا خیر؟
در همین زمنیه با ابوالفضل ظهرهوند، سفیر اسبق ایران در افغانستان در اینباره به گفتوگو نشستیم.
مهمترین پیام سرنگونی دولت غربگرا در افغانستان چه بود؟
دولت آقای اشرف غنی با اعتماد کردن به آمریکا و داشتن امنیت خارجی، نتیجهای جز سقوط بهدست نیاورد؛ زیرا این دولت با حمایتهای آمریکا و وابستگی کامل امنیتی و مالی به آن روی کار آمد. از سویی هم آمریکا به راحتی افغانستان را ترک و با طالبان در دوحه توافق امضا کرد. کار بهنحوی پیش رفت که با خروج آمریکا و فروپاشی افغانستان و فرار آقای اشرف غنی کار دولت وقت به پایان رسید.
روابط ایران و طالبان چگونه است و آیا در آینده نزدیک ایران، طالبان را به رسمیت خواهد شناخت؟
رابطه ایران و افغانستان یک رابطه راهبردی و تمدنی است. ایران در سالهای بعد از انقلاب، پناهگاهی برای افغانها و ستونی بوده برای حمایت از حکومتهایی که به افغانستان آمدند.
با توجه به اینکه ایران، امنیت افغانستان را امنیت خود میداند و مردم افغانستان نیز به نوعی پارهتن ایرانند و از آنجا که حدود۵ تا ۶ میلیون افغان در ایران ساکن هستند، ناگزیر در هر شرایطی با افغانستان ارتباط خواهد داشت؛ حتی با طالبانی که آمده و به رسمیت شناخته نشدهاست.
موضع ایران در کار دیپلماتیک با طالبان این است که دولت فراگیر شکل بگیرد؛ موضعی اصولی و دقیق.
افغانستان در واقع پازلی از اقوام است. بنابراین یک جریان و یک قوم نمیتواند افغانستان را تحت کنترل داشته باشد و به سایر اقوام بیاعتنایی کند. طالبان هم که نماینده همه پشتونها نیست بلکه جریانیاست که عمدتا پشتون هستند. بنابراین موضع ایران و کشورهای منطقه و جامعه جهانی در اینباره همراستاست؛ یعنی تأکید بر دولت فراگیر، بنابراین تا این اتفاق نیفتد بعید میدانم ایران طالبان را به رسمیت بشناسد.
طالبان مانند دولت قبلی افغانستان از اجرای توافقنامه آب هیرمند خودداری میکند. برای گرفتن حقابه ایران چه باید کرد؟
مسئله آب هیرمند و اتفاقی که افتاده، یکی از مسائل مهم بین ما و افغانستان است؛ آن هم در شرایطی که دولت مشخصی در آنها نیست و تحول خاصی در آن صورت نخواهد گرفت.
از سویی توافقنامه سال۱۳۵۱ نیز همچنان معتبر است و این مؤلفهای است که در روابط راهبردی با ایران باید از طریق دولت کابل مورد توجه قرار بگیرد.
در واقع مسئله آب به امنیت دوطرف مرز ارتباط پیدا میکند و تأثیراتش هم دوجانبه است. فقط ایران از موهبت آن برخوردار نیست بلکه بهدلیل اینکه بخشی از آب هامون در داخل خاک افغانستان است و تأثیرات اقلیمی خود را دارد افغانستان نیز از وجود آن بیبهره نیست اما افغانها نسبت به این مسئله بیتوجه هستند.
و این بیتوجهی را در قالب زدن سد کمالخان و انحراف آب از مسیر طبیعی رودخانه هیرمند به سمت گودزره صورت گرفت که برخلاف منافع و مصالح مردم ما و مردم استانهای جنوب غربی افغانستان است. بنابراین تا تشکیل دولت فراگیر باید کجدارومریز پیش رویم.
حتی طالبان با وجود همه همکاریهایی که ایران با پناهجویان داشته و پذیرش بیش از ۵ میلیون افغان در ایران، این درایت را نداشت که حداقل بخشی از آبی را که از سفره ما استفاده میکنند، به هامون سرریز کند.
نقش ایران در بازسازی و چگونگی روابط در3دهه گذشته چیست؟ در تحولات سیاسی افغانستان ایران بهعنوان همسایه چه نقشی داشته است؟
اگر تا به امروز افغانستان ایستادگی کرده و دچار اتفاقات بدتری نشده است، بخش عمدهای از آن را مدیون ایران است؛ چرا که ایران در ثباتسازی و شکلگیری دولت در افغانستان تأثیرگذار بوده است. ایران، پرچمدار صلح افغانستان بوده و ابتکار صلح را در دست داشته است.
و حتی پیش از آن هم به مردم افغانستان کمکهای زیاد کرده و تلاش داشته جریانات درگیر داخل این کشور را کنار هم نگه دارد و دشمنیهایشان را کاهش دهد.حتی قبل از پیروزی مجاهدین، باز این گروههای هفتگانه و نهگانه مجاهدین بودند که از کمکهای ایران برخوردار شدند.
بنابراین در طول تاریخ تحولات افغانستان، ایران یکی از مهمترین طرفهایی بوده که در جهت حفظ یکپارچگی افغانستان، کمک زیادی به مردمش کرده و در استقرار دولت باثبات در کابل نقش کلیدی داشته است. همچنین نقش ایران، در بازسازی افغانستان و در تحرکات دیپلماتیک این کشور بسیار موثر بوده است.
اکنون نیز در شرایط کنونی در کنار مردم افغان ایستاده و با میزبانی شایستهای که انجام میدهد، تلاش دارد تا بخشی از آلام این مردم را کاهش دهد.
حال آنکه در آینده چه خواهد شد بخشی از آن برمیگردد به گروههای سیاسی داخل افغانستان و تصمیم گروه طالبان که اگر واقعا به فکر یکپارچگی افغانستان و پایاندادن به مشکلات مزمن در افغانستان باشند، باید به سمت دولت مشترک و فراگیر بروند و ایران قطعا در شکلدهی به این دولت نقش خوبی خواهد داشت.
آیا کشورهای ضدایرانی در منطقه میتوانند باعث سوءاستفاده رقابتهای درونی جناحهای مختلف طالبان و قدرتطلبی آنها شوند؟
وضعیتی که افغانستان دارد محصول مداخلههای قدرتهای فرامنطقهای مثل آمریکا و متحدانش در این سالها بوده است.اگر در افغانستان درست کار میشد و جامعه جهانی در سازندگی افغانستان کمک میکرد، این کشور دچار چنین مشکلاتی نمیشد. اما مداخلات و بیتوجهی آنها به مسائل مردم افغانستان، کار را به اینجا رسانده است. افغانستان، قربانی بازی کشورهایی مثل آمریکا و متحدانش در افغانستان شد.
آنها دلسوز افغانستان نبودند و برای اهداف منطقهای و فرامنطقهای به این کشور آمدند و نشان دادند در ۲۰سال اخیر نیتخیر نداشتهاند. در غیر این صورت با این میزان بودجهای که در این کشور صرف شده، امروز باید افغانستان یک کشور نسبتا توسعهیافته میشد، نه اینکه به ویرانهای تبدیل شود.
آیا تنشهای مرزهای دو کشور را باید زنگ خطری برای بحرانهای مرزی دانست؟ و آینده درگیریهای پراکنده مرزی بین این دوکشور را چگونه میبینید؟
خیر! زنگ خطر و بحرانی نیست. طالبان فاقد انسجام و تجربه لازم در روابط با کشورهای خارجی و منطقه است. اتفاقاتی هم که در این کشور رخ میدهد بهدلیل بیتجربگی و ناشی از ناهماهنگی بین نیروهای مرزداری با کابل و مراکز استانهای مجاور است.
طالبان بدون کمک ایران و همکاری با ایران راهی ندارد؛ یا ایران یا پاکستان. در این شرایط دشوار، ایران برای مردم افغان آبحیات است، طالبان هم این مسئله را به خوبی میداند. ایجاد مشکلات نیز طبیعی است، تفاوت وجود دارد بین کشوری که دارای مرزبانی آموزشدیده و روابط دیپلماتیک فعال و یک دولت مستقر است با جریانی که کابل را هزار نوع مشکلات مختلف در کنترل دارد.
آیا طالبان آمادگی استفاده از نیروهای خارجی و ورود به میدان تنشزای جدی با ایران را دارد؟
خیر! اکنون طالبان با مسئله مقبولیت داخلی مواجه است؛ یعنی مردم در وضعیت انفجاری قرار دارند، اگر قرار باشد طالبان وارد منازعهای در منطقه هم شود، از درون و بیرون آسیب میبیند و بساطشان جمع خواهد شد. بنابراین ناگزیر است که روش مدارا را در پیش بگیرد.
همچنین باید درایت سیاسی به خرج دهد و بهصلاحشان است که قدرت را در انحصار نداشته باشد و دولت فراگیر شکل دهد. مشکل این است که طالبان تجربه ندارد و باید روشی را بهکار گیرد، که هم مقبولیت داخلی هم مقبولیت منطقهای و بینالمللی داشته باشد.
ایران برای امنیت بیشتر در ارتباط با مرزهای خود چه تمهیداتی باید بیندیشد؟
ایران همان اقداماتی که با سایر مرزهای پیرامونی خود دارد، را باید پیش بگیرد. ایران، کشوری قدرتمند و ثباتساز است. در کنترلهای مرزی مشکلی ندارد و حتی از پیشرفت خودکنترلی و پهپادی برخوردار هستیم.
مهم این است که اگر کشورهای همسایه هم همکاری داشته باشند به نفع دوطرف خواهد بود و در غیر این صورت هم هزینهها افزایش مییابد و هم به مردم آسیب میرسد. ایران اقتدار لازم را دارد و حتی در شرایط بیثباتی داخل افغانستان به خوبی مرز را کنترل میکند. بنابراین این طالبان است که باید سعی کند همکاریاش را افزایش دهد.