به گزارش همشهری آنلاین، از مدتی قبل پلیس در جریان سرقتهای سریالی یک زن که به عنوان پرستار کودک یا سالمند وارد خانهها میشد، قرار گرفته بود. اولین شاکی مردی بود که به پلیس گفت: یک هفته قبل برای مراقبت از مادر پیرم یک پرستار سالمند استخدام کردیم، اما امروز (روز حادثه) وقتی به خانه مادرم رفتم، با پیکر نیمهجان او روبهرو شدم. مادرم از هوش رفته بود و پس از انتقال وی به بیمارستان مشخص شد که به دلیل مسمومیت شدید به کما رفته است. با تلاش پزشکان مادرم نجات یافت و معلوم شد زنی که برای مراقبت از او استخدام شده بود، با آبمیوه مسموم وی را بیهوش کرده و تمام طلا و جواهراتی را که در گاوصندوق خانه مادرم بود، دزدیده است.
سرقتهای سریالی
درحالیکه تحقیقات پلیس زیرنظر بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت آغاز شده بود، معلوم شد زن سارق نه تنها به عنوان پرستار سالمند، بلکه بهعنوان پرستار کودک نیز وارد خانهها شده و دست به سرقت میزند. این در حالی بود که تعدادی از طعمههای او که سالمند بودند بهدلیل مسمومیت تا پرتگاه مرگ پیش رفته بودند. تحقیقات پلیسی نشان میداد که زن جوان با درج آگهی در سایتهای مختلف طعمههایش را شناسایی میکرده و در همه موارد از مدارک جعلی کمک میگرفته تا لو نرود.
کارآگاهبازی مادربزرگ
تحقیقات پلیسی برای دستگیری زن جوان ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل زن سالخوردهای با کارآگاهبازی، مچ این سارق را گرفت. ماجرا از این قرار بود که سارق تحت تعقیب این بار برای انجام کارهای خانه زن سالخوردهای در شمال تهران استخدام شده و به آنجا میرفت. او پس از یک هفته تصمیم به اجرای نقشهاش گرفت، اما خبر نداشت صاحبخانه از شگرد او آگاه و به رفتارهای وی مشکوک شده است.
زن جوان، قرصهای خوابآور را در لیوان آبمیوه حل کرد و آن را به اتاق زن سالخورده برد و دقایقی بعد وقتی برگشت با لیوان خالی روبهرو شد. پیرزن هم روی تخت خوابیده بود. زن سارق که منتظر این فرصت بود سراغ اتاق دیگر رفت تا طلا و جواهرات طعمهاش را سرقت کند، اما خبر نداشت که پیرزن بیدار بوده و او را زیر نظر گرفته است. آخرین طعمه زن تبهکار، وقتی مچ سارق را سر بزنگاه گرفت، در آپارتمان را باز کرد و با داد و فریاد از همسایهها کمک خواست. سپس در خانهاش را روی زن سارق بست و دقایقی بعد با حضور پلیس، مجرم تحت تعقیب دستگیر شد.
وقتی مأموران رسیدند و زن جوان را بازداشت کردند، پیرزن گفت: من معمولا هر روز روزنامه میخوانم و علاقه خاصی به اخبار حوادث دارم. بارها خبر سرقت با شیوه بیهوشی را خوانده بودم و وقتی فرزندانم زن جوان را برای انجام کارهای خانهام استخدام کردند به رفتارهایش مشکوک شدم. به همین دلیل هیچ وقت لب به غذاهایی که مینا درست میکرد، نمیزدم اما طوری وانمود میکردم که انگار غذا را خوردهام تا اینکه روز حادثه با چشم خودم دیدم پودری داخل آبمیوه حل کرد. من هم آن را دور ریختم و خودم را به خواب زدم تا اینکه مچ زن سارق را هنگام دزدی گرفتم.
با اظهارات این زن، متهم به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات برای شناسایی تمامی مالباختگان ادامه دارد.
گفتوگو
نقشه سرقت در مترو نوشته شد
زن سارق میگوید که هیچ سابقه کیفری ندارد و نقشه این سرقتها را زمانی کشیده که داخل مترو بوده و با ۲ زن دیگر همصحبت شده است. گفتوگو با او را بخوانید.
از روزی بگو که نقشه این سرقتها را کشیدی.
مدتها بود که بهدنبال کار میگشتم، اما تلاشم بیفایده بود. بدهی داشتم و اوضاع مالیام اصلا خوب نبود. هرجا میرفتم یا حقوقم را بهموقع پرداخت نمیکردند یا اسمم در لیست تعدیل نیرو بود. یک روز که از همهجا ناامید بودم و در مترو به صورت اتفاقی با ۲ زن مسافر همصحبت شدم. یکی از آنها تعریف کرد که پرستاری برای نگهداری از مادرش استخدام کرده و او با آبمیوه مسموم مادرش را بیهوش کرده و تمام طلا و جواهراتش را دزدیده است. حرفهای او جرقهای شد برای اجرای این نقشه. با خودم گفتم من هم میتوانم با این شگرد پول بهدست بیاورم. همان روز تصمیم گرفتم با این شیوه و شگرد دست به سرقت بزنم، اما فکرش را نمیکردم که دستگیر شوم.
چطور فکرش را نمیکردی که دستگیر شوی؟
چون اولا سابقهدار نبودم و دوما فکر همهجا را کرده بودم. از مردی مدارک جعلی خریدم و با همین مدارک به خانههای مختلف میرفتم و استخدام میشدم. حتی سیمکارت اعتباری میخریدم و سعی میکردم ردی از خودم بهجا نگذارم، اما کارآگاهبازی آخرین طعمهام مرا گیر انداخت.
با اموال سرقتی چه کردی؟
همه را میفروختم. میرفتم طلافروشی و میگفتم طلاها هدیه عروسیام است و با فریب طلافروشها، طلاهای مسروقه را میفروختم. قصدم این بود که برای خودم یک ماشین بخرم، اما دستگیر شدم و حالا که گیر افتادم بهشدت از کاری که انجام دادهام پشیمانم؛ چون باید جوانیام را پشت میلههای زندان بگذرانم.