به گزارش مونیتورینگ اخبار خارجی واحد مرکزی خبر، سیدحسن نصرالله که سخنانش به صورت مستقیم از شبکه های العالم، الجزیره عربی و انگلیسی، العربیه، المنار پخش میشد در ابتدای کنفرانس مطبوعاتی به مناسبت، سالگرد آزادی اسیران لبنانی و عرب از زندانهای رژیم صهیونیستی در سال 2004 افزود: در چنین روزهایی در سال 2004 مقاومت اسلامی لبنان، مهمترین عملیات تبادل را انجام داد و تعدادی از مقاومین اسیر و در راس آنان، شیخ عبدالکریم عبید، حاج ابوعلی الدیرانی و دیگر برادران مجاهد آزاد شدند و بقایای اجساد تعداد زیادی از شهدا تحویل گرفته شد.
در این روز که روز آزادی و آزادی مجدد بود ما به دیگر برادرانمان که در زندانهای اسرائیل بودند و در راس آنان برادر سمیر القنطار وعده دادیم که برای آزادی آنان تلاش خواهیم کرد.
خداوند ما را به عملی کردن این وعده موفق کرد و ما عملیات رضوان را انجام دادیم.
بخش زیادی از نتایج این عملیات اعلام شده است و بعضی مسایل در آن وجود دارد که به خواست خدا، امروز درباره آنها سخن میگویم.
در ابتدا باید بگویم که این سالگرد عزیز، مناسبتی برای یادآوری موضوع اسیران فلسطینی، سوریها، اردنیها و عرب به ویژه اسیران قدس و اسیران سرزمینهای اشغالی 1948 است که در شرایط دشواری به سر میبرند.
تعداد مجموع این اسیران به حدود یازده هزار اسیر و زندانی میرسد که در بین آنان، زن و کودک و بیمار هم وجود دارد. این موضوع باید همیشه در ذهن و وجدان جهان اسلام زنده باشد زیرا بخشی از مسئولیت جهان اسلام است.
باید به این موضوع به عنوان یک موضوع ملی، قومی و جهادی از یک سو و موضوع انسانی و اخلاقی از سوی دیگر، نگاه شود زیرا ما در موضوع این اسیران و بازداشت شدگان شاهد پایداری و به چالش طلبیدن، قدرت و ایستادگی هستیم. این اسیران در زندانهای اشغالگران با رنج زیادی روبرو هستند. خانوادههای این اسیران هم شرایط دشواری دارند. من از این مناسبت به عنوان فرصتی برای یادآوری موضوع اسیران فلسطینی و عرب در زندانهای اسرائیل استفاده میکنم. این موضوع در مرحله ای قرار دارد که در حال فراموش شدن است اما درباره عملیات رضوان باید به مسایلی اشاره کنیم.
اولین موضوع درباره برادر اسیر یحیی اسکاف و خواهر شهید دلال المغربی است. در تبادل اسیران در سال 2004 ما اصرار داشتیم که تبادل شامل اسیر یحیی اسکاف هم باشد. اسرائیلی ها ادعا میکردند که یحیی به همراه گروهی که دلال المغربی در آن بود، شهید شده است.
ما خواهان تحویل گرفتن جسد او شدیم، اگر همانطور که اسرائیلی ها ادعا میکردند، شهید شده است. در آن مرحله، پیچیدگیهایی درباره این موضوع به وجود آمد و این موضوع نهایی نشد. در عملیات رضوان ما اصرار کردیم که ما خواهان تحویل گرفتن اجساد شهدای عملیات شهید دلال المغربی از جمله دلال و برادرانی بودیم که به همراه او شهید شده بودند.
اسرائیل ادعا میکرد که برادر اسکاف هم از جمله شهدا است. در عملیات رضوان در عمل، اطلاعات و مدارکی درباره عملیات شهید دلال به ما تحویل داده شد.
گفته میشد که بقایای اجسادی که به ما تحویل داده شد، اجساد چهار شهیدی است که در این عملیات شهید شدند.
اسرائیلیها گفته بودند که نمیتوانند مشخص کنند که بقایای این چهار جسد دقیقا مربوط به کدام یک از این چهار شهید است. آنها ادعا میکردند که در زمان دفن این شهدا، شماره آنها به طور دقیق ثبت نشده است.
در عملیات رضوان ما این بقایای اجساد را به عنوان بخشی از بقایای اجساد شمار زیادی از شهدا تحویل گرفتیم. ما توانستیم بقایای اجساد دیگر شهدا را با توجه به مدارک، نشانهها و آزمایش دی ان ای، به طور مشخص، تعیین کنیم.
آزمایشها در آزمایشگاههای لبنان درباره این چهار شهید، به نتیجه ای نرسید و علت تاخیر در اعلام نتایج این آزمایشها هم همین موضوع بود.
ما برای اطمینان پیدا کردن، نمونههایی از بقایای اجساد این چهار شهید را به مهمترین آزمایشگاهها در فرانسه ارسال کردیم.
به علت قدیمی بودن بقایای اجساد، آزمایش بر روی بقایای اجساد مدت زیادی طول کشید که موضوعی طبیعی است.
ما در عملیات تبادل گذشته هم به این مسایل میپرداختیم. در آن زمان، آزمایش استخوانها برای مشخص شدن هویت شهدا سه تا چهار ماه طول میکشید.
طولانی شدن مدت آزمایشها طبیعی است. از چند روز پیش نتیجه آزمایشهای دی ان ای به دست ما رسید.
نتیجه آزمایش سودی نداشت و ما با آزمایش دی ان ای نمیتوانیم بگوییم که کدام یک از بقایای اجساد مربوط به کدام یک از این چهار شهید است.
ما به همین علت بقایای این چهار جسد را جسد چهار شهید گمنام میدانیم و نمیتوانیم هویت این شهدا را مشخص کنیم.
ما بر همین اساس، این موضوع را به اطلاع خانوادههای این شهدا رساندیم. در مورد دلال، تصاویر و شواهد ثابت میکند و برای افکار عمومی هم مشخص است که دلال در آن عملیات شهید شده است. در مورد دلال بحث در مورد شهادت یا زنده بودن او نیست، بلکه بحث این است که آیا این بقایای اجساد مربوط به شهید دلال است یا خیر؟
ما نمیتوانیم بگوییم که کدام یک از این چهار بقایای جسد مربوط به شهید دلال است. بنابراین این موضوع به خانواده شهید دلال المغربی بر میگردد.
در مورد برادر یحیی، ما این نتیجه را به اطلاع خانواده او رساندیم. این خانواده مدت طولانی صبر کرد و در طول سالهای گذشته با ما همکاری کرد.
بنابراین از نظر ما، نمیتوانیم اظهار نظر قطعی کنیم که یحیی شهید شده است.
ما تنها میتوانیم با قاطعیت بگوییم که در بین بقایای این چهار جسد، بقایای جسد برادر اسکاف وجود ندارد. بنابراین در موضوع او همه احتمالات و فرضیات همچنان مطرح است. آیا او اسیر و زنده در زندانهای اسرائیل است و اسرائیل هنوز وجود او را نفی میکند؟
آیا او مفقود است و ما از سرنوشت او اطلاعی نداریم؟ یا اینکه شهید شده و بقایای جسد او از بین رفته است؟ یا اینکه شهید شده و اسرائیل هنوز جسد او را نگهداشته است؟ همه این فرضیات وجود دارد.
ما اعتقاد داریم، که این موضوع در وهله اول بستگی به خانواده برادر یحیی اسکاف دارد تا درباره این موضوع با مراجعه به مراجع قانونی و حقوقی، تصمیم گیری کند زیرا اظهار نظر درباره زنده یا مرده بودن یک نفر موضوع سادهای نیست و تبعات حقوقی و قانونی دارد.
ما در مقاومت، در حیطه اختیار خود نمیدانیم که درباره این موضوع حکمی صادر کنیم.
بنابراین موضوع شهید دلال و برادر یحیی اسکاف مشخص است.
ما بقایای اجساد هیچ یک از چهار شهیدی که در عملیات دلال المغربی شهید شدند در اختیار نداریم.
درباره برادر محمد فرّان، ما به اطلاع خانوادهای او رساندیم که اسرائیلیها تکذیب میکنند که محمد به دست آنان افتاده است. آنها ادعا میکنند، اما ما نمیتوانیم این ادعا را تایید کنیم زیرا قایقی که برادر محمد فران در آن کار می کرد در اختیار اسرائیلی ها قرار داشت و زمانی که به نیروهای بینالمللی تحویل داده شد، آثار خون محمد در قایق وجود داشت.
بنابراین ما اسرائیلیها را مسئول سرنوشت برادر محمد فران میدانیم. این موضوع که باید با او به عنوان یک اسیر زنده، مفقودالاثر یا شهید برخورد کرد، ما تاکید میکنیم که ما از نظر شرعی و قانونی مسئول اظهار نظر در این باره نیستیم. این موضوع به خانواده محمد فران و مراجع قانونی و حقوقی بر میگردد. بنابراین در مورد اسامی که ما در اختیار قرار داریم، مسایل روشن شد.
درباره بقیه پرونده مفقودان ما اسامی طولانی از شهدای لبنانی و فلسطینی در اختیار داریم. همه این لبنانیها در خاک لبنان شهید شدهاند. ما عکسهایی از مطبوعات و بعضی عکسهای خصوصی داریم که نظامیان اشغالگر این اجساد را در اختیار داشتهاند و آنان را با بالگردها یا دیگر وسایل منتقل کردهاند.
در مورد شهدای فلسطینی، تعداد زیادی از آنان در خاک لبنان در سال 1988 در زمان حمله اسرائیل به لبنان، شهید شدهاند. اسرائیلیها اجساد آنان را نگهداشته بودند. بعضی از آنان هم در داخل فلسطین به ویژه در شمال فلسطین اشغالی به شهادت رسیدهاند.
میتوانیم بگوییم که اجساد حدود سیصد و پنجاه شهید لبنانی و فلسطینی هنوز در اختیار اسرائیلی هاست یا اینکه دستکم اجساد آنان به دست خانواده هایشان نرسیده است و در منطقه ای شهید شده اند که اسرائیلی ها بر آن تسلط داشته اند. این موضوع همچنان مطرح است. اما تعداد افراد مفقودالاثر، صدها نفر است. بیشتر افراد مفقود از لبنانی ها هستند و در بین آنان بعضی برادران فلسطینی هم وجود دارند. اسرائیل مسئول سرنوشت افراد مفقود الاثر است زیرا یا اسرائیلی ها آنان را بازداشت کرده بودند یا اینکه آنان در ایست های بازرسی گروه های شبه نظامی وابسته به اسرائیلیها مانند شبه نظامیان ارتش جنوب لبنان یا سعد حداد، بازداشت و زندانی شده بودند.
ما این افراد را مفقود الاثر می دانیم و اسرائیل به طور کامل مسئول سرنوشت این افراد است زیرا ارتش اسرائیل یا مزدوران آن، این افراد را ربودهاند.
این پرونده هم همچنان باز است. من در اینجا، از نظر مسئولیت ملی، انسانی و اخلاقی از حکومت و دولت لبنان می خواهم که در این مورد وارد عمل شود. به ویژه که اکنون دولت وحدت ملی در لبنان وجود دارد.
مسئول پیگیری این پرونده در درجه اول، حکومت لبنان است. البته بدون شک ما به عنوان مقاومت، از مسئولیت های خود دست نمی کشیم. این افراد برادر و عزیزان ما هستند. اما من در این روز از دولت لبنان می خواهم که به مسئولیتش در این مورد عمل کند. ما برای همکاری در این مورد، آمادگی کامل داریم. اما موضوع دوم، موضوع پرونده چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی است. در زمان عملیات رضوان ما نگران آن بودیم که مطرح کردن موضوع این چهار دیپلمات، باعث برهم خوردن فضای ملی همزمان با آزادی اسیران در لبنان شود. فضای حاکم بر لبنان در آن زمان، فضای شادی و روح ملی بود.
ما نگران آن بودیم که مطرح کردن این موضوع باعث بحث داخلی شود. مطرح کردن این موضوع در شرایط کنونی به علت مشخص شدن نتایج آزمایش دی ان ای اجسادی است که ما در عملیات رضوان تحویل گرفتیم. طرح این موضوع در شرایط کنونی ارتباطی به انتخابات و دیگر مسایل ندارد.
مطرح کردن این موضوع، کاملا مسئولانه است و ما نمی خواهیم وارد بحث با کسی شویم یا در برابر گروهی امتیاز به دست آوریم.
در موضوع چهار دیپلمات ایرانی چه در عملیات تبادل سال دو هزار و چهار و چه در عملیات رضوان، یک نتیجه گیری به ما تحویل داده شد.
در عملیات رضوان، پرونده کاملی از تحقیقات اسرائیلی به ما تحویل شد. اسرائیلی ها ادعا می کردند که این تحقیقات را انجام داده اند.
از نظر من اسرائیل دشمن است و همه سخنان او به تحقیق و دقت نیاز دارد. نتیجه ای که اسرائیلی ها بر آن اصرار دارند این است که چهار دیپلمات ایرانی، از طرف نیروهای لبنانی در سال هزار و نهصد و هشتاد و هشت ربوده شدند. اسرائیلی ها ادعا می کنند که نیروهای لبنانی آنان را به شهادت رساندند و اجساد آنان را دفن کردند.
در این گزارش، مکانهای احتمالی دفن این افراد وجود دارد. ما از آن زمان با برادران ایرانی در این باره در تماس بوده ایم. از نظر من نشانه هایی وجود دارد که می توان گفت که این چهار برادر ایرانی در زندانهای اسرائیلی هستند. در این باره بعضی شواهد و نشانه ها وجود دارد
دبیرکل حزب الله لبنان در بخش دیگری از سخنانش ادامه داد.. نمی توان به تکذیب اسرائیلی ها در موضوع چهار دیپلمات ایرانی یا در موضوع برادر اسکاف یا برادر محمد فران اعتماد کرد.
سید حسن نصرالله افزود: همانطور که اسرائیلیها در گذشته هم حضور بعضی اسیران در زندانهای خود برای سال ها تکذیب می کردند، اما سپس مشخص شد که این اسیران در زندانهای این رژیم بوده اند.
به عنوان مثال پنج برادری که نیروهای لبنانی آنان را به نیروهای اسرائیلی تحویل داده بودند، اسرائیل تکذیب می کرد که آنان را تحویل گرفته است.
آنان به مدت پنج سال مفقودالاثر بودند، پس از پنج سال ما با بعضی نامهها متوجه شدیم که آنان در زندانهای اسرائیل هستند. آنان سپس در یکی از عملیات تبادل اسیران آزاد شدند.
موضوع مهم این است که این پرونده چگونه باید حل شود.
در این باره هیچ تردیدی وجود ندارد و همه طرفها توافق نظر دارند که به طور قطع چهار دیپلمات ایرانی در حمایت نیروهای امنیتی داخلی بودند و از طرف نیروهای لبنانی ربوده شدند.
این موضوع هم قطعیت دارد که آنان برای مدتی زنده و در یکی از زندانهای نیروهای لبنانی بودهاند. در این مورد بحثی وجود ندارد.
اما از این به بعد اطلاعات مشخص نیست که آیا نیروهای لبنانی آنان را به قتل رساندهاند؟ آیا اگر به قتل رسیدهاند اجساد آنان کجاست؟ آیا اصلا جسد دارند یا جسد آنان از بین برده شده است؟ این سوالاتی است که پاسخ ندارد. آیا آنان هنوز زنده و در اختیار نیروهای لبنانی هستند؟ این هم یک احتمال است که البته ضعیف است؟
آیا نیروهای لبنانی آنان را به اسرائیل تحویل دادهاند؟ نیروهای لبنانی در آن زمان با اسرائیلیها ارتباط داشتند. این فرضیه هم مطرح است.
موضوعی که به تعیین سرنوشت این پرونده کمک میکند، موضع نیروهای لبنانی است.
البته من از دولت لبنان هم میخواهم که در این پرونده تلاش کند، زیرا این دیپلماتهای ایرانی در لبنان و در حمایت نیروهای امنیت داخلی بودند و مسئولیت آنان بر عهده حکومت لبنان بوده است.
کسانی که از سرنوشت این دیپلماتهای ایرانی اطلاعی دارد، نیروهای لبنانی هستند. آیا آنان را کشتهاند یا به اسرائیلیها تحویل دادهاند.
دولت لبنان باید سرنوشت این افراد و حقیقت را درباره آنان مشخص کند به ویژه که نیروهای لبنانی امروز در دولت کنونی مشارکت دارند و وزارت دادگستری در اختیار نیروهای لبنانی است.
ما حاضریم همه مدارکی را که در اختیار داریم، در اختیار گروه تحقیقات قرار دهیم.
تنها نیروهای لبنانی میتوانند سرنوشت این پرونده را مشخص کنند و مسایلی را که در این پرونده می دانند، اعلام و به وضوح بیان کنند که آیا پس از ربودن دیپلماتهای ایرانی آنان را کشته اند ، اگر چنین است پس اجساد آنان کجاست؟ آیا آنان را به اسرائیلی ها تحویل دادهاند؟
اعلام نظر نیروهای لبنانی می تواند حجت قوی برای پیگیری این موضوع با اسرائیلیها باشد.
من می خواهم بعد انسانی این موضوع را به همه طرفهای درگیر در آن ، یادآوری کنم.
این چهار دیپلمات، همسر، پدر و مادر و فرزند و خانواده دارند که از زمان ربوده شدن آنان تا امروز رنج بردهاند. پاسخ روشن از نظر انسانی به ما کمک میکند. ما این پرونده را برای دستیابی به اهداف سیاسی مطرح نمیکنیم.
ما در برابر موضوع انسانی و اخلاقی قرار داریم و میخواهیم آن، از هر موضوع سیاسی دور باشد. من نمیخواستم درباره مسایل داخلی لبنان سخن بگوییم اما آمادگی دارم به هر سوالی درباره مسایل داخلی لبنان مطرح میشود پاسخ بدهم.
دبیرکل حزبالله لبنان، در بخش دیگری از سخنرانی خود گفت.. من نمیخواهم موضوع غزه را به طور فراگیر بررسی کنم و نتایج آن را مورد ارزیابی قرار دهم. من از زاویه خاصی به موضوع جنگ غزه میپردازم. من از نخستین روز جنگ غزه به مناسبتهای مختلف چند بار سخنرانی کردم.
من تاکید میکنم که گذشت زمان مسایل مطرح شده در آن سخنرانی ها را ثابت کرد.
تصمیم به تغییر شرایط، تصمیم دولت جرج بوش با هماهنگی بین المللی و عربی به منظور استفاده از فرصت باقی مانده پیش از روی کار آمدن دولت اوباما بود.
عبارت تغییر شرایط همان سخنی است که لیونی هم آن را بیان کرد. آنان با استفاده از تجربه جنگ لبنان از تعیین دقیق اهداف خود در جنگ غزه خودداری کردند.
تا اندازه ای که ایهود باراک تاکید کرد هدف اسرائیل توقف پرتاب موشکها یا توقف قاچاق سلاح نیست؟
او می دانست که از دستیابی به این اهداف در برابر اراده و پایداری مقاومت ناتوان است.
او تکذیب کرد که این مسایل اهداف اسرائیل از جنگ غزه است تا در صورتی که در دست یابی به این اهداف ناکام ماند، بگوید که اصلا هدفی وجود نداشت و اگر این اهداف محقق شدن آنان را به عنوان اهداف مناسب عملیات نظامی خود اعلام کند.
هدف عالی اسرائیل از جنگ غزه از بین بردن مقاومت و سرنگونی دولت حماس و دیگر گروههای مقاومت بود. کمترین هدف اسرائیل از جنگ غزه، تسلیم کردن سیاسی و روانی مقاومت و حماس بود تا شروطی را که در اختیار آنها قرار می گیرد بپذیرد.
مقاومت مبارزان فلسطینی و پایداری سران سیاسی مقاومت در فلسطین اجازه نداد اسرائیل به اهدافش از جنگ غزه دست پیدا کند. من تاکید می کنم که اسرائیلی ها در جنگ غزه به هیچ هدف علنی و پنهانی خود دست پیدا نکردند.
این ادعا که جنگ غزه، قدرت بازدارندگی اسرائیل را تقویت کرد درست نیست، جنگ غزه در واقع بازدارندگی اسرائیل را از بین برد. اسرائیل از نظر نظامی و سیاسی در غزه شکست خورد.
به علت محدودیت های اسرائیل برای رسانهها در غزه بسیاری از جنبه های جنگ غزه مشخص نشد.
کسانی که به پیروزی مقاومت در لبنان اعتراف نکردند امروز هم از اذعان به پیروزی مقاومت در غزه خودداری می کنند.
محاصره نوار غزه ادامه دارد و گذرگاه ها هم همچنان بسته است.
عده ای تلاش می کنند از نیازهای ساکنان غزه به کمکهای انسان دوستانه و بازسازی این منطقه استفاده کنند تا شروط اسرائیل را به مقاومت تحمیل کنند.
همه ما باید برای کمک به ساکنان غزه بدون هیچ پیش شرط سیاسی، تلاش کنیم.
باید حمایت از سران مقاومت برای پایداری ادامه داشته باشد.
وی موضع و سخنان بعضی از مقامات اروپایی را که به نوار غزه سفر اما از محکوم کردن اسرائیل خودداری کردند، محکوم کرد.
سخنان این مقامات نشان دهنده موضع اروپا و آمریکا در حمایت و جانبداری از اسرائیل است.
دبیرکل حزب الله لبنان، تاکید کرد رژیم صهیونیستی و موساد مسئول ترور عماد مغنیه هستند.
سید حسن نصرالله افزود.. از بیان جزئیات تحقیقات درباره ترور عماد مغنیه خودداری می کنیم تا به ادامه تحقیقات لطمه ای وارد نشود.
وی گفت.. تحقیقات تاکنون دست داشتن اسرائیل در ترور عماد مغنیه را ثابت کرده است.
وی درباره خبرهای منتشر شده درباره جلوگیری اسرائیل از عملیات حزب الله علیه هدف اسرائیلی در اروپا گفت.. ما این خبر را تایید یا تکذیب نمی کنیم.
وی در پاسخ به سوال یک خبرنگار گفت.. آنچه ما در لبنان در برابر موضوع غزه انجام دادیم در سطح واجب و امکان پذیر بود.
دبیرکل حزب الله لبنان، احتمال حمله مجدد رژیم صهیونیستی به این کشور را رد نکرد
و افزود.. البته اسرائیل با توجه به تجربه جنگ گذشته میداند که حمله به لبنان به هیچ وجه تفریح نخواهد بود و تاوان سنگین و همه جانبهای برای این رژیم خواهد داشت.
وی ادامه داد: من دولت مصر را به علت بسته نگهداشتن گذرگاه رفح و دروغ گویی درباره باز کردن این گذرگاه محکوم می کنم. بستن گذرگاه رفح جنایت تاریخی است.
وی گفت: نمیتوان گفت که مصر میانجی بیطرفی است زیرا ما میدانیم که فلسطینی ها را برای پذیرفتن بعضی شروط زیر فشار قرار میدهد.
وی گفت.. ما پرتاب موشک از جنوب لبنان به طرف دشمن اسرائیلی را محکوم نکردیم و نگفتیم که چه گروهی مسئول آن بوده است