برخلاف اکثر مربیان و مفسران که معتقدند مبلغ نجومی این انتقال (حدود 100 میلیون پوند)، غیرقابل توجیه و ضربهای به فوتبال است، این نویسنده باور دارد که کاکا ارزش پرداخت چنین پولی را دارد.
در زبان برزیلی ضربالمثلی داریم که میگوید: «کسانی که پول دارند، خرج میکنند و کسانی که پول ندارند، کف میزنند.» اگر منچسترسیتی پول کافی برای خرید بهترین بازیکن جهان را دارد، خوشا به حالش. آنها از این سرمایهگذاری پشیمان نمیشوند. مهم نیست که کاکا در مراسم اخیر انتخاب بهترین بازیکن فیفا، بعد از رونالدو، مسی و تورس چهارم شد. این به معنی این نیست که او بازیکن ضعیفتری است. سپری کردن یک فصل درخشان یک چیز است و یک فوق ستاره نابغه بودن چیزی دیگر.
کاکا بهترین بازیکن روی زمین است و تنها به دلیل برخی بدشانسیهایی که در سال 2008 داشت، نتوانست در زوریخ به آنچه شایستهاش بود برسد (مشکلات بدنی او را به اتاق عمل کشاند و مانع از این شد که او هنرش را در میلان یا تیم ملی برزیل به نمایش بگذارد). اگر این مشکلات نبود، او برای اینکه مانند سال قبل به رتبه اول برسد، همه ویژگیها را داشت.
یک نابغه یا فوقستاره، بازیکنی است که میتواند یک حرکت بسیار دشوار را به قدری طبیعی انجام دهد که برای تماشاگران آسان به نظر برسد. علاوه بر این، او درون زمین تمایلی به شیرینکاریهای بیمورد ندارد. فوتبال برای ستاره میلان موضوعی جدی است، نه یک نمایش سیرک.
کاکا میداند که فوتبال یک جنگ است. او بدون خستگی به دنبال گلزنی است و تنها زمانی دریبل میزند که واقعا نیاز باشد. وقتی او از بازیکن یارگیرش عبور میکند و مقابل دروازهبان میرسد، به دنبال گلزنی است. مهمتر از آن او حرفهاش را جدی میگیرد. او جزو بازیکنانی نیست که در تفریح افراط میکنند. از معدود بازیکنانی است که مراقب خودش است و همیشه وزن ایدهآلش را حفظ میکند.
من نمیتوانم بازیکنان با پستهای متفاوت را مقایسه کنم ولی معتقدم کاکا از کریستیانو رونالدو، بازیکن منتخب فیفا حرفهایتر، از مسی که تواناییهای نادری دارد و بازیکنی سرنوشتساز است باتجربهتر و تکنیکش از تورس ظریفتر است. این را به حساب برزیلیبودن من نگذارید، هر سه بازیکن دیگر هم بازیکنانی عالی هستند.
من فوتبال کاکا را از مدتها قبل دنبال میکنم و برای اولین بازی او در تیم ملی برزیل، در ورزشگاه بودم. این یک بازی دوستانه مقابل بولیوی در سال 2002 و در شهر گویانیا بود. او تنها 19 سال داشت و برزیل آن بازی را با نتیجه 6 بر صفر برنده شد. کاکا در نیمه دوم به بازی آمد. او وقتی جوانتر بود، هنرنماییاش را از تیم سائوپائولو شروع کرد.
او به قدری میدرخشید که حتی پیش از دعوت به تیم ملی جزو بازیکنانی بود که هواداران بیش از دیگران در لابی هتلها به دنبالش بودند. وقتی در آسانسور باز میشد و او بیرون میآمد، غوغایی به پا میشد. صدای هواداران هیجانزدهاش که او را شبیه یک ستاره سینما میدانستند، نشان میداد که چقدر دوستش دارند.
کاکا تربیت مناسبی داشته و برخلاف اکثر بازیکنان فوتبال در کودکی همه چیز داشت؛ رفاه، تحصیلات و خانواده خوب. پدرش یک مهندس است که تا جایی که بتواند او را در سفرهایش همراهی میکند. الگوهای کودکی کاکا در فوتبال، زیکوورای، ستارگان دهه 80 و 90 فوتبال برزیل هستند.
کاکا از اولین لحظات ورودش به تیم ملی، در رویای بازی در جام جهانی بود و حتی قبل از اینکه برای این مسابقات انتخاب شود، گفت: «عظمت جام جهانی بینظیر است. در آن دوران همه جهان دست از کار میکشد تا بازیها را ببیند. البته من عاشق آن هستم. تا زمانی که با پیراهن برزیل جام جهانی را نبرم، احساس رضایت نخواهم کرد.» او از 12 سالگی فوتبال را شروع کرد و میگوید که در آن سالها هرگز تصور نمیکرده که وارد حرفه دیگری به جز فوتبال شود.
ولی کاکا زندگی چندان آسانی هم نداشته. در سال 2000 وقتی او 17 ساله بود اتفاق تلخی را تجربه کرد. او با خانوادهاش برای تعطیلات به کالداس نواس رفته بود، شهری که به خاطر چشمههای طبیعیاش شهرت دارد. او به یکی از استخرها افتاد و یکی از مهرههای کمرش شکست. با زجری فراوان، دشواریهای درمان پیچیدهاش را پشتسر گذاشت، ولی هرگز تسلیم نشد. دو ماه بعد بهبود پیدا کرد، به تمرینات سائوپائولو برگشت و تبدیل به یکی از ستارگان دنیای فوتبال شد.
کاکا بسیار بااراده است. هیچ چیزی نمیتواند او را از هدفی که در سر دارد، منصرف کند. بیتردید این رفتاری است که به او کمک کرده در حرفهاش موفق باشد و به بازیکنی با قیمت بیش از 100 میلیون پوند تبدیل شود.