همشهری آنلاین- زهرا کریمی: روستای اسلام آباد شهرری، یک روستای چسبیده به شهر است که در این چند سال شهر حکم تهدید برایش دارد. درختان سبز و کهن، صدای پرندهها و بوی معطر سبزیکاریها جایشان را به درختان خمیده، بوی منزجرکننده ظروف پلاستیکی آفتاب خورده و صدای اگزوز نیسان و تریلیها داده است. از طرفی بماند که وجود کارخانه سیمان با همه مشکلات زیست محیطیاش، تردد وقت و بی وقت ماشینهایی که بارشان فقط پلاستیک است و حضور اتباع در روستای اسلام آباد سیمان تهران یا همان (اشرف آباد) سابق، امان بومیها را بریده و زندگی را نه شبیه به جهنم اما جور عجیبی سخت کرده و دلتنگ آرامش سابق هستند.
این روزها خیابان روستاها هم درگیر ترافیکاند
خیابان فرعی که به سمت روستا کج میشود کم عرض است و پرترافیک. پشت سر هم نیسان و ماشین سنگین صف شدهاند و بین آنها تک و توک سواری هم هست. راننده پراید مرد جوانی است که به گفته خودش از نازی آباد تا سر خیابان اسلام آباد را حدود بیست دقیقه طی کرده اما همین که به سر خیابان اسلامآباد سیمان تهران رسیده حدود نیم ساعت در ترافیک مانده است. او میگوید: سه سال پیش قبل از کرونا اوضاع اینجا اینگونه نبود ولی در ایام کرونا روز به روز وضعیت جور دیگری شد و حالا ترافیک به یک دغدغه تبدیل شده است.
متاسفانه پلیس راهنمایی و رانندگی هیچ فکری برای حل مشکل جدید روستا نکرده و یک مامور هم برای رصد و نظارت شرایط مستقر نمیکنند در حالی که غروب ها و حوالی ساعت ۱۲ ظهر به طور وحشتناکی ترافیک بیداد میکند.» همسرش در ادامه میگوید: «همه این مشکلات به خاطر این است که روستا تبدیل به زبالهدانی شده است. کافیه سری به داخل روستا بزنید و تغییر کاربری تک تک زمینها را با چشم خودتان ببینید. بعضیها مجوز گرفتهاند و مغازه و زمینهایشان را به محلی برای تفکیک زباله تبدیل کردهاند. بار کامیونها و نیسانها پلاستیک و ضایعات است.»
انتطار ما از مسئولان رسیدگی است
ترافیک روانتر و به روستا که نزدیک میشویم ماشینها در روستا پخش میشوند و هر کدام به سمت نشانی میروند. مقابل دربهای پارکینگی میایستند و یا وارد حیاطهایی گاراژ مانند میروند. یکی از کاسبهای قدیمی روستا که سال هاست کشاورزی را کنار گذاشته و یک مغازه سوپری راه انداخته درباره وضعیت جدید روستا با دل پر و خیلی شاکی میگوید: «با این بی اهمیتی که اداره بهداشت، اداره صنوف و سایر مسیولان و حتی بعضی مردم به این تخلف بزرگ در این روستا قدیمی دارند باید به زودی منتظر باشیم تا وضعیت اینجا هم شبیه جایی مثل کورهپز خونههای تهران شود. فقط بگویم که به خدا حال ما خوب نیست و چشم انتظار یک تدبیر درست از طرف مسئولان روز را شب و شب را به روز میرسانیم.
دیوار به دیوار خانه و مغازههای مواد غذایی این روستا تبدیل به تفکیک زباله و پلاستیک شده است و این نوع مشاغل مناسب روستای پرجمعیت اسلام آباد سیمان ری نیست. تورم بیداد میکند و ما هم جزو قشر متوسط جامعه نیستیم. تصور کنید با این اوضاع نبود بهداشت بیماری لاعلاجی دامن یکی از اعضای خانواده را بگیرد با این تورم چقدر توان پرداخت هزینه ویزیت دکتر و خرید دارو داریم. اگر جان ما برای مسئولان مهم است تا دیر نشده فکری کنند. این روستا قدمت زیادی دارد و حیف است اهالی از زندگی در آن ناامید شوند. "
تلمبار مشکلات روستا قوز بالا قوز شده
کارگران در مغازه نانوایی مشغول کارند و مردم با پوشاندن صورتشان با نانی که خریدهاند سعی میکنند خیلی سریع از نانوایی دور شوند. خانم جوان از نانوایی به سمت مغازه گوشت فروشی میرود و در پاسخ به اوضاع روستا میگوید: « چند سال پیش بوی عطر نان این نانوایی کل خیابان میپیچید اما از وقتی در همسایگی نانوایی تبدیل به محل نگه داشتن پلاستیک و زباله شده، از بوی بد نمیتوان برای چند دقیقه در صف نانوایی ایستاد.
روستای اسلام آباد سیمان ری دیگر مثل سابق نیست و این وضعیتی که روز به روز بدتر شده حال همه ما را گرفته که باید چه کار کنیم تا بتوانیم جانمان را نجات بدهیم که مبادا دچار بیماری یا سرطان نشویم. حرف ما این است که به جای آنکه فکر راه چاره برای حل مشکلات قدیمی روستا مثل آب آشامیدنی آن باشند که به لولهکشی شهری شود مجوز تغییر کاربری به زمینهای کشاورزی میدهند. کارخانه سیمان از گذشته و بوی بد و مسائل غیر بهداشتی تفکیک زباله داخل روستا هم به تازگی قوز بالا قوز شده است.»
آشنایی با تاریخچه روستا اسلاماباد سیمان
نام اولیه این روستا اشرف آباد بوده و با پیروزی انقلاب اسلامی نام روستا به اسلام آباد سیمان تهران تغییر کرده است. در حالیکه نام روستای اشرف آباد به خاندان پهلوی ارتباطی نداشت و حتی قبل از کودتای رضاخانی؛ نام این روستا اشرف آباد بوده است. این نامگذاری بی دلیل هم نبوده و به گدشته روستای اسلام اباد سیمان برمیگردد.
بر اساس اسناد، این روستا حدود ۴۰۰ سال پیشینه دارد و به دلیل داشتن اب و هوای مناسب قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم نزدیکی به کاروانسراها و محلهای دادو ستد کالا، بسیاری از تجار اموال خود را از ترس راهزنها در این محدوده پنهان میکردند. طی قرنهای گدشته اشرفیها و طلاهای مدفون زیادی از خاک این روستا توسط مردم کشف شد که این روستا را به نام اشرفیه معروف کرد و همین منجر شد تا نام روستا به اشرفاباد تغییر کند.