همشهری آنلاین، گروه فرهنگی: «حسین ریگی» اهل سیستان و بلوچستان است و پیش از این اولین فیلمش با نام «لیپار» را در سال ۹۹ در همین منطقه ساخته است. با او درباره هوک صحبت کردیم:
فیلم دومتان را هم در سیستان و بلوچستان ساختهاید. اگر اهل این منطقه نبودید باز هم این کار را میکردید که در باره این استان و مردمش فیلم بسازید؟
در آن صورت مسئله پیچیده میشد. مثلا من اهل آذربایجان نیستم، ولی در آنجا فیلم خواهم ساخت؟ قطعا اگر اتفاق ویژهای در استان یا خراسان و خوزستان و هر استان دیگری بیفتد، در باره آن فیلم میسازم. بنابراین اگر اهل سیستان هم نبودم، در باره آن فیلم میساختم.
ولی فیلم دومتان را قاعدتا باز در این منطقه نمیساختید.
درست است. قطعا طوری دغدغه من نمیشد که اولین و دومین فیلمم در باره آن و در آنجا بسازم. من به عنوان یک فیلمساز بومی برای خودم این اصل را گذاشته بودم که اگر روزی فیلمساز شوم، اولین فیلمم در سیستان و بلوچستان باشد، اما برای فیلم دوم تصمیم دیگری داشتم. میخواستم از این فضای بومیدور شوم. ولی دیدم سوژه خوبی است و میتوانم به آن بپردازم.
دیروز در نشست نقد و بررسی فیلم گفتید سینما تا الان نگاه درستی به سیستان و بلوچستان نداشته است. چه چیز این نگاه از نظر شما نادرست بوده است؟
من میتوانم اینطور مثال بزنم. شما در محلهای زندگی میکنید که همه چیز آن خوب است. در آن محله معماری زیبا وجود دارد و پزشک و بقال و...در کنار هم زندگی میکنند. در کنار اینها اتفاقات تلخی هم در این محله میافتد. ولی دوربینی وجود دارد که فقط این اتفاقات تلخ را ثبت میکند. ما نمیتوانیم بگوییم این اتفاقات تلخ واقعیت ندارد. ولی همهاش این نیست.
اشارهتان به ناامنی است که در سیستان و بلوچستان در فیلمها تصویر میشود.
بله. اتفاق تلخی در سیستان و بلوچستان و تهران همزمان رخ میدهد. اما آنچه در بلوچستان رخ داده، برجسته میشود. رسانهها هم به آن توجه میکنند و در پی آن احساس ناامنی به وجود میآید. ما طبق آمار قوه قضاییه میدانیم که سیستان و بلوچستان کمترین آمار جرم و کمترین آمار طلاق و نزاعهای خانوادگی را دارد، ولی تصویری که از آن ارائه میشود، احساس ناامنی ایجاد میکند. چیزی که مردم منطقه از آن شکایت دارند این است که چرا رسانهها این احساس ناامنی را به وجود میآورند. اگر یک اتفاق بد در آنجا رقم میخورد، در برابر آن ده اتفاق خوب هم میافتد. چرا به این مسائل پرداخته نمیشود؟ گله این نیست که چرا به این تلخیها پرداخته میشود، شکایت از این است که چرا فیلمهای دیگری ساخته نمیشود. مسافران و به خصوص خانمها زمانی که میخواهند به این استان بیایند، نگرانی دارند ولی وقتی وارد استان میشوند، روز دوم متوجه میشوند فضا چقدر با آنچه در ذهن داشتهاند، متفاوت است.
به نظرتان میشود اصلا با سینما نظرها را به مسئله سیستان و بلوچستان جلب کرد و فقر و محرومیتی را که در آن وجود دارد، از بین برد؟
سینما همه جای دنیا یکی از مهمترین رسانهها برای ترویج یک فرهنگ است. سینما همانطور که میتواند احساس ناامنی را در این منطقه به وجود آورد، میتواند احساس امینت را هم تولید کند. با سینما میتوانیم نقد کنیم و نقاط دیگری از سیستان و بلوچستان را معرفی کنیم. مسئله درست مثل روانشناس و روانپزشک است. روانشناس روان مراجعانش را واکاوی میکند و روانپزشک دارو میدهد و درمان میکند. سینما قرار است نقش این روانشناس را کند. این رسانه مشکلات و زیروبم موضوع را نشان میدهد و بعد تصمیمگیران و سیاستمداران باید آن را رفع کنند. این اتفاق باید شکل بگیرد. اما هنوز سینما نتوانسته این وظیفه ذاتی اش را در مورد این استان ادا کند.
- فرازو فرودهای فرار از اردوگاه | تلاش برای رساندن فیلم به جشنواره بزرگترین چالش ما بود
- فیلمسازی در شرایط سخت| شرکت در جشنواره باعث میشود فیلم سال بعد اکران و دیده شود
کمیدر باره موضوع فیلم صحبت کنیم. چطور شد سراغ یک موضوع ورزشی رفتید؟
من در دوره نوجوانی فوتبال بازی میکردم. سیستان و بلوچستان هم علیرغم محرومیتهایی که در آن وجود دارد، استعدادهای ورزشی خوبی در دو و میدانی و ورزشهای انفرادی و به خصوص بوکس دارد. با قهرمانی دانیال شهبخش، بوکسور سیستانی، بوکس در این استان تب و تاب تازهای گرفت. من با مربی دانیال هم آشنایی داشتم و فکر کردم میتوانم در باره این موضوع فیلم بسازم. ولی دو سال طول کشید تا این کار را بکنم. دلیلش هم اتفاقاتی است که معمولا در مورد فیلمهای ورزشی در ایران میافتد و از آنها استقبال نمیشود.
در خیلی از کشورها به خصوص در سینمای آمریکا، فیلم ورزشی یک ژانر است، ولی در ایران این ژانر را نداریم و فیلمهای ورزشی کمیساخته شدهاند. فکر میکنید دلیلش هم همین استقبال نکردن تماشاگر است یا مسائل دیگری هم وجود دارد؟
یکی این است که ژانر ورزشی، مثل بقیه ژانرها، نیاز به تخصص و مطالعه و کار دارد. ما باید قطعا در این زمینه بیشتر کار کنیم. در هالیوود و حتی سینمای هند، وقت و انرژی زیادی برای فیلمهای ورزشی میگذارند و هزینه زیادی برای آن میکنند. قطعا این آزمون و خطاها باعث میشود فیلمهایی مثل عزیز میلیون دلاری و باشگاه مشتزنی در آمریکا یا فیلم مطرح دنگال در هند ساخته شود. فیلمهایی که استقبال خوبی از آنها شده و به اسکار هم رسیده است. ما هم باید در ایران بیشتر از چیزی که هست، در این ژانر مطالعه و فعالیت کنیم.