در ایران نیز پس از انقلاب، کنکور برای انتخاب داوطلبان شایسته حضور در نهادهای آموزش عالی طراحی شد. این رویه در طول سالها دستخوش تغییراتی شد، اما شالوده آنکه یک آزمون سراسری است، دست نخورده باقی مانده است. براساس مصوبه مجلس، قرار است تا سال 1390 این رویه از آموزش عالی کنار گذاشته شود، هر چند که برخی از کارشناسان و دستاندرکاران نسبت به عملیبودن این امر ابراز تردید میکنند.
کشورهای مختلف جهان از الگوهای مختلفی برای پذیرش دانشجو در مقاطع کارشناسی و کاردانی استفاده میکنند که تلفیقی از آزمون و عوامل دیگر است. در مطلبی که از پی میآید، با 5 الگوی رایج در این زمینه آشنا میشوید که با اندک تغییرات در بسیاری از کشورها برای پذیرش دانشجو به کار میرود.
آموزش عالی بیش از آنکه نقطه تکمیل هرم آموزش سنتی باشد، از ستونهای اصلی توسعه انسانی در سراسر جهان است. آموزش عالی نه فقط مهارتهای پیشرفته برای رفع نیازهای بازارهای «کار دانشبنیاد» عرضه میکند، بلکه آموزش معلمان، پزشکان، پرستاران، کارمندان، مهندسان، کارآفرینان، دانشمندان و... را امکانپذیر میکند. وجود این افراد تحصیلکرده برای توسعه ظرفیت و مهارتهای تحلیلی که برای فعالیت اقتصاد، حفظ دستگاه اداری و تصمیمگیریهایی که بر کل جامعه تأثیر میگذارد، ضروری است.
رویه پذیرش در دانشگاه در تعیین افرادی که به آموزش عالی و در نتیجه به بسیاری از فرصتها و مزایا دسترسی دارند، نقش مهمی ایفا میکند. رویهها و اولویتهای این فرایند در کشورهای مختلف تفاوت زیادی دارد. برخی رویهها نسبتاً بیطرفانه است و فقط نمره یک امتحان ورودی را در نظر میگیرد. دیگر رویهها کاملاً متأثر از عوامل مختلف است و مجموعهای از نمرات آزمون، بازده در مدرسه، افراد معرف و فعالیتهای فوق برنامه افراد را در بر میگیرد. ممکن است در کشوری نیز نظامهای چندگانه پذیرش مورد استفاده قرار بگیرد. این نظامها گاه بین نهادهای خصوصی و دولتی متفاوت است.در این مقاله، انواع رویههای پذیرش که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته، مطرح شده است.
نوع اول: آزمونهای پایان دوره متوسطه
نظامهای پذیرش نوع اول متکی بر نمرات داوطلبان در یک یا چند آزمون پایان دوره متوسطه است. این آزمونها را که معمولاً دولت در سطح منطقهای یا سراسری برگزار میکند، بر بازده داوطلب تکیه دارد و ممکن است چند درس را در بر بگیرد. همچنین دانشآموزان میتوانند موضوعهای آزمون را براساس برنامه آموزشی دبیرستان یا رشته مورد نظرشان در دانشگاه انتخاب کنند. نمره داوطلب شاید تنها عامل مورد نظر در فرایند پذیرش باشد یا ممکن است با عوامل دیگر مانند معدل دوره دبیرستان آمیخته شود. این فرایند ممکن است متمرکز باشد و دولت حداقل نمره پذیرش را مشخص کند. چهبسا نهادهای آموزش عالی خود فرایند پذیرش را مدیریت و معیارهای انتخاب را معین کنند. الگوهای مبین نظامهای پذیرش نوع اول در ایرلند و تانزانیا استفاده میشود.
ایرلند: دانشآموزان در پایان دبیرستان آزمون سراسری فارغالتحصیلی را میگذرانند که زیر نظر کمیسیون امتحانات دولتی برگزار میشود. نهادهای آموزش عالی ظرفیت موجود را در هر رشته معین میکنند، اما فرایند پذیرش توسط دفتر مرکزی پذیرش هماهنگ میشود. داوطلبان، رشتههای مورد نظرشان را به کمیسیون میفرستند و بهطور خودکار و براساس علائق خود و نمرات آزمون توسط کامپیوتر به یک رشته در یک دانشکده معرفی میشوند.
تانزانیا: داوطلبان مستقیماً تقاضای خود را برای دانشگاههای مورد نظر (حداکثر سه مورد) میفرستند. علاوه بر ارسال تقاضا به دانشگاهها، داوطلبان باید دانشگاههای مورد نظر خود را به کمیسیون اطلاع دهند. انتخاب دانشگاه براساس چند عامل از جمله جنسیت، تقاضای بازار کار، نیازهای ملی، اقتصادی و اجتماعی و سایر ملاحظات (مانند معلولیت) صورت میگیرد.
نوع دوم: آزمون ورودی
آزمونهای ورودی دانشگاه اغلب مانند آزمون فارغالتحصیلی از دبیرستان بهطور سراسری یا منطقهای توسط دولت برگزار میشود. در این موارد، رویه پذیرش اغلب بهطور متمرکز هماهنگ میشود. اما در برخی نظامها، آزمونهای ورودی توسط دانشگاهها برگزار میشود که نمره مورد نیاز و سایر معیارهای پذیرش را معین میکنند. آزمونهای ورودی مانند امتحانات پایان دوره متوسطه، عموماً میزان دانش داوطلبان را در دروسی که در دبیرستان خواندهاند، میسنجد و ممکن است به تنهایی یا همراه با عوامل دیگر در فرایند پذیرش در نظر گرفته شود. الگوهای نوع دوم در کشورهایی مانند چین و صربستان به کار میرود.
چین: داوطلبان در یکی از دو گروهبندی در آزمون سراسری شرکت میکنند: علوم انسانی یا علوم و مهندسی. نظام دانشگاهی طراحی متمرکز دارد و پذیرش نیز توسط دولت مرکزی هماهنگ میشود که ظرفیت در هر رشته و دانشگاه را معین میکند. داوطلبان، نهادها و گروههایی را که مایل به ورود به آن هستند، انتخاب میکنند و دولت آنان را براساس عملکرد آزمون و علایق، به رشته و دانشگاه مشخص هدایت میکند.
نوع سوم: آزمونهای استاندارد استعدادسنجی
هدف آزمونهای استاندارد استعدادسنجی اندازهگیری تواناییهای شناختی کلی است،
نه سنجش میزان یادگیری داوطلبان. معمولاً در فرایند پذیرش، این نوع آزمونها با دیگر عواملی که معلومات اکتسابی قبلی و یادگیری را میسنجد (به غیر از الگوی سوئد)، به کار میرود. الگوهای مبین نوع سوم در نظامهای آموزش سوئد و ایالات متحده استفاده میشود.
سوئد: داوطلبان دانشگاه باید آزمون استعدادسنجی را پشتسر بگذارند که توسط یک مؤسسه دولتی به نام سازمان ملی آموزش عالی سوئد برگزار میشود. قبولی ممکن است براساس نمره داوطلب در این امتحان یا نمرات دبیرستان باشد. دست کم یک سوم ظرفیت هر رشته باید براساس نمرات آزمون و دست کم یک سوم هم براساس نمرات دبیرستان اختصاص پیدا کند.
ایالات متحده: هر دانشگاه میتواند اهمیت مورد نظر خود را برای عوامل مختلف مربوط به داوطلب قائل شود. بیشتر دانشگاهها نتیجه یک آزمون استاندارد استعدادسنجی را در نظر میگیرند.
نوع چهارم: آزمونهای متعدد
در این نوع نظام پذیرش، نتیجه یک آزمون سراسری پایان دوره متوسطه یا امتحان ورودی در کنار نتیجه یک یا دو امتحان دیگر در نظر گرفته میشود. امتحانات دیگر ممکن است توسط دولت یا دانشگاهها یا سازمانهای مستقل برگزار شود. از جمله کشورهایی که این الگو را به کار میگیرند، هند است.
هند: داوطلبان در هند براساس نمره یک یا چند امتحان پایان دوره متوسطه یا آزمون ورود به دانشگاه پذیرش میشوند. این امتحانات توسط نهادهای مختلفی برگزار میشود، از جمله دولت مرکزی، دولتهای ایالتی و سازمانهای مستقل.
نوع پنجم: بدون آزمون
همان طور که پیشتر ذکر شد، بیشتر نظامهای دانشگاهی در سراسر جهان شامل یک یا چند فرایند پذیرش هستند. با این حال، برخی نظامها نیازمند آزمون نیستند. انتخاب دانشجو در این نظامها با توجه بسیار به عملکرد داوطلبان در دوره متوسطه صورت میگیرد. رویههای پذیرش بدون آزمون به علاوه در بخش خصوصی کشورهایی مانند ایالات متحده تدریجاً به کار گرفته میشود. این نوع نظام در کشوری مانند نروژ و برخی از مؤسسات آموزشی در ایالات متحده برقرار است.
نروژ: فرایند پذیرش دانشگاه در نروژ بهطور متمرکز توسط دفتر پذیرش دانشگاهها و دانشکدههای نروژ که یک سازمان دولتی است، هماهنگ میشود. داوطلبان 10 رشته آموزشی را بهترتیب علاقه خود مشخص میکنند و براساس نمرات دبیرستان به آنان امتیاز تعلق میگیرد. برخی رشتهها، متغیرهای جمعیتی و خدمت سربازی امتیازات دیگری برای داوطلب دارد.
آگاهی بیشتر از الگوهای متداول پذیرش دانشجو و بررسی بیشتر مسائل و چالشهای آن به دولتها و دانشگاهها کمک خواهد کرد رویههایی را تدوین کنند که به بهترین شکل نیازهای آنها را بر طرف کرده، عدالت را برقرار و برابری را تقویت کند و نهایتاً بازده آموزش عالی را برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی جهان بهبود بخشد. تحقیقات بیشتری برای فهمیدن پیچیدگیهای پذیرش مورد نیاز است.
فصلنامه آموزش عالی بینالملل، زمستان 2009