تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۸۵ - ۰۷:۱۴

بله؛ امان از این شوخی‌های بی‌جا. یک مطلب خواندنی داریم در همین زمینه به قلم مانی راد:

 1- شاید کمتر ملتی در دنیا به اندازه ایرانیان، سرشار از شوخ طبعی و طنزگویی باشد. فقط کافی است تا به گفتگوهای روزمره خود دقت کنیم.

بی تردید بخش عمده  ای از گفته های ما طی روز به شوخی ها و لطیفه گویی ها اختصاص دارد. این طنازی ایرانیان که ذاتی به نظر می رسد، حتی از دالان پیچ در پیچ تکنولوژی نیز گذشته و در پیام های اینترنتی و حتی SMSها هم خودی نشان داده است، برای این شوخی ها هم هیچ محدودیتی وجود ندارد. گاه شوخی های ما سر از اروپا و آمریکا در می آورد و گاه در محدوده این مرزها باقی می ماند. قرار هم نیست که محدودیتی یا مرزی برای آن قائل شد. شوخی های ما مثل میهمان ناخوانده به هرجا سرک می کشد و هر کس را که بخواهد دربرمی گیرد. ما در شوخی کردن انسان های بدون مرزی هستیم، البته به همان معنا که گفته شد.

2- ما اگر چه هر گاه از کنار برج میلاد می گذریم، بی اختیار سرها را به طرف آسمان بلند می کنیم و در حالیکه نور خورشید در چشمهای ما دودو می زند، به دنبال انتهای برافراشته آن می گردیم. (البته اگر آلودگی هوا بگذارد) و اغلب در دل از هیبت و هیمنه این سازه که چند سالی است استوار شده، به خود می بالیم. اما این پروژه که نشان دهنده عزم ملی و توان مهندسی و علمی کشور ماست، چقدر زود سر از شوخی ها و لطیفه های هر روزه ما درآورده است. آیا هیچ ملتی به این راحتی، بزرگترین سازه  کشور خود را که نماد ملی آن است، دست مایه شوخی های خود می کنند. شاید حق با مهندس میرصادقی باشد:« در بسیاری از کشورها، مردمان آن، با عرق خاصی از برج های بلند مخابراتی کشورشان سخن می گویند و نسبت به آن حساسیت ویژه دارند.»

3- در یکی از روزهای آغازین سال های اخیر، در روزنامه ای معتبر، خبری با عنوان «دروغ سیزده» آمد. عنوان خبر اگر چه گول زننده بود، اما نویسندگان آن روزنامه با ادله فراوان هر چه بیشتر رنگ و بوی واقعی به آن زدند. عنوان خبر چنین بود: «برج میلاد کج شده است.» اما اطلاعاتی مبنی بر فروش خانه توسط ساکنان منطقه گیشا، به دلیل احتمال فروریزی برج و اخباری دیگر، خیلی زود این ماجرا را جدی کرد.

بسیاری از خبرگزاری ها، بدون توجه به «دروغ سیزده» عنوان خبر را در لابه لای اخبار رسمی خود اعلام کردند و خیلی زود این شایعه در میان مردم جا باز کرد. اما در این میان هیچ کس نپرسید، که «آیا می توان به بهانه دروغ سیزده هر چیزی را به استهزا کشید؟!» آن وقت آیا بهانه ای برای بالیدن و افتخار کردن به توانایی هایمان باقی می ماند، شوخی هایمان، گاهی اوقات خودمان را هم کلافه می‌کند.