به گزارش همشهری آنلاین، کتاب پیشگوییهای نوسترآداموس هنوز هم در دسترس مردم قراردارد و بر اساس نوشتههای همین کتاب است که خیلیها وقوع بسیاری از حوادث عجیب و حادثههای بزرگ را به پیشگوییهای او نسبت دادهاند. با این حال خود نوسترآداموس در سال ۱۵۵۸ در نامهای به شاه هنری دوم نوشته است: «بعضی پیشگوها وقوع حوادث عجیبی را پیشگویی کردهاند.به هرحال من به هیچ وجه چنین عنوانی را به خود نسبت نمیدهم». گرچه باید به این نکته هم توجه کرد که پیشگوییهای او درباره بلایای مختلفی مثل زمین لرزه، جنگ، سیل، حمله، جنایت و... بوده و تقریبا تمامی آنها فاقد زمان مشخص هستند. درست به همین دلیل است که مخالفان او معتقدند این پیشگوییها را میتوان به هرحادثهای نسبت داد و درنتیجه نمیتوان به او لقب پیشگو داد.
میشل دو نوسترآدام در ماه دسامبر سال ۱۵۰۳ در شهر سنت رمی فرانسه به دنیا آمد. نام خواهر و برادرهای او دلفین، جیهان، پییر، هکتور، لوئیس، برتراند، جان و آنتوان بود که با خود میشل نه نفر میشدند. اطلاعات زیادی درباره دوران کودکی او در دسترس نیست اما گفته میشود که هنوز خانه محل تولدش در فرانسه وجود دارد. در ۱۵ سالگی میشل به دانشگاه هوانوردی رفت تا مدرک مهندسیاش را در این رشته بگیرد. اما از شانس بد طاعون تمام شهر را گرفت، دانشگاه تعطیل شد و او در کمتر از یک سال مجبور شد درس و مشق را رها کند.
پس از رهای از دانشگاه، نوسترآدام برای مطالعه و تحقیق و یافتن گیاهان دارویی گوناگون از سال ۱۵۲۱ به مدت هشت سال به شهر و روستاهای مختلف سفرکرد. پس از پایان این سفر تحقیقاتیها او دیگر گیاهان دارویی بسیاری را میشناخت و همین امر موجب شد تاچند سالی داروفروش شود و سپس تصمیم گرفت که برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به دانشگاه مونت پلیر برود. اما از بخت بد این بار هم نتوانست در رشته مورد علاقهاش درس بخواند.
البته نه به دلیل شیوع بیماری بلکه به این دلیل که در آن زمان به کسانی که حرفه دستفروشی داشتند اجازه تحصیل در دانشگاه داده نمیشد و مسؤولان دانشگاه هم وقتی پی بردند که نوسترآداموس یک دستفروش است او را از دانشگاه بیرون انداختند و مدارک اخراج او همچنان در کتابخانه این دانشگاه خاک میخورد. از آنجا که او به حرفه پزشکی بسیار علاقهمند بود پس از اخراجش نا امید نشد و به داروفروشی ادامه داد و حتی با اختراع یک نوع دارو از گل رز که ادعا میکرد موجب التیام طاعون میشود بسیار مشهور شد.
تشکیل خانواده
نوسترآدام در سال ۱۵۳۱ ازدواج کرد که حاصل این پیوند دو فرزند بود اما سه سال بعد طاعون جان همسر و فرزندانش را گرفت. پس از مرگ خانوادهاش او تصمیم گرفت که دیگر در شهر نماند و دوباره بار سفر بست و تمام فرانسه و ایتالیا را شهر به شهر گشت. در سال ۱۵۴۷ پس از بازگشت از سفر با بیوهای به نام آنی پونسارد ازدواج کرد و صاحب سه دختر و سه پسر شد.
چند سال بعد نوسترآدام بار دیگر به ایتالیا سفر کرد و در آنجا بود که تصمیم گرفت طبابت را کنار بگذارد و وارد علم کیمیاگری شود. او پس از فعالیتهای بسیار در زمینه نجوم و کیمیاگری، در سال ۱۵۵۰ کتاب «کیمیاگر» را نوشت و برای اولین بار نام خود را از نوسترآدام به نوسترآداموس که یک نام لاتینی بود، تغییر داد.
موفقیتهای او در این زمینه موجب شد تا به نوشتن همان کتاب بسنده نکند و سالی یک یا دو کتاب برای علاقه مندان این موضوع بنویسد. اگر تمام کتاب هایش را جمع کنیم دست کم در آنها ۶۳۳۸ پیشگویی و ۱۱ تقویم سالانه وجود دارد که همه آنها از اول ژانویه آغاز میشوند.
چند قدم تا مرگ
سال ۱۵۶۶ نوسترآداموس دچار مرض نقرس شد و به سختی میتوانست حرکت کند. به همین دلیل وکیل خود را صدا زد و داراییاش را که تقریبا ۳۰۰ هزار دلار آمریکا بود بین همسرو فرزندانش تقسیم کرد. چند روزی از ماجرای تقسیم اموال گذشت تا اینکه اول جولای رسید.
در عصر آن روز پیرمرد بیمار رو به منشی خود کرد و گفت: «فردا طلوع خورشید را نخواهم دید» و همان هم شد. فردای آن روز نوسترآداموس را درحالیکه بر کف زمین نزدیک تخت و میزکارش دراز کشیده بود، مرده یافتند و او را در کلیسای کوچک فرانسیسکان به خاک سپردند اما در زمان انقلاب فرانسه که البته یکی از پیشگوییهای او بود که درست از آب در آمد، تابوت او را به سنت لورنت انتقال دادند.
ظهور یک پیشگو
مجموعه پیشگوییهای نوسترآداموس اولین بار در سال ۱۵۵۵ منتشر شد. برای دومین بار ۲۸۹ پیشگویی او که البته به شعر آنها را سروده بود در سال ۱۵۵۷ تجدید چاپ شد. سومین جلد که به آن ۳۰۰ شعر جدید افزوده شده بود در سال ۱۵۵۸ نوشته شد. از تمام صفحات این سه کتاب پس از مرگ او تنها یک مجموعه باقی ماند که آن هم در سال ۱۵۶۸ چاپ شد و شامل بعضی پیشگوییهای غیر شعری، ۹۴۱شعر پیشگویی و یک سری آینده بینی است که قرن به قرن پیشگویی شده است.
البته در همین موارد هم اختلاف نظرهایی وجود دارد. همانطور که گفته شد نوسترآداموس پیشگوییهای خود را بیشتر شعر گونه و بریده بریده بیان میکرد. در میان پیشگوییهای نوسترآداموس تعداد بسیاری از آنها به واقعیت پیوسته و همین موجب شد که حتی پس از مرگش هم، کیمیاگر همچنان مشهور باقی بماند.
برخی معتقدندکه او مرگ هنری دوم، امپراتوری ناپلئون و به قدرت رسیدن شارل دوگول، آتش سوزی لندن، انقلاب فرانسه، جنگ جهانی دوم، تولد لویی پاستور، ترور جان اف کندی، حادثه ۱۱ سپتامبر و بسیاری از حوادث دیگر را هم در آینده دیده بود.
جنگ جهانی دوم
«از طرف رود راین و دانوب خواهند آمد / از اعماق غرب اروپا / کودکی درخانواده فقیری متولد خواهد شد/ زبان چرب و نرمش گروه بسیاری را شیفته خود خواهد کرد / شهرتش تا دروازههای شرق هم خواهد رفت»؛ این شعری است که نوسترآداموس جنگ جهانی دوم را در آن پیشگویی کرده است. در متن واقعی او نام هیتلر را به زبان لاتین هیسلر نوشته و از دانوب بسیار سخن گفته است.
لویی پاستور یا کشیش
«گمشده پیدا خواهدشد؛ گمشدهای که قرنها مخفی بود / پاستور به شهرتی عظیم میرسد / این زمانی است که ماه کامل میشود / اما شایعهها از ارزش تلاش هایش کم میکند»؛ در این پیشگویی نوسترآداموس اختلاف نظر وجود دارد. در زبان فرانسه پاستور معنی پیشوای روحانی هم میدهد؛ به همین دلیل بعضیها بر این باورند که نوشته نوسترآداموس میتواند درباره هر کشیشی صحت داشته باشد.
بعضیها هم اصرار دارند که منظور نوسترآداموس از پاستور اشاره به شخصی است که در زمینه بیماری میکروبی مطالعه میکرد و توانست واکسن هاری را کشف کند؛ یعنی همان لویی پاستور معروف.
بمب اتم
«بلایی از آسمان نازل خواهد شد که تا به حال دیده نشده / قحطی در میان طاعون، مردم آشفته حال / از خدای جاودان طلب راحتی میکنند»؛ این مورد دقیقا توضیح انفجار بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی است. اما منتقدان میگویند که این شعر ابهام بسیاری دارد زیرا شرایط توصیف شده در آن میتواند مربوط به اوضاع و احوال مردم در جنگ در هر دورهای پس از قرن شانزدهم تا به امروز باشد.
۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱
«آتش لرزان از زمین / نیوسیتی را به لرزه میآورد / دو سنگ عظیم برای مدتی طولانی موجب جنگ میشوند/ سپس رودخانهای قرمز رنگ به راه خواهد افتاد»؛ تا پیش از حادثه ۱۱ سپتامبر بسیاری فکر میکردند که این گفتهها درباره بلای طبیعیای مانند زلزله و فوران آتشفشان است. اما پس از این حادثه این شعر را به ۱۱ سپتامبر ربط دادند.
ترور جان اف کندی
«آذرخش مرد معروفی را پایین خواهد افکند / وسوسه شیطانی موجب این کار خواهد شد / طبق پیشگوییها در شب دیگری سقوط دیگری خواهد بود / جنگ در ریم، لندن و ناخوشی در توسکانی»؛ هرچند که آذرخش و شلیک گلوله چندان به هم شباهت ندارند و در این شعر زمان وقوع حادثه چندان مشخص نیست و مفهوم بسیاری ندارد اما گفته میشود که منظور از مرد معروف، جان اف کندی است و منظور از سقوط در شبی دیگر مرگ بابی کندی است که پنج سال پس از مرگ برادرش او هم کشته شد. قسمت آخرشعر هم که در آن نام بعضی از مکانها برده شده معلوم نیست که به چه چیزی اشاره دارد.
مرگ پرنسس دیانا
«دیانا به آرامش ابدی خواهد رفت / بیعقلی او را آواره خواهد کرد / و آوارگیاش مردم را از اسارت بیرون خواهد برد». در این پیشگویی، مستقیم به نام پرنسس دیانا اشاره شده اما نکته اینجاست که در قسمتهای بعدی شعر به مواردی اشاره شده که چندان درست به نظر نمیرسد.
آتش سوزی لندن
«خون در لندن، آتش سوزی به راه خواهد انداخت / بانوی کهن در سال ۶۶ خواهند سوخت/ ۶ نفر میسوزند»؛ در دوم سپتامبر سال ۱۶۶۶ جرقه کوچکی ویرانی لندن را به همراه داشت و پنج روزتمام لندن - شهر شکسپیر- در آتش سوخت. در این آتش سوزی ۸۷ کلیسا، ۱۳۲۰۰ خانه و بسیاری از مکانهای دیگر با خاک یکسان شدند؛ هرچند که در شعر نوسترآداموس گفته شد ۶۶ نفر خواهند مرد اما به نظر میرسد که افراد بیشتری در این حادثه جان باختند گرچه تعداد قربانیان ثبت نشده است.
توفان کاترینا
«شهرهای تور، اورلان، بلوآ، آنجر، رمی و نانت / با تغییر ناگهانی به دردسر میافتند/ سپس مردمی از زبانهای مختلف به آنجا میروند / زمین و زمان خواهد لرزید» تا پیش از توفان کاترینا همه این پیشگویی را به فرانسه نسبت میدادند اما پس از توفان کاترینا همگی این پیشگویی نوسترآداموس را فورا به فاجعه کاترینا چسباندند و بر این باورند که منظور از لرزش زمین وزمان همان توفان و مردمی با زبان خارجی کسانی هستند که برای کمک به آنجا رفتند. اما نام مکانهایی که در آنجا آورده شده به چه منظور است؟ شاید معتقدان هنوز هم باید مورد اول را باور داشته باشند.
انقلاب فرانسه
«به خاطر به بردگی کشیدن مردم و ریخته شدن خونشان/ شاه و اطرافیانش به زندان میافتند /احمقهای بیمغزی که همه آنها را مسخره خواهند کرد/ پیش از جنگ دیوارهای بزرگ فرو میریزد/
شاه سر زده میشود/ همه چیز غرق خون میشود/ نزدیک رودخانه سن خورشید خونرنگ خواهد شد» همانطور که میدانید در انقلاب فرانسه ثروتمندان قدرت خود را از دست میدهند و زیردستان و بیبضاعتها از سلطه آنها خارج میشوند به همین دلیل این شعر نوسترآداموس را به انقلاب فرانسه نسبت میدهند. در ۱۴ جولای سال ۱۷۸۹ مردم دیوار باستیل را ویران کردند؛ دیوار زندانی که در زمان سلطنت سمبل نفرت بود.
آخر دنیا
یکی از پیشگوییهای نوسترآداموس که سروصدای بسیاری برپا کرده، نابود شدن زمین است. نوسترآداموس سال نابودی جهان را ۳۷۹۷ نوشته است که به این زودیها از راه نمیرسد؛ پس باید تا قرن سی و هشتم منتظر ماند!