همشهری آنلاین - امیرمحمد حسینی: در روزهایی که مذاکرات ایران و غرب متوقف شده، تنشها و اختلاف نظرها بالا گرفته، پارلمان اروپا نیز قطعنامهای علیه سپاه پاسداران تصویب کرده است. قطعنامهای که در آن به کشورهای عضو اتحادیه توصیه شده سپاه را در لیست گروههای تروریستی خود قرار دهند. اقدامی بیسابقه که فروردین سال ۹۸ دونالد ترامپ رییس جمهور پیشین آمریکا انجام داد و نهاد رسمی نظامی و امنیتی کشوری را در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی قرار داد. در چنین شرایطی است که اقدام پارلمان اروپا واکنشهای مسئولان را در پی داشته و محمدباقر قالیباف رییس مجلس نیز امروز نسبت به قرار گرفتن ارتشهای کشورهای اروپایی و بستهشدن پنجره دیپلماسی هشدار داده است.
ابوالقاسم دلفی سفیر و دیپلمات پیشین ایران در گفتوگو با همشهری آنلاین اما تاکید میکند که اقدام پارلمان اروپا جنبه تبلیغاتی دارد. هر چند که شورای وزیران در جلسه مهمی که دوشنبه برگزار میشود این قطعنامه را بررسی میکند و درباره آن تصمیم میگیرد.
در ادامه مشروح گفتوگو با دلفی درباره ابعاد و پیامدهای تصویب این قطعنامه را میخوانید.
قطعنامه پارلمان اروپا این روزها تبدیل به یکی از بحثهای افکار عمومی شده است. سوال اینجاست که اساسا نقش این نهاد در اتحادیه اروپا چیست و تصمیماتش در حوزه سیاسی چقدر اجرایی و اثرگذار است؟
برای پاسخ به این سوال باید نهادهای اروپایی را بشناسیم و به نقش آنها توجه کنیم. در مجموعه اتحادیه اروپا چند نهاد هستند که هر کدام در روند اتحادیههای بازیگرهای اثرگذاری محسوب میشوند. شورای اروپا به عنوان بالاترین نهاد است و پس از آن کمیسیون اروپا، پارلمان اروپا و مرجع حقوقی و قضایی در لوکزامبورگ قرار دارند. عمدتا شورا، کمیسیون و پارلمان سه پایه اصلی اتحاد محسوب میشوند. پارلمان آخرین پایه است که از ۱۹۷۰ اضافه شد و تنها ارگانی است که انتخابی است و بر اساس انتخابات سراسری در کل اتحادیه برگزار میشود. به این ترتیب پارلمان نهادی مردمی محسوب میشود و حدود وظایف آن نیز در منشوری مشخص شده است. این وظایف عمدتا در حوزه بودجه اتحادیه، مسائل اجتماعی و فرهنگی اتحادیه و روند گسترش را پیگیری میکند.
در حوزههای وظایف خود غیر از حوزه سیاسی نیز قانونگذاری میکند و کشورها باید مصوبات آن را اجرا کنند. اما تنها حوزهای که خیلی روی آن مانور و قدرت تاثیرگذاری ندارد حوزه سیاسی است. چرا که سیاست خارجی اروپا و سیاست خارجی مشترک اتحادیه جایی است که پارلمان نقشی ندارد و همه مسئولیتها به عهده شورا و کمیسیون است.
کمیسیون به عنوان دولت و شورا به عنوان نهاد تصمیمگیر در این زمینه تصمیمگیری میکنند. بنابراین فعالیتهای پارلمان در حوزه سیاسی جنبه توجه به افکارعمومی و شرایط روز جامعه دارد و محتوای اجرایی این اقدامات چندان مورد توجه نیست. در قطعنامه اخیر نیز اشاره شده که پارلمان به کشورهای عضو توصیه میکند که سپاه پاسداران را به فهرست گروههای تروریستی اضافه کند.
بنابراین ظرفیت این قطعنامه در حد پاسخ به افکار عمومی است. باید توجه داشت که طی سه ماه گذشته در اروپا و شهرهای مختلف اتحادیه تظاهرات و تجمعهایی از سوی گروههای اپوزوسیون خارج از کشور انجام شده است. در هفته گذشته که این قطعنامه در پارلمان طرح شد نیز حدود یک هفته با فراخوان در استراسبورگ جلوی پارلمان تجمع کردند و شعار میدادند. نکته دیگر اینکه بانی این قطعنامه نیز یکی از نمایندگان ایرانیالاصل پارلمان سوئد است. به این ترتیب همه آنچه اتفاق افتاده ظرفیتی برای پاسخگویی به افکار عمومی است که از مردم کشورهای عضو اتحادیه و اپوزوسیون خارج از کشور تشکیل میشود.
ممکن است این قطعنامه در نهادهای بالادست پارلمان پیگیری شود؟
درباره این قطعنامه غیراجرایی که در پارلمان تصویب شده در جلسه دوشنبه شورای وزیران تصمیمگیری خواهد شد. اما آنچه تاکنون درباره آن گفته شده دال بر غیراجرایی بودن مصوبه از سوی کشورهاست. در واقع آنچه در پارلمان اروپا اتفاق افتاده واکنشی است به افکار عمومی و حرکتی برای امید دادن به اپوزوسیون خارج از کشور و نگه داشتن آنها در صحنه و ترغیب کردنشان به وسیله حمایت سیاسی است.
اعدام آقای اکبری چقدر در تصویب این قطع نامه تاثیر داشت؟
در واقع ریشه این قطعنامه و علت العلل آن نیز موضوع اعدام آقای علیرضا اکبری است که تقریبا همه کشورهای اروپایی علیه آن موضع گرفتند و قبل از پارلمان اروپا پارلمان انگلیس از دولت خواست که سپاه در فهرست گروههای تروریستی قرار بگیرد. اما دولت انگلیس به این موضوع توجه چندانی نکرد. آن هم در حالی که قدرت اجرایی و اثرگذاری پارلمان انگلیس در ساختار سیاسی این کشور بالاست. اما آنها چندان تحت تاثیر شرایط روز و جو جامعه و افکارعمومی تصمیمگیری نمیکنند و بر اساس منافع ملی سیاستگذاریها را انجام میدهند.
در چین شرایطی مناسبات ایران با اروپا دستخوش چه تغییراتی میشود؟
از حدود یک سال قبل تجاوز روسیه به اوکراین اتفاق افتاد و مواضع ایران در قبال این اتفاق و ادعاهای اروپا و آمریکاییها باعث شد که ما متهم به قرارگرفتن در کنار کشور متجاوز شویم. بنابراین این موضوع روابط ایران با اروپا را دچار مشکلات زیادی کرده است چرا که این جنگ باعث چالشهای و معضلات عمدهای در اروپا شده است. نخستین مسئله این است که پس از جنگ جهانی دوم امنیت اروپا به دلیل جنگ به خطر افتاده است. البته پیش از این نیز جنگ بالکان را داشتیم اما این جنگ به لحاظ شکلی و ماهوی تفاوتهای بسیاری با جنگ اوکراین دارد.
در جنگ اوکراین یک ابرقدرت نظامی، عضو شورای امنیت سازمان ملل، دارنده سلاح هستهای به یک کشور اروپایی هم مرز با اتحادیه اروپا تجاوز کرده است. به دلیل این جنگ خیل عظیمی از مهاجرین اوکراینی وارد اروپا شدند. مسئله انرژی و مواد غذایی در اروپا دچار مشکل شده است. روابط میان کشورهای اروپایی به هم ریخته و برخی کشورها در اعمال تحریم علیه روسیه ملاحظاتی دارند و همگی یکپارچه نیستند. بنابراین این وضعیت برای اروپا از رهگذر جنگ اوکراین رخ داده و آنها علاوه بر اینکه روسیه را عامل اصلی میدانند ایران را هم در کنار روسیه قرار دادند.
مقامات اروپا و آمریکا مدعی هستند که ایران از روسیه حمایت تسلیحاتی میکند و ما در شیب تنش با اروپا قرار گرفتهایم. ریشههای این موضوع به قطع نامه اخیر پارلمان اروپا نیز اشاره شده است. به این ترتیب هر اتفاقی برای روسیه در جنگ اوکراین رخ دهد قطعا اروپاییها ما را هم شریک جرم این کشور میدانند.
این تنشها و اختلافات چه تاثیری بر توافق هستهای دارد؟ آن هم در شرایطی که یکی از محورهای مذاکرات بر سر احیای برجام بحث خروج سپاه پاسداران از فهرست گروههای تروریستی آمریکا بوده است.
اروپا تاکنون در دولت سیزدهم همواره به دنبال پایدار ماندن مذاکرات بوده است. سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همواره تلاش کردند تا مذاکرات به بنبست غیرقابل بازگشت نرسد. اگرچه تلاشهای آنان در حدی جواب داده و خیلی از اوقات به در بسته خورده و ایران و اروپا نتواستند در مسیر مشترک و نقطه مشترکی قرار بگیرند.
اگر توجه کنید در قطعنامه پیشنهادی پارلمان اروپا موضوع برجام رای نمیآورد. با وجود اینکه پارلمان اروپا متوجه است که این قطعنامه برای فشار بر ایران است امام روی موضوعی نمیرود که منافع اساسی اروپا در آن مستتر است. اروپا به برجام به عنوان دستاوردی بزرگ در موضوع عدم اشاعه سلاح هستهای نگاه میکند چراکه این توافق تنها پروندهای است که در زمینه عدم اشاعه تسلیحات هستهای با مذاکره به نتیجه رسیده است. بنابراین آنها نمیخواهند برجام به شکست بیانجامد. ضمن اینکه میدانند شکست برجام اثرات بینالمللی و منطقهای خواهد داشت. بنابراین اروپاییها دنبال به نتیجه رسیدن برجام بودند و همچنان نیز هستند. در سفر وزیر خارجه انگلیس به آمریکا در نشست مشترک با وزیر خارجه این کشور نیز اشاره شد که همچنان در مذاکرات باز است.
برجام نقش برجسته و مشخص خود را در روابط بینالملل دارد و آمریکاییها با وجود همه مسائلی که مطرح میکنند به گفته مقامات وزارت خارجه به شکل خصوصی پیامهایی میدهند و مایل به ادامه مذاکرات هستند. بنابراین این موضوع در مناسبات ما با دنیای غرب مهم است و همچنان کارایی دارد. برجام میتواند در وضعیتی که فشارهای بینالمللی هر روز بر ما بیشتر میشود میتواند دریچهای برای تعدیل این وضعیت باشد. چراکه در چنین شرایطی قطعنامه پارلمان نشان میدهد که اروپا در حال تدارک توپخانه فشار و تبلیغات علیه ایران است. بنابراین فشارهای حقوق بشری، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تحریمها علیه ایران ادامه دارد.
فکر میکنید واکنش به این قطعنامه باید در چه سطحی باشد؟
این قطعنامه در داخل کشور عکسالعمل و واکنشهای زیادی برانگیخت اما سرانجام مشخص نشد که موضع رسمی کشور در قبال آن چیست. در واقع در قبال قطعنامهای که سرانجام آن مشخص نیست و ابهامهای زیادی درباره آن وجود دارد همه ظرفیت کشور به میدان آمده است. حتی بحثهایی مبنی بر واکنش متقابل مجلس و قرار گرفتن نیروهای نظامی کشورهای اروپا در فهرست گروههای تروریستی مطرح شده است. در حالی که این قطع نامه طبق توضیحاتی که مطرح شد ظرفیت محدودی دارد و اقدامی تبلیغاتی و برای فشار علیه ایران انجام شده. اما این کار تبلیغاتی تبدیل به وزنه مهمی در سیاست داخلی شده و واکنش همه نهادها را در پی داشته است.
در آخر نیز باید تاکید کنم که این قطعنامه فرصتی را ایجاد کرده که بدانیم برجام فصلالخطاب ما در شرایط فعلی با دنیاست که از طریق آن میتوانیم سیاستها و ظرفیتهای درست خود را تبیین کنیم و با کشورها گفتوگو داشته باشیم. میتوان از این طریق آنها را مجاب کنیم که میتوان از مسیر تعامل و گفتوگو و نه تقابل نیز پیش رفت. هر چند که برجام نمیتواند همه مشکلات ما را حل کند اما احیای آن آن میتواند دریچههای بسیاری را به روی ما باز کند که منجر به آرامش نسبی در عرصههای اجتماعی و اقتصادی جامعه ما شود.