همشهری آنلاین - امیر محمد حسینی: مواضع اخیر آمریکاییها درباره توافق هستهای امیدها برای احیای توافق هستهای را کمرنگ کرده است. در شرایطی که ایران برای از سرگیری مذاکرات اعلام آمادگی کرده و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز گفته که برجام جایگزین ندارد. حال سوال اینجاست که مقامات کاخ سفید چه هدفی را دنبال میکنند و تبادل پیامها میان تهران و واشنگتن منجر به بازگشتن دو طرف به مذاکرات میشود؟ موانع از سرگیری مذاکرات و به نتیجه رسیدن آن چیست؟
رحمان قهرمانپور کارشناس مسائل آمریکا در گفتوگو با همشهری آنلاین تاکید میکند که با تغییر و تحولات چند ماهه اخیر غربیها معتقد هستند که گذشت زمان به نفع آنهاست و به همین عجلهای برای رسین به توافق ندارند.
مواضع اخیر آمریکاییها چه پیامی دارد؟ از یک سو آنها از مرگ برجام سخن میگویند و از سوی دیگر همچنان بر گفتوگو و دیپلماسی تاکید میکنند.
اگر از یک منظر به گفتههای مقامات آمریکایی نگاه کنیم این مواضع ضدونقیض نیستند. آنها میگویند که ایران به شرایطی که ما میخواهیم تن بدهد و توافقی را قبول دارند که ایران از شروط خود کوتاه بیاید. آنها مدعی هستند که ایران شرایطی را مطرح کرده که مانع توافق شده است. لذا آنها تمایل به توافقی دارند که منافع بیشتری را برایشان تامین کند و از سوی دیگر نیز معتقد هستند که گذشت زمان به نفع آنهاست و به همین دلیل عجلهای هم برای رسیدن توافق ندارند.
چرا نقش کشورهای اروپایی برای تسهیلگری برای خروج از بنبست کمرنگ شده است؟
مجموع اظهارات مقامات غربی به ویژه آمریکاییها نشان دهنده این موضوع است که زمان به سود آنهاست. آنها معتقد هستند که ایران در شرایطی است که دست بالا را ندارد. در چنین شرایطی موضوع اوکراین نیز برای تسهیلگری یا میانجیگری در مسیر برجام ضربه زده است. یعنی اروپاییها نیز مسئله برجام را به موضوع جنگ اوکراین گره زدند. چرا که جنگ اوکراین به معماری امنیتی اروپا مربوط است و برای آنها اهمیت دارد. بنابراین مجموع شرایطی که وجود دارد در وهله اول آمریکا و سپس اروپا را به این جمعبندی رسانده که این ایران است که باید امتیاز بدهد. از سوی دیگر چین و روسیه نیز ابتکار عمل خاصلی ندارند و فعلا درگیر مسائل خودشان هستند و برخلاف سالهای پیشین پیشگام احیای برجام نیستند.
گفته شده که آمریکا هنوز هم پنهانی پیامهایی برای ادامه مذاکرات میدهند. چرا آنها این سیاست دوگانه را پیش گرفتند؟
مسئله در مذاکرات مشخص است. کسی مذاکره نمیکند که ببازد و قاعده مذاکره این است که شما بیشترین امتیاز را بگیرید و کمترین امتیاز را بدهید. براساس نظریه بازیها یک مذاکره زمانی به نتیجه برسد که نقطه بهینه شکل بگیرد. یعنی نقطهای که دو طرف فکر کنند امتیازاتی که میدهند با امتیازاتی که میگیرند تناسب دارد. آمریکاییهای میگویند ما در اسفند ۱۴۰۰ به این نقطه رسیدیم اما ایران فکر میکند هنوز نقطه بهینه تحقق پیدا نکرده است. بنابراین ما دیدیم که در تابستان برخی از افرادی که فعال رسانهای هستند و به تیم هستهای نزدیکند تاکید میکردند که زمستان سختی پیش روی اروپاست. در واقع اعتقاد داشتند که نقطه بهینه برای امتیازگیری و توافق برای ایران در زمستان سرد اروپا محقق خواهد شد. بنابراین طبیعی است که هر دو طرف به دنبال گرفتن بیشترین امتیاز هستند.
فکر میکنید این راهبرد موفقیتآمیز بود؟
اگر محقق شده بود که امروز برجام احیا شده بود. صحبتهای اخیر آقای کمال خرازی در مجمع گفتوگوی تهران نشان داد که خواسته محقق نشده و ایران همچنان تلاش میکند که برجام احیا شود.
در شرایط کنونی فکر میکنید دو طرف بار دیگر میتوانند به نقطه تفاهم مشترکی برسند؟
متاسفانه در چند ماه گذشته از نقطه بهینه دور شدیم. هم ایران و هم طرفهای مقابل. نقطه بهینه مبتنی بر ارزیابی از محیط پیرامون است. یعنی دو طرف زمانی وارد مذاکره میشوند که احساس میکنند شرایط به سود آنهاست و اگر وارد مذاکره شوند شکست نخواهند خورد. تغییر و تحولات محیطی در این مدت از جمله موضوع جنگ اوکراین و اتفاقات داخل ایران نشان میدهد که ارزیابی ایران و آمریکا و طرف سوم یعنی اروپا و چین و روسیه تغییر کرده است. رفتار چین با عربستان یا رفتار روسیه در جنگ اوکراین حاکی از تغییر محاسبات این دو کشور دارد. بنابراین تغییر شرایط محیطی باعث تغییر محاسبات بازیگران شده است و این تغییر شرایط راه برای مذاکره و توافق دشوارتر کرده است.