به گزارش همشهری آنلاین، او درباره ویژگی مشترک و تفاوت تئاتر کمدی ایران با سایر کشورها توضیح میدهد: زمینههای طنازی در جغرافیاهای مختلف، شکل و نوع متفاوت و متنوعی پیدا میکند که متصل به شرایط زیستی، فرهنگ تاریخی و تاریخ فرهنگ مردمان آن جامعه است.
جدا از این لازم میدانم به عنوان دبیر یک جشنواره تخصصی تاکید کنم که ما تئاتری به نام تئاتر طنز نداریم و تئاتر کمدی داریم؛ البته طنازی و طنز میتواند در هر ژانری لحظاتی از کار را پوشش بدهد و زمینه بروز خنده را در هر ژانری فراهم کند.
به طور مثال در تراژدیها و نمایشهای شهیری که به عنوان تراژدیهای جدی شناخته میشوند مانند «شاه لیر» کاراکترهایی وجود داشته که منشا طنازی بودهاند و از طریق کاراکتر دلقک، طنز را در دل تراژدی ایجاد میکردهاند اما هرگز نمیتوانستیم به آنها کمدی بگوییم؛ بنابراین اعتقاد دارم جشنواره خندستان باید بهانهای شود برای اینکه آرام آرام مرز جدی میان تعریف ژانر کمدی با تعریف ماهیت طنز و طنازی قائل شویم.
آقاخانی با اشاره به اینکه تفاوت بین تئاتر ایران با سایر کشورها نیز طبیعی است، ادامه میدهد: به طور مثال اگر ما برای سرزمین خودمان و تئاتر این سرزمین تراژدی بنویسیم، به طور حتم متفاوت از تراژدی بریتانیایی، هندی یا آفریقایی خواهد بود زیرا تراژدی ما جهان ما است و جهان ما تاریخ زیسته ما و شرایطی که در آن تنفس میکنیم، است.
سیاه بازی در تاریخ تئاتر ایران
بنابراین ما در نگاه به جهان به نگاه خودمان نزدیک میشویم و اگر تراژدی از این نگاه بربیاید بدیهی است که صاحب آن نگاه با نگاه دیگر متفاوت خواهد بود و حال اگر کمدی هم از این نگاه بربیاید متفاوت خواهد بود، البته طبیعی است بنیادهای نمایش کمدی در ایران هم اجرا میشوند ولی کمدی در ایران پایه گذاری شده براساس فرهنگ خودمان است.
این مدرس تئاتر در پاسخ به این پرسش که آیا پیشینه تاریخی تئاتر کمدی ما مانند سیاه بازی دارای هجو است؟ تصریح میکند: در گونههای مختلف نمایش کمدی ما، هم رویکرد سنتی یا نمایشگری سنت گرای و هم یک نمایش کمدی برمبنای سلایق، علایق روز و هم ضربان با تئاتر روز وجود دارد. در این صورت نمیدانم کلمه فاخر چیست زیرا میدانم هر دوی اینها میتوانند در نوع خودشان فاخر باشند.
یعنی اثری فاخر در نمایش سنتی و اثری فاخر در نمایش مدرن باشد اما اگر مقصود از فاخر ایجاد خنده و موقعیتهای کمیک و طنز در اثر بدون بهرهوری از دور شدن از زمینههای اخلاقی یا شوخیهایی است که از شوخیهای به اصطلاح شناخته شده کمتر بهره ببرد، میگویم این هم نوعی از کمدی است که من هم میتوانم طرفدارش بشوم. اینکه نمایشی بتواند بدون بهرهوری از این موارد بخنداند، یعنی خیلی قدرت خنداندن را در خودش تقویت کرده.
بدیهی است که باید برایش کف زد، اما اینکه فکر کنیم این نمایش غلط است با این هم مخالفم؛ زیرا این نمایش هم غلط نیست و ما جنسی از کمدی داریم که به هر حال از این مصادیق و موارد بهرهور است اما یک مرزی دارد که آن را نباید رد کنیم زیرا در این صورت وارد حوزهای شدهایم که قابل دفاع نیست و این مرز، مرزی است که آن را چهارچوبهای فرهنگی جامعه تعیین میکند.
ارزشگذاریهای غلط
آقاخانی در توضیح این موضوع ادامه میدهد: یعنی بتوانیم بیواهمه حتی با ردهبندی سنی نمایشی را تماشا کنیم و نگران آسیب خوردن به آموزههای فرزندانمان و پیش از ورود به سالن نباشیم. این چهارچوبها را باید در جامعه جستجو و رعایت کرد. البته مقصود من سانسور نیست بلکه رعایتی است که شما در چهارچوب خانواده خود بدون آنکه کسی از شما بخواهد اعمال میکنید و به رسمیت میشناسید که این یک ضرورت نهادینه است.
او در پاسخ به این پرسش که چرا نمایش نامههای اروپایی بیش از نمایشهای ایرانی در تئاتر کمدی استفاده میشوند؟ توضیح میدهد: کمدی و نمایشگری در این حوزه در کشور ما آنقدر جدی گرفته نشده که بگوییم ما سرمایههایی داریم که فقط برای رشد و اعتلای ژانر کمدی قلم میزنند.
اما در غرب افرادی مانند سایمون و الن و بسیاری از کمدین نویسهای حیرتانگیز وجود دارند که باید برای قلمشان احترام قائل شد و آنها و قدرت قلمشان را تقدیر کرد زیرا آنها زندگیشان را پای این کار گذاشتهاند. در کشور ما به دلیل مسائل فرهنگی تصور کردهایم یک نمایشگر کمدی کسی است که با لودگی مخاطبان را میخنداند که همین یک نوع ارزشگذاری غلط درباره این ژانر است و باعث شده خود آنها هم این عرصه را برای خودشان یک امر جدی حساب نکنند.
آقاخانی ادامه میدهد: در کشور ما دو مورد در حوزه فرهنگی این آسیب را رصد میکنیم؛ یک مورد نمایش کمدی و نمایشگری کمیک و دیگر نمایش کودک که گویا کسی که تئاتر جدیتر و مهمتری کار کرده است اما اینطور نیست.
حتی گاهی خود مسئولان تئاتر فکر میکنند برای اینکه یک دانشجو رشد کند، اول باید کار کودک را انجام دهد در حالی که میشود در بالغترین دوره حرفهای کار کودک انجام داد و این موردی است که در جهان وجود دارد و یک نفر فقط تئاتری مولد کار کودک است ولی ما کار کودک را پلههای اول کار تئاتر حساب میکنیم و کار کمدی را جنسی از کاری که وقتی فرصت نشد کار جدی انجام داد آن را انجام میدهیم و این سوءتفاهم فرهنگی این دو ژانر را در ضعف نگه داشته است.
این نویسنده بیان میکند: در شرایطی که اروپاییها جشنوارههای تخصصی کودک دارند و ما از خلاقیت و فانتزی آنها حیرت میکنیم و با حضور در این جشنوارهها ناگهان با سطحی از ضعف و آماتوریزم در تئاتر کودک در کشور خودمان مواجه میشویم که آزاردهنده است چون ما استعداد، بضاعت و انگیزه را داریم و گویا فقط زمانی که جدی گرفته نمیشویم، شروع میکنیم به دست و پا زدنهای آماتوری و این نقطه ضعفی در این عرصه تلقی میشود.
فقط خندیدن کافی نیست
او درباره ارزیابی میزان ارتقای تئاتر کمدی در سالهای اخیر میگوید: خیلی کم در این زمینه موفقیت داشتهایم و تصورم این است حوزههای مسئول بدون شک وزارت علوم به عنوان سکانداری آموزشی حوزه هنر و فرهنگ و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات، حوزه هنری و شهرداریها فقط میتوانند این مساله را بصورت صحیح مدیریت کنند.
به عنوان دبیری که لژیونر محسوب میشوم و از پایتخت برای دبیری جشنواره خندستان در این جشنواره حضور یافتهام، فکر میکنم باید به شهرداری اصفهان تبریک گفت که وظیفه خودش را که اکنون از آن به عنوان حسرت یاد میکنیم، بدون فشار و بدرستی اعمال میکند و آرزو دارم جشنواره ملی تئاتر کمدی خندستان زمینهساز بروز و ظهور جدی گرفتن کمدی باشد.
آقاخانی درباره میزان اثرگذاری جشنواره ملی خندستان در ارتقای تئاتر کمدی کشور میگوید: صد در صد میتواند چون در سراسر ایران عدهای را ناگزیر صاحب انگیزه میکند که به نیت بردن در یک مسابقه، نمایش کمدی کار کنند یعنی فقط خندیدن مخاطب کافی نیست و در این جشنواره وارد حوزه جدی رقابت خنداندن یا رقابت خلق موقعیتهای کمیک و رقابت ارزشهای کمیک می شوند، پس وقتی این ماجرا اینقدر جدی گرفته میشود یعنی نطفههای نمایشگری کمیک را در سراسر ایران مثل یک بذر میپاشیم هر چند این بذر کمجان است ولی در درازمدت صد در صد موثر است و آرزو دارم در کوتاه مدت هم تاثیرات خودش را بگذارد.
وی در پاسخ به این که آیا انتقال جشنواره خندستان از پایتخت به اصفهان، آسیب تلقی میشود؟ میگوید: اعتقاد دارم که باید تمام استانهای کشور ژانرهای تخصصی تئاتر را تبدیل به جشنوارههای تخصصی مثل خندستان کنند، اگر چنین تخصص و ژانربندی در استانهای مختلف اتفاق بیفتد یقین بدانید که اصفهان باید سردمدار ژانر کمدی و پرچمدار آن باشد همانطور که اعتقاد دارم شیراز و تبریز باید ژانر تاریخی کار کنند و گیلان باید درام جدی به معنای تراژدی نوین کار کند.
زیرا ریشههای جغرافیایی و اقلیمی این استانها را میشناسم پس این را آسیب ندانید و گامی بدانید از مجموعه گامهایی که میتواند به اعتلای جدی و درازمدت کشور در حوزه تئاتر کمک کند؛ البته به شرطی که این جریان ادامه یابد و خندستان استمرار داشته باشد و رویکرد شهرداری دیگر استانها برای زایش چنین رویدادهای فرهنگی متشابهی در استانهایشان جدی شود.
اگر زایندهرود اصفهان خشک شود
او با ابراز خرسندی از قرار دادن بخش زاینده رود در این دوره از جشنواره میافزاید: زایندهرود یک رویکرد ملی است و اینکه از طریق هنر قدسی تئاتر نهیب بزنیم که اگر زایندهرود اصفهان خشک شود یک رود از کشور خشک شده نه از اصفهان، همانطور که اگر دریاچه ارومیه خشک شود یک دریاچه از کشور خشک شده، نه آذربایجان، پس مساله همگرایی ملی تعریف شده در ذات و جان این بخش که به این جشنواره ارتباط دارد، باید مهمتر تلقی شود تا اینکه آیا این نگاه سیاسی است یا خیر.
این اتفاق را فراتر از سیاست، التزام و استراتژی باید در نظر گرفت، زیرا در کشوری که مساله بیآبی، آن را تهدید میکند، حال مردم یک کشور و یک سرزمین به پهنای وسیع، برای زنده شدن یک رود در اصفهان خوشحالند، پس ارزش این مساله بسیار نمادین و بیش از مساله سیاست خودش را نشان میدهد.
آقاخانی معتقد است در دوره ششم خندستان، نمایشنامهنویسی و اجرا و یک بخش مازاد به نام بخش پژوهش هم باید اضافه شود تا جشنواره جدی باشد زیرا در حوزه کمدی منبع ترجمه نشده برای پژوهش بسیار زیاد است که با بهره بردن از این آثار میتوان کارهای تالیفی انجام داد، ما رسالههای قدیمی درباره خنده و خندهزایی در تئاتر تا رسالههای جدید که مبتنی بر تجربیات انجام شده کمدینویسها در غرب است، وجود دارد، پس جشنواره خندستان مصادیقی است که از پژوهشگران در این زمینه دعوت میکند و امیدوارم دوره ششم خندستان واجد این دو بخش غایب نمایشنامهنویسی و پژوهش باشد.
او یک تئاتری واقعی بود| به عهد ده سالهاش بعد از رفتن سمندریان وفادار ماند