به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۰ با گزارش یک درگیری خونین مقابل دادگاه خانواده به پلیس آغاز شد. پس از حضور مأموران و بررسیهای اولیه مشخص شد درگیری میان یک زوج جوان بوده که قصد داشتند برای طلاق به دادگاه مراجعه کنند اما پس از بحث و جدل میان آنها مرد جوان همسرش را مقابل چشم مردم به قتل رسانده بود.
با مرگ زن جوان، شوهرش بازداشت شد و به درگیری خونین با همسرش اعتراف کرد و گفت: من و همسرم سحر ۴ سال پیش ازدواج کردیم اما از همان ماههای اول با هم اختلاف داشتیم. به همین خاطر بعد از مدتها تصمیم به جدایی گرفتیم. روز حادثه برای انجام کارهای طلاقمان قصد داشتیم به دادگاه برویم که روبهروی مجتمع باهم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و من هم او را با چاقو زدم.
پس از اعتراف صریح متهم و گزارش پزشکی قانونی، صحنه جرم بازسازی و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری فرستاده شد. در ابتدای جلسه دادگاه اولیایدم درخواست قصاص کردند.سپس متهم به جایگاه رفت و در حالی که اظهار ندامت میکرد، گفت: قبول دارم که همسرم را کشتم اما قصدم کشتن او نبود. روز حادثه در یک لحظه آنقدر عصبانی شدم که کنترلم را از دست دادم و سحر را زدم. حالا هم شرمنده خانوادهاش هستم و از آنها میخواهم من را ببخشند.
با پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و اعترافهای متهم، وی را به قصاص محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور هم مهر تأیید خورد و قطعی شد.در حالی که متهم در انتظار اجرای حکم بود و اولیایدم باید برای اجرای حکم تفاضل، دیه را پرداخت میکردند اما آنها دیگر پیگیر اجرای حکم قصاص دامادشان نشدند تا اینکه متهم با گذشت ۱۱ سال از دادگاه کیفری خواست تکلیف او را روشن کنند. قضات شعبه دهم دادگاه نیز در دو نوبت از اولیایدم خواستند با حضور در دادگاه، تکلیف اجرای حکم دامادشان را روشن کنند اما خانواده مقتول در هیچکدام از جلسات حاضر نشدند و متهم بار دیگر با ارسال درخواستی از قضات خواست برایش تعیین تکلیف کنند.
از این رو قضات شعبه دهم با توجه به حضور نیافتن اولیایدم و پیگیر نشدن برای اجرای حکم، متهم را از جنبه عمومی جرم محاکمه کردند.
در ابتدای این جلسه متهم به جایگاه رفت و گفت: من به خاطر قتل زنم ۱۱ سال از عمرم تباه شد. در طول دوران حبس بارها آرزوی مرگ کردم. حالا هم از قضات میخواهم کمکم کنند تا بتوانم به زندگی برگردم. من دیگر توان ماندن در زندان را ندارم. پس از پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و متهم را به ۱۰ سال حبس از جنبه عمومی جرم محکوم کردند.به این ترتیب چون متهم دوران محکومیتش را گذرانده بزودی میتواند از زندان آزاد شود.