همشهری آنلاین - محمد بلبلی: در این میان تلاشهایی نیز برای احیای یوز انجام شده که به نوعی تولیدمثل و تولد یوز در اسارت مهمترین آنهاست، اما آیا اینگونه اقدامات میتواند جلوی انقراض این موجود زیبا را بگیرد؟ اسماعیل کهرم، بومشناس در اینباره و در گفت و گو با همشهری آنلاین توضیحات مفصلی دادند که در ادامه میخوانیم.
اسماعیل کهرم گفت: در سالهای اخیر یک سری تلاشهایی مانند آوردن تصویر یوز ایرانی روی پیراهن تیم ملی فوتبال یا هواپیماها انجام شد، اما هیچ تاثیر بر روند رو به انقراض این حیوان نادر نداشت. تغییراتی که در محیط زیست طبیعی ایران طی این سالها اتفاق افتاده، آنقدر عمیق و مخرب بوده که اینگونه تبلیغات، بجز آشنا کردن ذهن مردم با خطر انقراض یوز آسیایی، نتوانست هیچ تاثیر دیگری داشته باشد.
این بومشناس با اشاره به اینکه یوز آسیایی درحال حاضر تنها در ایران باقی مانده و به همین دلیل آن را یوز ایرانی میگویند، اظهار کرد: در اصل عمل که مساله مهم زادآوری یوز باشد، یا از بین بردن عوامل تهدید، کاری انجام نشده است. ایران از نظر وسعت هفدهمین کشور دنیاست، در این مملکت وسیع، جمعیت یوزها چندپاره و اتصال آنها باهم تقریبا قطع شده، به طور مثال تعدادی از یوزها در شمال و تعدای دیگر در جنوب خراسان و سیستان و بلوچستان و در مجاورت کشور پاکستان پراکنده شدهاند.
کهرم ادامه داد: با این وضعیت پراکندگی، احتمال اینکه یوزها با یکدیگر مواجه شوند و جفتگیری و زاد و ولد انجام شود، وجود ندارد. انجام تبلیغات به زیستگاه و جمعیت این موجود کمک نکرد، در واقع سازمان حفاظت محیط زیست نه بودجه دارد، نه میلی برای انجام کارهایی در جهت افزایش جمعیت یوز. مدتی پیش یک چوپان در منطقه یزد، سهچهار تولهیوز را با دود خفه کرد، به او گفتم چرا این کار را کردی، گفت: فکر کردم گرگ هستند. درست است که تصویر یوز روی پیراهن فوتبالیستها آمد، اما در محل زندگی یوزها، به یک افرادی مانند این چوپان اطلاعرسانی نشد که نباید یوزها را بکشد.
وی در پاسخ به این سوال که محیطبانی در چنین اتفاقاتی چقدر مقصر است، گفت: یک میلیون و ۶۴۸ هزار کیلومتر مربع را بین ۳ هزار محیطبان تقسیم کنید، با این اوضاع ببینید هر محیطبان چه وسعتی را باید پاسبانی بکند، تعداد محیطبانان به نسبت وسعت بسیار کم است. این تعداد حداقل باید ۵ برابر شود. اگر محیطبان اضافه شود، به حقوق، بیمه، تجهیزات، متورسیکلت، اسب و... نیاز دارد که بودجه زیادی باید برای آن اختصاص داد، اما فعلا از تامین بودجه برای این کار خبری نیست. محیطبانی با این کمبود نیرو و امکانات نمیتواند مناطق وسیع محل زندگی یوز را مدیریت بکند.
کهرم درباره علت عدم ارتباط و پراکندگی بین یوزها اظهار کرد: به طور مثال در یزد میآیند و بین منطقه زیستگاهی یوزها جادهسازی میکنند، هر کامیونی که از این جادهها عبور کند باعث پراکندگی یوزهای بیپناه میشود. در شاهرود یک نمایشگاه حیات وحش برپا شد، از مردم خواستند که هرکسی یوز تاکسیدرمی دارد به این نمایشگاه بیاورد، سیزده نفر یوز تاکسیدرمی شده آوردند که خودشان آنها را شکار کرده و به بدترین شکل ممکن تاکسیدرمی کرده بودند.
وی افزود: جادهکشی، ساخت معادن و انفجارها هم باعث پراکندگی یوزها و همچنین طعمه آنها میشود. در حال حاضر تعداد آهوهای ایران کمتر از ۲۰ هزار رأس است، وقتی یوزها در دشتها نتوانند شکار کنند به کوهها میروند که قلمرو پلنگهاست و این مساله باعث درگیری بین آنها میشود، پلنگ جسه قویتر و بزرگتری از یوز دارد که ممکن است در این درگیریها یوز کشته شود. کما اینکه با چنین موردی که یوز توسط پلنگ کشته شده بود روبهرو شدیم. این عوامل دست به دست هم داده و یوز بیچاره را از بین بردهاند.
این بومشناس در پاسخ به این سوال که آیا تکثیر در اسارت یوزها تاثیری در بقای آنها دارد؟ گفت: تکثیر در اسارت یوزها هیچ تاثیری بر روند انقراض آنها ندارد. تا کنون سابقه نداشته که یوزهای در اسارت جفتگیری و تولید مثل کنند، حتی در باغ وحش لندن نیز موفق یه این کار نشدند، تا اینکه یوز نر را به علت بیماری به بیمارستان فوقالعاده مجهز باغوحش منتقل کردند و بعد از سه هفته به قفس برگردادند که بلافاصله با یوز ماده جفتگیری کرد، کارشناسان علت این عکسالعمل را تصور اولین دیدار در ذهن این دو یوز دانستند.
کهرم ادامه داد: اینکه ما بگویم اولین کسانی هستیم که یوز را در اسارت تکثر کردیم، درست نیست، چرا که قبل از ایران، این اتفاق در باغوحش لندن رخ داده است. مساله جلوگیری از انقراض یوز فقط و فقط جفتگیری و تولیدمثل این حیوان نیست. این توله متولد شده چگونه باید شکار کردن را یاد بگیرد؟ با شیر و غذا دادن به یک تولهیوز نمیتوانیم بگوییم یوزها را نجات دادهایم. «پیروز» تنها یک تولهیوز دستی است که زندگی برای او در خوردن گوشت و ماهیچه و بازیکردن خلاصه میشود.
وی درباره حفاظت از حیات وحش گفت: حیات وحش را فقط در حالت وحشی خودش میتوان حفظ کرد. یوز باید در حیات وحش با نحوه زندگی، شکار، جفتیابی و... آشنا شود، این یوز در اسارت با هیچکدام از اینها آشنا نشده و جزو حیات وحش محسوب نمیشود. اینکه بگوییم نسل چهار یا پنجم این یوز در اسارت میتواند به طبعیت وحشی بازگردد کاملا اشتباه است، چراکه تا کنون در هیچ جای دنیا این چنین اتفاقی نیفتاده و این فقط یک خیال است.
کهرم ادامه داد: همین نوع از تولید مثل را قبلا در گوراب یزد با گورخر انجام دادند، گورخرها باردار و کرهها متولد شدند، اما هیچ وقت نتوانستند آنها را در طبیعت رها کنند، به محض اینکه آنها را به خارج از محل نگهداریشان میبردند و در دشتهای گوراب رها میکردند، گورخرها دوباره به محل محصور نگهداریشان برمیگشتند، چرا که آب و غذا و خانوادهشان آنجا بود.
این بومشناس اظهار کرد: من ۵۰ سال است که پرندهشناس هستم، یک گربه به خانه من آمد و زایمان کرد، بعد دقت کردم دیدم گربه مادر هرجایی میرود یکی از تولهها را با خود همراه میبرد، بعد متوجه شدم که چشمهای آن تولهگربه نابینا هستند. سعی کردم گربه مادر را در نگهداری این توله نابینا یاری دهم، بعد از چند روز که خبری از گربه مادر نشد به زیرزمین رفتم و دیدم که گربه مادر مرده و تولهها هم اطراف او به حالت نمیهجان هستند. من به عنوان یک جانورشناس نتوانستم آن تولهگربه نابینا را به سرانجام برسانم.
کهرم افزود: تا الان چیزی درباره اینکه یک حیوان متولد شده در اسارت در طبیعت رها شده باشد، نشنیدهام، مثلا بگویند چنین کاری در کشور هلند، آلمان، یا هرجای دیگری انجام شده و به نتیجه رسیده است. آن یوزی هم که در باغ وحش لندن متولد شد مدت طولانی زنده نماند.
وی درباره آینده حیات وحش و به خصوص یوز ایرانی گفت: برای نجات حیات وحش ایران، هیچگونه میل و علاقهای در برخی مسئولان نمیبینم، بهعلاوه این یک امر تخصصی است که توسط افراد غیرمتخصص اداره میشود. اولویتها برای تامین بودجهها جابهجا شدهاند و حیات وحش در این میان بسیار مظلوم واقع شده. درست است که اگر یوزها همین امروز منقرض شوند به ظاهر آسیبی به طبیعت وارد نمیشود، اما در درازمدت تاثیر منفی خود را بر طبیعت کشور نشان میدهد.
کهرم در پایان افزود: من و دیگر متخصصین و عاشقان طبیعت بارها و بارها درباره این مشکلات و معضلات گوشزد کردهایم و دربرنامههای تلویزیونی، رادیویی و گفتوگوهای مطبوعاتی این هشدارها را به گوش مردم رساندهایم، امیدواریم که به گوش مسئولین هم رسیده باشد، به قول مولانا؛ گفت پیغامبر که چون کوبی دری - عاقبت زان در برون آید سری.