به گزارش همشهری آنلاین، سال ۲۰۱۰ بود که کشور قطر با رأی اعضای فیفا به عنوان نخستین کشور خاورمیانه و مسلمان برای میزبان جامجهانی فوتبال ۲۰۲۲ انتخاب شد، در حالی در چند روز گذشته سوت بازی پایانها به صدا آمد که این کشور هزینهای بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار صرف ساخت و ایجاد زیرساختهای لازم و مکفی برای میزبانی از این رویداد بینالمللی کرد.
هرچند این کشور در طول ۱۰ سال گذشته زیرساخت و ظرفیتهای لازم را متناسب با تعداد تماشاگرانی که پیشبینی شده بود، وارد این کشور شوند به وجود آورد، اما انتظار میرفت مسئولین ایران با درک این مسئله که کشور ساحلی و کوچک قطر میتواند ایران را نیز در این امر سهیم کند؛ آنها را به مطالعه و برنامهریزی جهت انجام اقدامات مقتضی و توسعه زیرساختهای لازم وادارد، اما متأسفانه هیچگونه اقدامی در این راستا انجام نشد و بحث مشارکت ایران در بهرهبرداری از فرصت بینظیر جامجهانی قطر در حد همان بحث و تبادل نظر باقی ماند.
کوچک بودن، محدودیتهای زیرساختی و همچنین عدم جاذبههای متنوع قطر فرصتی شد که کشورهای همسایه از خوان پرنعمتی در خاورمیانه پهن شده بود، بهرهمندی کامل در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی را ببرند.
در این میان به نظر میرسید کشور ایران به پشتوانه اشتراکات متعدد فرهنگی، مجاورت با این کشور و با اتکا به روابط حسنه سیاسی با قطر و از همه مهمتر وجود جاذبههای متنوع گردشگری بتواند تعداد قابل توجهی از تماشاگران این رویداد فوتبالی را جذب کند و تحولی در مناسبات گردشگری و اقتصادی خود به وجود آورد.
حالا و در پایان برگزاری این رقابتها باید گفت در حالی که قطر و برخی از کشورهای همسایه نظیر عربستان سعودی، امارات، عمان و ...از این فرصت طلایی به خوبی در راستای رشد و بهبود منافع خود استفاده کردند، اما کارنامه ایران در این زمینه اصلاً قابل قبول و دلچسب نبود.
نتیجه حاصل از ارزیابیهای به عملآمده از برگزاری ۳ جامجهانی گذشته حاکی از این است که هر تماشاگر بهطور میانگین مبلغی بین ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار را در دو هفته ماندگاری خود در کشور میزبان هزینه خواهد کرد. با توجه به این موضوع میتوان گفت که ایران در صورت برنامهریزی و انجام اقدامات به هنگام کمترین آورده و بهرهای که میتوانست از این رویداد کمنظیر داشته باشد، جذب تماشاگران فوتبال بود که موجب تحرک، و رونق اقتصاد گردشگری و انتفاع تمامی اجزای فعال در صنعت گردشگری میشد؛ در حالی که علیرغم تخصیص اعتبارات دولتی برای استفاده از این فرصت، مطابق اخبار واصله، حتی یک رزرو برای هوادان جامجهانی در ایران انجام نگرفت.
ضعف عملکردی مسئولان علاوه بر جذب تماشاگران به ایران در فراهم کردن سفر هواداران ایرانی به قطر به عنوان یار دوازدهم جهت تشویق تیم ملی محرز بود؛ با توجه به قرار گرفتن تیم ملی کشورمان در سیاسیترین گروه ادوار جامجهانی انتظار میرفت مسئولان ذیربط بسترسازی مناسبی برای امکان سفر علاقهمندان واقعی تیم ایران فراهم کنند؛ اما متأسفانه در یک سناریو تکراری فروش بلیتهای ارزان قیمت فیفا وارد بازار سیاه شد و از دسترس عموم خارج شد؛ تا جاییکه بستههای سفر با قیمتهای گزاف بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان عرضه میشد. در این حالت عدم استقبال هواداران ایران با توجه به شرایط سخت اقتصادی امری مسجل بود.
بر همین اساس و به منظور بررسی نحوه عملکرد ایران، نقاط قوت و کاستیها با هدف بهرهبرداری درست از این رویداد به جهت ارتقا نقاط ضعف در رویدادهای بینالمللی آینده میزبان "حرمتالله رفیعی"؛ رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران و جهان در خبرگزاری تسنیم برای بررسی آخرین وضعیت صنعت گردشگری با تأکید بر تجربیات ناشی از برگزاری جام جهانی قطر بودیم که در ادامه، بخش اول گفتوگوی تسنیم با وی را از نظر میگذرانید.
تحلیل شما از نحوه میزبانی قطر به عنوان کشوری مسلمان از مسابقات جامجهانی چیست؟
قطر برای برگزاری مسابقات جامجهانی و کسب درآمد از طریق توسعه گردشگری برنامهریزیهای لازم را از مدتها قبل انجام داده بود و اگرچه هزینههای هنگفتی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار در این راستا انجام داد، اما اگر گفته شود برنده قطعی و نهایی این رویدادها قطر بود سخنی به گزافه گفته نشده است.
یکی از وجوه ممیزه و برتری قطر در این مسابقات، شروع جامجهانی با کلام خداوند و تلاوت قرآن بود که تاکنون سابقه نداشته است؛ به گونهای که رئیس فیفا نسبت به کشورهای اسلامی ادای احترام کرد.
این کشور در حالی یکی از حذفشدگان زود هنگام جام لقب گرفت که تاکنون سابقه نداشته است کشور میزبان موفق به صعود از گروه خود نشود؛ اما این اتفاق در حالی برای قطر روی داد که تأثیری بر نحوه میزبانی این کشور نگذاشت و نمایانگر و تأییدکننده این حقیقت بود که قطر برخلاف برخی از میزبانان ادوار گذشته جامجهانی اقدام به لابیهای فساد انگیز و سوء استفاده از امتیاز میزبانی خود نکرده است.
بنابراین با توجه به این موضوع و اینکه جامجهانی ۲۰۲۲ در کشور دوست و همسایه ایران برگزار شد، میتوانست فرصت بینظیری منتفع شد از ابعاد مختلفی برای ایران باشد، اما متأسفانه فرصتسوزی کشورمان در فرصتهای بکر و حساس همچنان از ادوار گذشته تاکنون مسبوق به سابقه است.
این فرصتسوزی ایران در طول مسابقات جامجهانی تا چه اندازهای در ابعاد مختلف تأثیرگذار بود؟
با توجه به قرار گرفتن تیم ملی کشورمان در سیاسیترین گروه ادوار جامجهانی انتظار عملکرد مناسبتری از مجموعه عوامل ذیمدخل و شاغل در صنعت گردشگری وجود داشت؛ اما به دلیل رخداد پارهای از حوادث که حداقل بنده در مورد آن از مدتها قبل هشدار داده بودم، شاهد عملکرد مطلوب نبودیم که بخش عمدهای از آن به نحوه مدیریت بازیها، فروش بلیت و بردن تماشاگران به عنوان یار دوازدهم و حامی اصلی تیم ملی برمیگردد.
علیرغم اینکه در جلسات مختلف برگزار شده با نهادهای ذیربط از جمله فدراسیون فوتبال، هشدارهای لازم مبنی بر ضرورت اعزام هواداران واقعی به این دوره از رقابتها داده شده بود، اما متأسفانه در سایه برخی کم لطفیها و بیبرنامگیها، تماشاگران و یاران واقعی حمایتکننده تیم ملی به رقابتها نرفتند و بعضاً شاهد وقوع اتفاقات نامطلوبی بودیم.
امروز اگر بگوییم در سایه برخی غفلتهای تصمیم گیرندگان و فعالان مربوطه در جامجهانی علاوه بر بازیهای فوتبال در پیشگاه مقدس خداوند به دلیل عدم اجرای صحیح مسئولیتها باختیم و در پیشگاه مردم نیز به دلیل عدم امکان تحقق انتظارات به جهت حمایت صحیح از تیم ملی و اعزام هواداران واقعی بازنده شدیم، سخنی نامربوط نگفتهایم.
در یک کلام و به خلاصه باید بگوییم در جریان مسابقات جامجهانی، ما در فوتبال، تجارت و سیاست هر سه بازنده شدیم و علت اصلی این باخت در هر سه بعد به اعتقاد و باور بنده در عدم وجود عرق واقعی و اعتقاد راستین و راسخ به کشور و نظام بود.
از زمان عرضه بلیت جامجهانی توسط فیفا، انتقاداتی مبنی بر عدم توزیع عادلانه و قانونی فیمابین عموم مردم بودیم، تا جایی که علاقهمندان باید برای تهیه تورهای مسابقات مبالغ گزاف تا ۵۰۰ میلیون پرداخت میکرد؛ علت این موضوع چه بود؟
یکی از راهکارهای اصلی برای استفاده مناسب از این رویداد همانگونه که از مدتها قبل توسط کارشناسان بیان شده بود، تمهید و تهیه بستهها و اصطلاحاً پکیجهای مناسب اقتصادی به جهت ایجاد بستر لازم برای سفر هواداران واقعی تیم ملی ایران به قطر بود؛ اما این اتفاق به وقوع نپیوست و شاهد بعضاً بستههای ۵۰۰ میلیون تومانی به این مسابقات بودیم که جای هیچگونه دفاع و توجیهی ندارد.
اگر برنامهریزی برای امکان تهیه بلیت به موقع از سوی مردم صورت میگرفت، شاهد این ماجرای تلخ نبودیم که در طول ماههای منتهی به برگزاری مسابقات بلیتهای مخصوص فیفا عرضه نشود و این بلیتها در فاصله زمانی اندک ۱۰ تا ۲۰ روز باقیمانده به برگزاری مسابقات شروع به عرضه شود و با بعضاً رانت به دست عدهای خاص برسد که حتی متأسفانه و مطابق مشاهدات برخی از همان افراد هم حتی متأثر از جوی حاکم بر کشور اقدام به رفتن به مسابقات نکردند.
به اعتقاد بنده باید نهادهای نظارتی در این زمینه خاص از مدتها قبل ورود کرده و نظارت لازم را به عمل میآورند تا شاهد از دست رفتن فرصت بهرهبرداری از جامجهانی در سایه زیادهخواهیها و منفعتطلبی عدهای خاص نباشیم و این اتفاق تلخ رخ ندهد که بلیتها در فاصله اندک چند روزه تا برگزاری مسابقات به یک باره عرضه شود.
متأسفانه مردم عادی به دلیل ضعف در برنامهریزیها نتوانستند به روال عادی نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند و صرفاً به روال غیرعادی و با قیمتهای گزاف میتوانستند بلیت مسابقات را تهیه کنند، که یکی از دلایل این موضوع مخالفت با امکان ارائه بلیت در آژانسها بود، در حالیکه مقدمه ایجاد امکان بستن بستههای سفر، تور، رزرو هتل و بلیت هواپیما قطعاً داشتن بلیت است.
برخی از تصمیم گیرندگان و صاحبنظران با این استدلال که واگذاری امکان تهیه فروش و عرضه بلیتها به وسیله دفاتر خدمات مسافرتی بر خلاف مقررات موجود و رویه فیفا است، با این امکان مقابله و مخالفت کردند؛ اما در این بین مردم و تیم ملی کشورمان متحمل اصلیترین ضرر شدند و این سؤال اساسی نیز بیپاسخ ماند که اگر این امر خلاف مقررات فیفا است، پس چرا در سایر کشورها این امر توسط دفاتر هم در این دوره و هم در دورههای قبل شاهد تحقق آن بودیم.
عرضه بلیت به صورت رانتی و مفسدهانگیز و نه طرق سالم و تمیز باعث شد تا هزینههای نهایی سفر برای علاقمندان و هواداران واقعی فوتبال که عمدتاً توان پرداخت پایینی نیز دارند به شدت افزایش پیدا کند؛ به گونهای که کمتر شاهد حضور این دست از تماشاگران واقعی در جریان بازیها بودیم.
بعضاً بیان میشد علت گرانی هزینه بستههای سفر به دلیل گرانی اقامت در قطر است؛ تحلیل شما چیست؟ آیا تعیین قیمت پروازهای ۱۳ میلیونی برای بلیتهای جامجهانی تأثیری در میزان استقبال هموطنان از شرکت در این رقابتها داشت؟
این موضوع به هیچ عنوان صحیح نیست؛ چراکه مطابق بررسیها و مشاهدات دفاتر در فاصله چند روزه مانده تا برگزاری مسابقات که بلیتهای فیفا در دسترس عموم قرار گرفته بود، امکان تهیه و رزرو بلیت و هتل برای اقامت در قطر حتی تا شبی ۴۰ دلار وجود داشت که به عنوان نمونه برای ۸ شب اقامت عددی معادل ۳۲۰ دلار بود که معادل صرفاً هزینه یک شب اقامت در اروپا است.
از سوی دیگر و علاوه بر این موضوع با توجه به در نظر گرفتن گسترده امکان حملونقل عمومی و رایگان از این جهت نیز هزینه چندانی متوجه شرکت کنندگان نبود؛ لذا حقیقت امر این است که عمده هزینه بستهها ناظر بر هزینه بلیت رفت و برگشت بود که علت آن نیز نبود سازوکارهای درست نظارتی است و هم اکنون این انتظار وجود دارد که با پایان جامجهانی این موضوع از سوی رسانهها مورد پیگیری به جهت ارائه پاسخ قرار گیرد.
مدت زمان سفر مسیر هوایی تهران- قطر نهایتاً ۲ ساعت است که در اوایل شروع بازیها بلیت این مسیر حدود ۲۰ میلیون تومان فروخته میشد؛ اما در ادامه و با عدم استقبال مردم در اسم به چیزی در حدود ۱۳ میلیون کاهش یافت که در عمل بالغ بر بیست و چند میلیون برای مسافران تمام میشد؛ در حالی که حتی مبلغ اسمی که معادل ۱۳ میلیون تومان بود، باز به نسبت طول این مسیر زیاد بود؛ چراکه مسیرهایی نظیر تهران- استانبول نیز همین مقدار زمان است اما قیمتهایی به مراتب ارزانتر ارائه میشود.
متأسفانه شرکتهای هوایی در سایه زیادهخواهی و عدم توجه به حقوق مسافران در واقع قبل از هرچیز باعث کاهش سود و تضعیف حقوق خود شدند؛ چراکه میتوانستند با کمتر کردن هزینه پرواز موجب افزایش استقبال بیشتر و تحقق سود مضاعف در بعد شخصی برای خودشان و در بعد جمعی و عمومی برای کل کشور شوند.
هرچند در این اواخر از طریق تعیین بستههای زیر ۱۰۰ میلیون تومانی تلاشهایی برای جذب هموطنان انجام شد، اما عملاً این اقدام منجر به ایجاد بستر لازم برای شرکت آحاد مردم نشد و در حقیقت باید گفت به دلیل وجود رانتهای فسادآور، مردم به معنای واقعی کلمه نتوانستند در این رقابتها شرکت کنند؛ چراکه تلاشهایی در جریان بود تا اساساً مانع از امکان حضور مردم و یا به تعبیر دقیقتر تماشاگران ورزش دوست متعهد شود.
تسنیم: برخی از مقامات مسئول با اعتقاد بر اینکه گردشگر ورزشی به دلیل جوان و پرهیجان بودن و همچنین از آنجایی که سابقه سفر به ایران و آشنایی با قوانین و شرعیات ایران ندارند، تلاشی برای جذب حداکثری نداشتند. چطور میتوانستیم این طیف از گردشگران را با حفظ شئونات جذب کنیم؟
برخی از صحبتها و انتقادات مبنی بر وجود قوانین اسلامی و شرعیات در ایران و عدم امکان جذب گردشگران جوان و پرنشاط جامجهانی نیز صرفاً در حد بهانهای برای سرپوش نهادن بر کم کاریهاست؛ چراکه کشور قطر علیرغم اجرای سفت و سخت مقررات اسلامی مانند محدودیت در آزادی پوشش و عدم امکان صرف مشروبات الکلی در ورزشگاهها و مکانهای دیگر که اجرای این قوانین در سایر دورههای جامجهانی مسبوق به سابقه نبود، توانست شاهد حضور پررنگ همین تماشاگران و هواداران باشد.
علاوه بر آن از نظر عرف بینالمللی قطعاً گردشگر ورودی به هر کشوری این آگاهی را دارد که باید الزاماً به قوانین آن کشور احترام بگذارد و مسئولان مربوطه میتوانستند با جذب تماشاگران جامجهانی و تشریح قوانین اسلامی و اخلاقی به راحتی به ارزآوری و درآمد هزینههای هنگفت مانند سایر کشورهای همسایه که ظرفیتها و جاذبههای غیرقابل مقایسه با ایران دارند، داشته باشد.
عدم تبیین درست برنامهای منسجم و شناخت علایق و سلایق گردشگران جامجهانی تا جایی بود که بیشتر برنامهریزیها در داخل کشورمان معکوس و معطوف به رزرو هتلها در مناطق آزاد بود؛ غافل از این مطلب مهم که بخش عمده و یا همه تماشاگران فوتبال جامجهانی را گردشگران ماجراجویی تشکیل میدهد که اساساً علاقهای به مثلاً گرفتن آفتاب در سواحل نداشته و به دنبال موضوعاتی جذاب نظیر اسکی روی برف و ... هستند. در حالیکه کشورمان از حیث وجود انواع مختلف ظرفیتهای لازم برای جذب هر نوع گردشگر و با هر نوع سلیقهای بسیار غنی است؛ اما متأسفانه در سایه بیتدبیریها این فرصت طلایی و کم نظیر را به راحتی از دست دادیم.
در سایه همین بهانهجوییها و خصوصاً تعلل در انجام اقدامات لازم و به موقع برای جذب تماشاگران جامجهانی، باعث شد که حتی یک رزرو برای هواداران در ایران انجام نگیرد؛ آن هم در شرایطی که برگزاری این رویداد به عنوان طلاییترین فرصت جهت رونق اقتصادی و گردشگری در کشورهای خاورمیانه تلقی میشد.
از چندی قبل از شروع مسابقات جامجهانی همواره شاهد وعدههایی از سمت و سوی مسئولان ذیمدخل در حوزههای مختلف بودیم؛ تا چه اندازه فرم اجرایی و محسوسی پیدا کرد؟
در دولت قبل مسئولان وعده اعزام جمعیتی بالغ بر ۵۰۰ هزار نفری به مسابقات را میدادند در حالیکه ظرفیت پذیرش کل مسابقات تقریباً چیزی نزدیک به ۲ میلیون نفر است و سهیه ایران نیز در نهایت ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر بود یا مثلاً وعده برقراری ۱۰ تا ۱۲ پرواز در روز داده میشد در حالی که عملاً ۲ پرواز نیز تحقق پیدا نکرد.
در زمینه استفاده از کشتی کروزی که قرار بود در ساحل شهر دوحه لنگر بیندازد و گردشگران را بین ایران قطر در خلال برگزاری مسابقات جابهجا کند و از مدتها قبل وعده آن داده شده بود، در نهایت شاهد عدم تحقق به دلیل موافقت نکردن قطر با جابهجایی دریایی بودیم که ریشه و علت آن را باید در نبود برنامهریزی و هماهنگیهای لازم به منظور اخذ موافقتها و مجوزهای لازم و بسنده کردن به اقداماتی نمایشی دانست. حتی اگر دولت قطر شرایط را برای استقرار و حرکت کروز ایرانی فراهم میکرد این کشتی به دلیل عدم آمادگی و عدم اتمام اقدامات تعمیری قادر به جابهجایی مسافران نبود.
همین موضوع در خصوص برقراری پروازها نیز صادق بود؛ چراکه اقداماتی از این دست نیازمند برنامهریزی دقیق، پیگیری لازم و هماهنگی مستقیم در تعامل لازم با کشور مقصد مدنظر در عین تسریع و توجه به زمانبندیها است. اما در عمل به هیچ عنوان نهادهای خصوصی متولی مربوطه که بعضاً بودجهای اختصاصی نیز برای این کار دریافت کرده بودند به این مسائل جزئی دقت نکردند.
اکنون یکی از ضعفهای کشور ما قطعاً عدم توسعه مبحث گردشگری دریایی است؛ چراکه به دلیل مهیا نبودن شرایط در ابعاد مختلف از جمله عدم وجود بندرگاهها و لنگرگاههای مناسب، کشتیهای باکیفیت و قابل استفاده و مواردی دیگر از این قبیل به شدت با ضعف زیرساختها مواجه هستیم.
با وجود تخصیص بودجههای دولتی در راستای بسترسازی و استفاده حداکثری از فرصت مسابقات جامجهانی از طریق جذب تماشاگران، معرفی ایران واقعی و فراهم کردن امکان رایزنیهایی در خصوص افزایش مراودات و تبادلات بین کشورها در طول این مسابقات، اما به نظر میرسد هیچگونه دستاورد قابل ملموسی نداشتیم؛ دلیل این امر چه بود؟
علیرغم تخصیص بودجههای دولتی برای ایجاد امکان استفاده از این فرصت، نظارت لازم چندان وجود نداشت. هرچند که به نظر میرسد هنوز هم برای نظارت دیر نشده است و باید افراد و نهادهای دریافت کننده بودجه که بعضاً مبالغ دریافتی را خرج پیشرفتهای خود کردند، امروز برای پاسخگویی و ارائه گزارش در زمینه اقدامات صورت گرفته با هدف ایجاد امکان بهرهبرداری از فرصت جامجهانی به نهادهای نظارتی احضار شوند و علاوه بر استرداد مبالغ دریافتی حتی خسارات وارده را نیز پرداخت کنند؛ چراکه در این زمینه با افکار عمومی بازی شد و توقعهایی ایجاد شد که به آن پاسخ داده نشد؛ لذا قطعاً باید موضوع پاسخگویی دنبال شود.
هماکنون کمترین انتظار موجود در بین فعالان گردشگری و جامعه ایران رسیدگی دقیق و دستکم عذرخواهی هر دو بخش خصوصی و دولتی از بابت کاستیها و نواقص است.
عدم استفاده از تجربه بخش خصوصی به عنوان مهره اصلی صنعت گردشگری تا چه اندازه بر ناکامی کشورمان از این فرصت متأثر بود؟
در جریان برگزاری جلسات هماندیشی به جهت تدوین نقشه راه با هدف بهره برداری مطلوب از فرصت برگزاری جام جهانی در قطر این انتظار از بدنه دولت فعلی به عنوان یک دولت تلاش گر بود که به دلیل عدم وجود تخصص و آشنایی کامل از بخش خصوصی نیز به منظور مشارکت فعالانه در جلسات دعوت شود اما این اتفاق به وقوع نپیوست که جای انتقاد دارد .
در حالی که در جریان این جلسات از برخی از نهادها نظیر اتاق بازرگانی که دارای دغدغههای گردشگری نبود دعوت به عمل آمد اما از بخش خصوصی فعال گردشگری و صاحبنظران هیچگونه دعوتی نشد که حداقل این انتظار در دولت فعلی وجود نداشت و امیدهای بسیاری با توجه به شخص وزیر از نحوه تعامل در این خصوص میرفت.
نکتهای که به عنوان یک حقیقت تلخ باید به آن اذعان و اعتراف کرد این است که تمامی دولتها در ادوار مختلف برگزاری جامجهانی علیرغم وجود امکان بهرهبرداری در این ضعف عملکردی داشتند و علت اصلی نیز ریشه در این موضوع دارد که بدنه دولتهای مختلف در زمینه نحوه استفاده از فرصت جامجهانی فاقد تجربه و مهارت است در حالیکه بخش خصوصی فعال گردشگری در این زمینه دارای تخصص مهارت و تجربه کافی است و صد البته و متأسفانه همواره حلقه مفقود تصمیمگیریها در این اثنا بوده است.
معمولاً بخش خصوصی نسبت به نحوه عملکرد دولتها دارای انتقاد است، زمان برگزاری جامجهانی فرصت خوبی بود تا دولتها از بخش خصوصی ضمن حمایت لازم و حتی دریافت هزینهها دعوت کنند تا انتقادهای خود را در میدان اجرا عملی کنند.
علت تأکید بر ضرورت دریافت هزینهها این است که بخش خصوصی که به جهت تأمین هزینههای خود سربار دولتها باشد بخش خصوصی به معنای واقعی کلمه نیست؛ چراکه آن بخش خصوصی که ایدهای برای تأمین هزینههای خود نداشته باشد قطعاً نمیتواند به دولت نیز برای طرح و برنامهریزی مطلوب نیز کمکی کند.