همشهری آنلاین - امیرمحمد حسینی: موضوع توافق هستهای و مذاکرات احیای برجام پس از وقفهای چند ماهه بار دیگر به جریان افتاد. وزیر خارجه ایران در حاشیه نشست امان با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار کرد و در این دیدار مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی ایران یعنی علی باقری و انریکه مورا هماهنگ کننده مذاکرات نیز حضور داشتند. پیش از این دیدار نیز سازمان ملل گزارش شش ماههای روند اجرای برجام ارائه داد و خواستار بازگشت کشورها به تعهدات خود شد. اکنون به نظر میرسد تلنگر دوبارهای به طرفین برای از سرگیری مذاکرات وارد شده است. اما باید دید که تاکنون مذاکرات چه روندی را طی کرده است و مهمترین موانع بر سر احیای برجام چیست؟ آیا موضوع تضمین در توافق مطرح است یا ارادهای سیاسی برای به نتیجه رسیدن مذکرات نیاز است؟ ابوالقاسم دلفی کارشناس روابط بینالملل و سفیر سابق ایران در فرانسه در گفتوگو با همشهری آنلاین مواضع اخیر غربیها و چشم انداز پیش روی برجام را بررسی میکند.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
مذاکرات هستهای در دولت سیزدهم چه روندی را طی کرده و اکنون چه موانعی در مسیر به نتیجه رسیدن آن وجود دارد؟
هر ترمولوژی که برای مذاکرات هستهای تعریف کنیم واقعیت این است که این موضوع پنجره بیرونی کشور در روابط بینالملل است. این پنجره ۲۰ سالی است که با ادعاهای مختلف باز شده و کماکان نیز ادامه دارد. مذاکرات سال ۲۰۰۳ با اروپاییها شروع شد و آنها میخواستند نشان دهند که پیمان NPT مبنی بر عدم اشاعه سلاح هستهای با مذاکره و بدون درگیری نیز قابل محقق شدن است. اکنون همه غربیها به اعتبار اروپا و آمریکا مدعی هستند که میخواهیم از حرکت جمهوری اسلامی به نقطه غیرقابل بازگشت جلوگیری کنیم. از سوی دیگر آنها میدانند که ظرفیت جمهوری اسلامی و قدرت کشور در منطقه چقدر است و جایگاهش با کشورهای دیگر متفاوت است. در این چارچوب نزدیک به یک سال و نیم دولت سیزدهم مذاکراتی انجام داده است. در این مسیر طرف اروپایی مدعی بوده که میخواهد به توافق برسد و ما نیز اعلام کردیم که خواهان توافق هستیم. اما حدو مرز مطالبات نشان دهنده این بوده که بیشتر ادعاها مطرح شده است نه تمایل واقعی. به این دلیل که وقتی طرفی خواهان توافق است باید بخشی از مطالبات خود را در نظر بگیرد تا بر سر نقطه مشترکی به توافق برسد. ما هنوز به این نقطه نرسیدیم چرا که لازمه آن تفاهم سیاسی است. همانطور که سال ۲۰۱۵ نیز تفاهمی سیاسی انجام شد و پس از توافق هستهای به نتیجه رسید.
در دو ماه اخیر آمریکا و اروپا اعلام کردند که دیگر بر مذاکرات متمرکز نیستند. اما از سوی دیگر مسئول سیاست خارجی اروپا با وزیر خارجه ایران درباره برجام دیدار و رایزنی میکند. این سیاست یک بام و دو هوا نشانه چیست؟
در دو ماه اخیر آمریکا و اروپا ادعاهایی مبنی بر اینکه اولویت آنها دیگر برجام نیست مطرح کردند. اما با گزارش شش ماهه سازمان ملل درباره وضعیت توافق هستهای که دوشنبه منتشر شد بار دیگر بحث برجام به جریان افتاد. در این گزارش اعلام شد که همه باید به توافق هستهای برگردند و تعهدات خود را انجام دهند. آقای امیرعبداللهیان نیز قبل از سفر به اردن بحث دیدار با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دیدار با او در حاشیه نشست امان را مطرح کرد.
بنابراین تلنگری به مذاکرات زده شده و با وجود همه مسائلی که غربی ها به محوریت آمریکا مطرح کردند آنها همچنان پیگیر و مصر هستند که مذاکرات را به سرانجام برسانند. در این بین مسائل منطقهای نیز مطرح شده و مواضع مقامات اروپایی و آمریکایی هجمهای بینالمللی علیه ما در موضوع اوکراین نیز ایجاد کرده است. آنها این ادعا را مطرح کردند که ما از روسیه در جنگ حمایت میکنیم و ما نیز تکذیب کردیم اما ادعاها و هجمهها همچنان ادامه دارد.
نکته دیگر اینجاست که اوضاع منطقه آرام نیست و مجموعه کشورها نسبت به مواضع ما نگاه خاص دارند که تبدیل به حرکتهایی در سطح بینالمللی میشود که فشار را روی ما ایجاد میکند. از جمله روابط جدید چین با اعراب که یکی از هدفهای آن ما هستیم و بر معادلات منطقه تاثیرگذار خواهد بود. همین جا میخواهم به این موضوع نیز اشاره کنم که در چنین وضعیتی ما در دور دوم نشست امان که سران منطقه در آن شرکت میکنند نیز در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم. در حالی که در این نشست همه سران حضور دارند و فرصت خوبی برای گفتوگو و رایزنی به ویژه با کشورهایی است که ما با آنها اختلافاتی داریم و میتوانیم مشکلات را رودرو حل کنیم. بنابراین ما امسال که سال دوم نشست نیز بود میتوانستیم در سطح رییس جمهور شرکت کنیم اما متاسفانه در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم. این موضوع نشانهای برای نوع برداشت ما از منطقه است و میتوانستیم با توجه بیشتر به این نشست نگاه میکردیم.
شما مهمترین مانع در مسیر احیای برجام را مانع سیاسی دانستید. یعنی فکر میکنید دیگر موانع کارشناسی و فنی مطرح نیستند؟
بله، موانع دیگر فنی و کارشناسی نیست و سیاسی است. چه از طرف ما و چه از طرف آنها موضوع نیازمند اراده سیاسی برای رسیدن به نتیجه نهایی است. ضمن اینکه وقایع دو ماه اخیر نیز در این روند بی تاثیر نبود و ناآرامیها ما را تضعیف کرد. در عین حال این موضوع جرات طرف مقابل را بیشتر کرده که با شیطنت بیشتر به سمت ما بیاید. بنابراین احتمالا اگر دور جدید مذاکرات برگزار شود طرفهای مقابل موضوع حقوق بشر و جنگ اوکراین را هم مطرح میکنند. در واقع آنها تلاش میکنند که بیشترین فشار را وارد کنند تا در کوتاهترین زمان به توافق در موضوع اصلی برسند.
پس بحث تضمین که گفته شده یکی از موانع اصلی است چه میشود؟
تضمین در هیچ قرارداد و توافقی حتی اگر امضا شده و کتبی هم باشد وجود واقعی ندارد. اگر کشور مقابل تعهد را نقض کند شما چه کار میتوانید انجام دهید؟ بنابراین تضمین اصلی روابط کشور با دنیاست. اگر روابط ما با دنیا متناسب با وضعیت تواناییها و امکانات باشد طبیعتا قراردادها انجام میشود. اما اگر کشور ببیند که ما وضعیت باثباتی نداریم و نمیتوانیم از منافع خود دفاع کنیم ممکن است قرارداد را نقض کند یا حتی آن را ناقص اجرا کند. آنچه ایران در برجام به دست میآورد شکستن فضای تحریم و فشار بینالمللی است. در واقع باعث عادی سازی فضا میشود و مسئله هستهای ایران در سطح بین المللی حل خواهد شد. طبق صحبتهای آقای ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل از توافق دور نیستیم اما ظرفیت و اراده سیاسی باید در دو طرف وجود داشته باشد.
گفته شده که در دو ماه اخیر آمریکاییها برخلاف مواضع اعلام شده به تبادل پیام پنهانی با ایران ادامه دادند. آیا آنها قصد دارند که از وقایع اخیر استفاده کنند و ایران را در موضع ضعف قرار دهند؟
در برجام بحث موضع ضعف و قدرت مطرح نیست. چرا دستاورد مذاکرات هستهای همان است که در سال ۲۰۱۵ اتفاق افتاد یعنی حداقلی در کنترل روند صنعت هستهای ایران و دادن ما به ازای متقابل. بنابراین آنها به محض اینکه احساس میکنند فرصتی برای مذاکره وجود دارد بر خلاف مواضع اعلام شده به سرعت استقبال میکنند. همانطور که آقای بورل در اردن با وزیر خارجه دیدار و درباره مذاکرات رایزنی کرد. البته باید توجه داشت که اگر ما پشتوانه مردمی و اوضاع آرامی داشته باشیم با آرامش بیشتر مذاکره میکنیم اما در امتیازهایی که دو طرف در مذاکرات میدهند تاثیرگذار نیست.
توجه کنید که مذاکرات هستهای مهمترین نقطه اتصال ما با جامعه بین الملل و تحولات بینالمللی است. از این منظر همه کشورها حتی روسیه و چین خود را در این موضوع ذی نفع میدانند. چه ما اهمیت لازم را به مذاکرات بدهیم چه ندهیم اهمیت درون مذاکرات وجود دارد و میتواند بسیاری از معضلات بینالمللی و منطقهای ما را حل کند. با تحرکات فعلی چشم اندازی دوباره ایجاد شده که دو طرف با عقلانیتی به تعهداتی که امکانپذیر است برگردند و مذاکرات به نتیجه برسد.