همشهری آنلاین- وجیهه امیرخانی: التهاب های سیاسی و اجتماعی، ناآرامیها و رخدادهای سیاسی برای ورود به سینما و تبدیل شدن به یک روایت جذاب تصویری با موانع و مشکلاتی بسیاری روبرو هستند. در حقیقت ورود به موضوعات داغ سیاسی روز بدون در نظر گرفتن ظرفیت پذریش آن از سوی افکار عمومی شبیه راه رفتن روی لبه تیز سلاحی است که در صورت کوچکترین خطای سهوی یا عمدی میتواند عواقب جبران ناپذیری را به بار آورد. شاید به همین دلیل هم سینماگران، فیلمنامه نویسان و کارگردانان کمتر ریسک چنین پروژههایی را میپذیرند و برای بیان حرفهایشان بیشتر به سمت کمدی کم خطر سیاسی می روند که به هر حال بدون برنامه و هدف پیش میرود و قرار نیست اتفاقی سیاسی را رقم بزند.
با توجه به اینکه سینمای ایران از این منظر چندان دست پری ندارد به بهانه اکران کمدی چپ، راست مروری کرده ایم بر گزیده ای از فیلم های ایرانی که عنوان کمدی سیاسی را به خود اطلاق کرده اند. کمدی سیاسی چپ، راست به کارگردانی حامد محمدی با حضور چهره هایی نظیر رامبد جوان، پیمان قاسم خانی سروش صحت و ویشگا آسایش با داستانی جذاب از گروه های سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا از امروز ۲۱ دی روانه سینماها شده است تا فضای غبارآلود گیشه سینماها را پررونق کند.
ناصرالدین شاه آکتور سینما
ناصرالدینشاه آکتور سینما ساخته محسن مخملباف (۱۳۷۰) با اسم دیگر «روزی روزگاری، سینما» یکی از نخستین کمدی هایی است که هر چند بیشتر از شوخی سیاسی شوخی سینمایی است اما از با دست گذاشتن روی ماجرای ورود سینماتوگراف به ایران و دربار مظفرالدین شاه بستری برای مزاح با سیاسیون را فراهم میکند.
داستان ناصرالدینشاه آکتور سینمای مخملباف با قصه میرزا ابراهیمخان عکاسباشی شروع می شود که در فرنگ به سر میبرد و در آرزوی ازدواج با معشوقاش (آتیه) شیفته سینماتوگراف میشود. از شاه کسب تکلیف میکند. شاه به فراشباشی سفارش میکند تا ابراهیم خان را نزد پسرش (ولیعهد) بفرستد ولی فراشباشی او را نزد پدر شاه (ناصرالدین شاه) میفرستد. شاه قاجار که مخالف سینما است و خودش فیلمها را سانسور میکند عاشق یکی از هنرپیشههای فیلم قدیمی (گلنار در فیلم «دختر لر») میشود و برای آن که به معشوق برسد حکومت را رها میکند و به دنبال سینما میرود.
فضای فانتزی و غیرواقعی زندگی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در این فیلم در واقع بستری است برای بیان حرف های نیش و کنایه دار به سیاستمداران و مسئولان فرهنگی وقت. مخملباف در این فیلم تا آنجا پیش می رود که به مشروطه هم ورود می کند بدون آنکه تصویر تلخ و سیاهی از اوضواع و احوال آن روزگار را نشان دهد.
این فیلم در دهمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۰ با حضور چهره هایی نظیر عزت اله انتظامی، اکبر عبدی، مهدی هاشمی، فاطمه معتمدآریا و...کاندیدای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.
لیلی با من است
«لیلی با من است» نخستین کمدی جسورانه در فضای جنگ و دوران دفاع مقدس است. کمال تبریزی این فیلم را سال های اولیه دوران سازندگی و پایان دوران جنگ در سال ۱۳۷۴روانه پرده سینماها کرد و در واقع اولین قدم سینمای ایران را برای شوخی با جنگ، دفاع مقدس، رزمنده ها و حتی شهادت برداشت. این فیلم که از سوی منتقدان بهترین فیلم طنز ایرانی و کمدی ساختارشکن با موضوع جنگ شناخته شد بااکران موفقی که در همان سال داشت توانست فضای مقدس، آسمانی و سیاه و سفید مطلق جبهه و خط مقدم را بشکند و خارج از قواعد سیاسی حاکم بر سینمای جنگ، داستان شهادت و ایثار آدم های آن دوران را برای مخاطب ملموس و واقعی کند.
داستان فیلم زندگی صادق مشکینی (پرویز پرستویی)، فیلمبردار تلویزیون را روایت می کند که از رفتن به جبهه و خط مقدم می ترسد اما برای اینکه بتواند از صندوق تلویزیون وام بگیرد تا خانه نیمه ساختهاش را تکمیل کند، باید مستندی از اسرای عراقی در مناطق جنگی را تهیه کند. صادق وصیتی تنظیم میکند و همراه آقای کمالی (محمود عزیزی) عازم منطقه میشود ...
پرویز پرستویی در قامت کارمند ترسوی صدا و سیما که در مهلکه افتاده با مهارت روی لبه تیغ کمدی حرکت می کند و موقعیت های دیدنی و بامزه ای را خلق می کند، هر چند به نظر می رسد حضور کمال تبریزی به خودی خود توانسته این فیلم را با وجود شوخی های جسورانه اش از ممیزی ها در امان نگه دارد تا آنجا که نسخه سریالی اش هم روی آنت تلویزیون رفت. لیلی با من است درچهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه (کمال تبریزی و رضا مقصودی) و برای پرویز پرستویی کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به ارمغان آورد.
نان و عشق و موتور هزار
«نان و عشق و موتور هزار» به کارگردانی و تهیهکنندگی ابوالحسن داوودی و نویسندگی پیمان قاسمخانی و ابوالحسن داوودی کمدی اجتماعی موفق سال ۱۳۸۰ است که با یک روایت طنز عاشقانه به سراغ موضوعات سیاسی روز رفته و در واقع از دور دستی بر آتش رویدادهای دوم خرداد می زند. در داستان نان و عشق و موتور هزار که بر اساس کتاب شوهر مدرسهای (Il marito in collegio) اثر جووانی گوارسکی نوشته شده یارولی (اکبر عبدی) عموی باران (بهاره رهنما) که تنها قیم اوست پس از تعلل و تاخیر باران در ازدواج، او را مجبور به انتخاب همسر در زمان معینی میکند. باران موفق به انتخاب همسر نمی شود و کم کم در می یابد که برزو جوان تعمیرکار (سروش صحت) عاشق او شده و...
پیمان قاسم خانی در نان و عشق و موتورهزار زیر سایه یک کمدی جذاب سینمایی به ادبیات سیاسی و اصطلاحات رایج آن دوران مثل «غوغا سالاران» هم راه می دهد و نیش و کنایه های داستانش اش را به سیاسیون وقت می زند. سازندگان فیلم که با فروش۳۹۵٬۰۰۰٬۰۰۰ تومانی در تهران به عنوان یکی از پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینما اکران موفقی را پشت سر گذاشتن مدعی بودند برای اکران فیلم چانه زنی هایی داشته اند تا به محاق توقیف نرود.
مارمولک
مارمولک، کمدی دیگری از کمال تبریزی و نویسندگی پیمان قاسمخانی است که ۸ سال پس از «لیلی با من است» و در سال ۱۳۸۲ ساخته شد. داستان این فیلم درباره فرار رضا مثقالی معروف به رضا مارمولک دزدی سابقهدار از زندانی است که ریاست به شخصی به نام آن آقای مجاور مردی بسیار سختگیر و انعطافناپذیر سپرده شده است. رضا مارمولک برای فرار از زندان در ماجرایی تصادفی لباس روحانیت می پوشد و همین سرآغاز ماجراهای بامزه و البته باورنکردنی را برای او در مسجد محله ای رقم می زند.
به نظر می رسد فضای خوش بینانه پس از «لیلی با من است» تبریزی را به سراغ مارمولک و سوژه شوخی با روحانیون سوق داده و بیش از اندازه روی ظرفیت و مدارای لایه های حاکمیتی و سیاسیون حساب باز کرده که می تواند روی پرده بماند. مارمولک دوم اردیبهشت سال ۱۳۸۳ در تهران روی پرده رفت و در حالی که بهتدریج در شهرهایی چون مشهد، قزوین، رشت، یزد، ارومیه، شیراز، اصفهان، خرمشهر، کاشان و زنجان هم در حال اکران بود در مقابل اعتراضات به نمایش فیلمی که از سوی مخالفان «موهن»، «مبتذل»، و «هتاک» خوانده شد مجبور شد کمتر از یک ماه در ۲۸ اردیبهشت با اکران پرده ای خداخافظی کند. این فیلم که در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شده بود یک دهه پس از خداحافظی با پرده سینما در قالب سیدی به صورت محدود عرضه و در فروردین ۱۳۹۹ بهطور رسمی در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. مارمولک در نوروز ۱۴۰۱ برای نخستین بار از شبکه یک و شبکه نمایش پخش شد.
اخراجی ها
سه گانه مسعود ده نمکی در سینما هم یکی قابل تأمل ترین آثار سیاسی در ژانر کمدی هستند. اولین قسمت آن با عنوان اخراجیها در سال ۱۳۸۵ به عنوان نخستین اثر بلند سینمایی دهنمکی است عنوان پر فروشترین فیلم سال ۱۳۸۶ را هم از آن خود کرد و فروشی بیش از ۲ میلیارد تومان را نصیب گیشه سینما کرد.
این فیلم که محل بحث و جدل اهالی سینما و منتقدان سینمایی شد داستان زندگی مجید یکی از گنده لات های جنوب تهران را روایت می کند که به خاطر عشق به دختر پیرمرد عارف مسلکی به نام میرزا شرط وصال با معشوق او را می پذیرد و راهی جبهه می شود. ورود مجید به همراه دار و دسته دوستانش به جبهه ماجراهای بامزه ای را ایجاد می کند که به اعتقاد بسیاری از سینماگران تنها به کمک نفوذ و جایگاه مسعود ده نمکی به محاق توقیف نرفت یا از پرده پایین کشیده نشد.
اخراجی ها در حالی که برنده بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر شد با فروش بالغ بر ۲٬۰۳۲٬۵۹۳٬۵۰۰ تومان اثری خط شکن محسوب می شود که بسیاری از مرزها را برای دیگران در حوزه طنز سیاسی باز کرد. ده نمکی پس از موفقیت اخراجی ها به سراغ ادامه آن رفت و اخراجی های ۲ را روانه سینما کرد. این فیلم در سال ۱۳۸۷ به گیشه رونق داد و با فروش ۸٬۵۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان باز هم در رده پرفروشترین فیلم های تاریخ سینمای ایران قرار گرفت.
ده نمکی سومین قسمت اخراجی ها را در سال ۱۳۸۹ تولید کرد که البته فروش کمتر و حواشی بیشتری داشت. این فیلم که در سبد اکران نوروزی ۱۳۹۰ هم قرار گرفت حدود ۶ میلیارد در سینماها فروخت.
این فیلم هم به سیاق دو قسمت قبل در همان فضای جنگ ایران و عراق می گذرد و به نوعی پایان قصه این سهگانه محسوب می شود. ده نمکی در اخراجی های ۳ برای شوخی با مسئولان به سراغ انتخابات دهم ریاست جمهوری هم می رود و به مناظرههای انتخابات هم اشاره های طنزآمیز می کند.
گشت ارشاد
سه گانه دیگری که عنوان پرفروشترین ها را در سینمای ایران یدک می کشد، گشت ارشاد ساخته سعید سهیلی است. گشت ارشاد ۱ در اکران نوروزی سال ۱۳۹۱ با حضور چهره هایی نظیر حمید فرخنژاد، پولاد کیمیایی، ساعد سهیلی، نیوشا ضیغمی و سحر قریشی موفق شد فروشی بیش از ۱ میلیارد تومان را از آن خود کند.
این فیلم ماجرای سه جوان جنوب تهران با نامهای عطا، حسن و عباس است، که برای به کسب درآمد و گذراندن زندگی خلاف میکنند. آنها با طعمه قرار دادن دختر و پسرهای جوان با نام گشت ارشاد از آنها پول میگیرند و اخاذی می کنند. محوریت کشت ارشاد در این فیلم و بازی با سوژه حساس گشت ارشاد که اگرچه ظاهری اجتماعی دارد اما با لایه های پیچیده سیاسی و امنیتی گره خورده است نوعی تابو شکنی در سینمای کمدی ایران است که توانست شوخی های صریحی و بی پرده ای را به تصویر بکشد.
گشت ارشاد ۲ پنج سال بعد و در نوروز سال ۱۳۹۶ اکران شد و با فروش تقریبی ۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان همچنان با استقبال مردم روبرو شد و فروش خوبی را تجربه کرد. سومین قسمت این سه گانه هم با نام گشت ارشاد ۳ در اکران تابستانی سال ۱۴۰۰ قرار گرفت و در کنار اکران کمدی دینامیت فضای کرونایی را شکست و با فروش۴۲٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان به اکران خود پایان داد.
هزارپا
هزارپا یکی دیگر از مطرح ترین کمدی های سینمای ایران است که موفق شد عنوان پربینندهترین فیلم دهه ۹۰ سینمای ایران و چهارمین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران (بدون در نظر گرفتن تورم) و دومین فیلم پرفروش ایران (با در نظر گرفتن تورم) را نصیب خود کند.
هزارپا به کارگردانی ابوالحسن داوودی، تهیهکنندگی رضا رخشان و نویسندگی امیر برادران با دستمایه قرار دادن فضای جنگ و نوستالژی های پرطرفدار دهه ۶۰ با جانبازان، ایثارگران و خانواده شهدا شوخی کند و در انبوه فضای تلخ سینمای اجتماعی دهه ۹۰ صف های سینما را شلوغ کند و خنده به لب مخاطبان و سینماروها بیاورد.
هزارپا روایتی از زندگی رضا نیازی (رضا عطاران) و دوستش منصور (جواد عزتی) را تعریف می کند که شغلشان کیفقاپی است. نیازی متوجه میشود که دختر صاحب کارش الهام (سارا بهرامی) نذر کرده که با یک جانباز ازدواج کند. رضا که در تصادف پای خود را از دست داده تصمیم میگیرد خود را در کسوت یک جانباز به دختر نزدیک کند تا بتواند با او ازدواج کند...هزارپا در ۱۳ تیر ۱۳۹۷روانه سینماها شد ودر پنجمین هفته اکران توانست عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به دست آورد. فروش این فیلم در کمتر از دو ماه از ۳۰ میلیارد تومان گذشت و نخستین فیلم ۳۰ میلیاردی سینمای ایران لقب گرفت. همچنین در ۴۵ روز نخست اکران رکورد شهر موشها ۲ را با بیش از ۴ میلیون تماشاگر شکست.