همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: این نمایش که بر اساس هملت شکسپیر نوشته شده، افلیای مجنونی را تصویر میکند که هملت را کشته و در یخچال نگه میدارد. در باره این کار با مسعود طیبی، کارگردان، گفتوگو کردیم. او کارگردان، نویسنده، بازیگر و مدرس دانشگاه است و تا به حال نمایشهای زیادی را از نوشتههای خودش و یا بر اساس متون ایرانی و خارجی اجرا کرده است.
در باره افلیای جدیدی که خلق کردهاید، بگویید.
افلیا جزو مجموعه کارهای اقتباسی است که از سال نود از کارهای شکسپیر انجام دادهام. این نمایش در شانزدهمین جشنواره بینالمللی شکسپیر در ارمنستان هم شرکت کرده و در بهار سال آینده هم در ورونای ایتالیا آن را اجرا خواهیم کرد. بعد از آن هم در دانمارک اجرا خواهیم رفت. نگاه من در اقتباس از شکسپیر بسیار تحت تأثیر مفسر و تحلیلگر بزرگ آثار شکسپیر، یان کات، است. یعنی این که وضعیت انسان در جامعه مدرن چگونه است و دغدغهها و مشکلاتش چیست. مخصوصا نگاهی که به این اثر داشت. یعنی فشارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که به زنها وارد میشود و واکنش آنها در برابر این اتفاقات.
داستان را طور دیگری روایت کردم. به این معنی که افلیا تحت تأثیر اتفاقی که برایش در رابطهاش با هملت میافتد، خودکشی میکند. اما در کار ما افلیا هملت را کشته است. در این کار با درام روبهرو نیستیم، با ضد درام مواجهیم. یعنی کلاژهایی از زندگی زنی که دچار بیماری سایکوسوماتیک یا روانتنی شده و خودبیمارانگار است و فشارهایی را که بر او وارد شده، واگویه میکند. او تلاش میکند به تخلیه روانی برسد.
در باره اقتباسهایتان از شکسپیر بگویید. این علاقه به شکسپیر از کجا میآید؟
اولین نمایشی که از شکسپیر اقتباس کردم، نمایشی بود به نام «هنگامهای که هملت به دست جادوگران مکبث کشته شد» بعد هم «خون به پا میشود» را بر اساس تیتوس آندرانیکوس کار کردم که سال ۹۸ اجرا شد. بعد هم «افلیا» و نمایش دیگری به نام «سندرم هملت» که به نظرم پختهترین کار من در این گونه اقتباسهاست. من سالها روی نمایشنامههای اکبر رادی کار کردم. جایی احساس کردم، ذهن و جامعه من به چیز دیگری احتیاج دارد و دوست دارم در قالبی غیر از رئالیسم حرفم را بزنم. تصاویر برایم جذابتر شدند. در همین دوران هملت پیش رویم قرار گرفت و احساس کردم میتوانم این اثر را جور دیگری روی صحنه ببرم. دنیای عجیب شکسپیر برایم به شدت برایم جذاب بود. به این جمله دقت کنید: «جهان زندان جاداری است که در آن سلولها، بندها و دخمههای فراوان یافت میشود.» جای دیگری میگوید: «هیچ چیز نیست که بد یا خوب باشد، بلکه اندیشیدن خوب یا بدش میسازد. این نگاه بسیار فلسفی است. نگاه ماست که مسائل را خوب یا بد میکند.»
از زندان صحبت کردید. انگار این افلیا در زندان است و فقط وسایلی در اطرافش دیده میشود که برای رفع نیازهای اولیه ضروری است. مثل یخچال و توالت. انگار در زندان ذهنی خودش اسیر است.
دقیقا در یک زندان ذهنی است. افلیا در هر چهار دور اجرایی که داشته، با یک طراحی لباس و صحنه بوده است. اجرایی که آبان ۱۴۰۰ در خانه هنرمندان رفتیم و اجرایی که در شهرزاد رفتیم، همه با هم متفاوتند. به این فکر میکردم که این دختر در زندان تنهایی خودش گیر کرده است.
چند بار میخواهد از آنجا بیرون برود و باز هم انگار که گیر افتاده باشد، برمیگردد.
بله. ما حتی در نگذاشتیم و دو قسمت دکور لته ندارد. ولی او از زندان ذهن خودش نمیتواند فرار کند.
در افلیای شما، مادر افلیا مرده، به جای پدر هملت که در نمایشنامه این اتفاق برایش افتاده است. از طرف دیگر افلیا در هملت خودکشی میکند، اما در نمایش شما دیگرکشی میکند. یعنی هملت را میکشد.
در خود نمایشنامه شکسپیر هملت میگوید ای بوالهوسی و سستی، نامت زن است. اینجا افلیا میگوید ای بوالهوسی و سستی نامت مرد است. این اتفاق به خاطر دیدگاهی که داشتم کاملا برعکس شده است. ما هر روز آدمها را از دیدگاه خودمان قضاوت میکنیم و برای دیگران حکم میدهیم. مثلا میگوییم تئاتر اجرا نکنید، اگر هم کسی اجرا کرد، آدم بدی است. ما همیشه مطلقگرا هستیم و فراموش میکنیم آدمها با توجه به شرایط خودشان تصمیم میگیرند. اصل دموکراسی توجه به نظرات دیگران است و ما این را هنوز یاد نگرفتهایم. افلیا هم همین کار را میکند. چون مطلق نگاه میکند و به همین دلیل در زندان ذهن خودش اسیر میشود. همه مردان بد نیستند. اما او اینطور میگوید. هر انسانی بنا بر موقعیت خودش از بقیه متفاوت است. هر وضعیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم همین شکل را دارد. این چیزی است که اگر در جامعه خودمان به آن میرسیدیم، این اتفاقات تلخ را تجربه نمیکردیم.
- ماجرای پنچری که در ذهن اتفاق میافتد | کسی که تئاتر متفکر دغدغهمند کار میکند نباید کارش را تعطیل کند
- تئاتر فجر، جشنوارهای برای نمایشهای از سراسر ایران|جشنواره منتخبی از نمایش های مناطق
این کار همانطور که خودتان گفتید، چندین بار در سالنها و جشنوارههای متخلف اجرا شده است. اما یکی از قوانین جشنواره این است که کارها پیش از این اجرا نشده باشند. در این باره توضیح میدهید؟
در بخش بینالملل البته این قانون وجود ندارد. کار ما هم در بخش بینالملل اجرا میشود.
در همه بخشهای جشنواره البته وضعیت همین است.
در دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ بخشی وجود داشت به نام چشمانداز که نمایشهای جدید که قرار بود در سال آینده اجرا شوند، در این بخش نمایش داده میشدند و یک بخش مرور هم داشتیم که بهترین کارهای سال گذشته در آن اجرا میشدند. اما این بخشها چند سالی است که برداشته شده اند. وقتی در سال هشتاد سند توسعه تئاتر که نیمه کاره ماند و قرارداد تیپ هم لغو شد، تئاتر کنشگر تبدیل به تئاتر لاکچری و تجاری شد. همزمان سالنهای خصوصی هم تأسیس شدند که البته خیلی اتفاق خوبی بود، ولی ما استفاده از آنها را بلد نیستیم. بنابراین هرکس پول داشت میتوانست کار کند. چون بازیگران با لغو قرارداد تیپ، پول بیشتری میخواستند و سالن خصوصی هم پول گزافی میگیرد. بنابراین تئاتریهایی که واقعا دغدغه داشتند، یا خانهنشین شدند یا خودشان را فروختند یا از ایران رفتند. به همین دلیل تئاتر از تولید خالی شد. جشنواره هم شد مال کسانی که پول داشتند. امسال طبق فراخوان جشنواره قرار بود دو باره همان وضعیت برقرار شود که ظاهرا نشده است.