به گزارش همشهری آنلاین، مثلث برمودا در حقیقت یک مثلث هم نیست، بلکه بیشتر به یک بیضی شباهت دارد که در دل اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع شده، یک راس آن از مجمعالجزایر برمودا آغاز میشود و تا فلوریدا پایین میرود و بعد از پرتوریکو و از میان دریای شگفتانگیز سارگاسو میگذرد و دوباره به جزایر برمودا برمیگردد.
این منطقه به ظاهر مثلثی شکل ۱۴۰ هزار مایل مربع از اقیانوس را اشغال کرده و قسمتی از آن روی طول جغرافیایی ۸۰ درجه قرار گرفته که در این طول جغرافیایی نقطه شمال حقیقی و شمال مغناطیسی روی یکدیگر منطبق میشوند و هیچ انحرافی در عقربههای قطبنما دیده نمیشود.
اما در همین مکان شگفتانگیز، اتفاقهایی رخ دادهاند که باعث شده مثلث برمودا به یکی از اسرارآمیزترین نقاط روی کره زمین تبدیل شود. همین مساله باعث شده که نظر محققان زیادی به این مثلث جادویی جلب شود؛ محققانی که هرکدام نظریههای متفاوتی درباره علل به وجود آمدن این حوادث دارند.
نام مثلث برمودا اولین بار توسط یک روزنامهنگار به نام وینسنت گادیس به این منطقه داده شد. سال ۱۹۶۴ بود که او مقالهای درباره این منطقه و گمشدههای معماگونهاش به چاپ رساند. او نقطه آغاز این مثلث را جزایر برمودا فرض کرده بود و خطی را تجسم میکرد که از جزایر برمودا آغاز میشود و تا پرتوریکو میرود و بعد، از باهاما و دریای سارگاسو عبور کرده به فلوریدا میرسد و دوباره به برمودا باز میگردد، از آنجا که گادیس متوجه شده بود اکثر این کشتیها و هواپیماها در این مثلث و نزدیک به راس غربی آن ناپدید میشوند، اسم برمودا را از مجمعالجزایر برمودا که درون مثلث قرار داشت قرض گرفت، چرا که مجمعالجزایر برمودا از ۱۵۰ جزیره کوچک مرجانی تشکیل شده بود که تنها ۲۰ تای آنها قابل سکونت بوده و بقیه به علت متروکه بودن به «جزایر شیطان» شهرت داشتند. از آن سالها تاکنون این نام روی این مثلث باقی مانده، مدتی هم نام «مثلث شیطانی» را با توجه به خرافات مردم به این منطقه دادند، آنها معتقد بودند شیطان در دل این مثلث لانه کرده و هر کشتی، هواپیما یا موجود زندهای را که به آن پا بگذارد میبلعد و به کام مرگ میکشاند.
اما واقعا چه چیزی باعث ناپدید شدن اجسام در این منطقه میشود؟ آیا واقعا شیطان آنجا خانه دارد؟ یا شاید موجودات فضایی پایگاهی امن در این نقطه از اقیانوس برای خود درست کردهاند و اجازه ورود هیچ موجود زندهای را به آنجا نمیدهند و هر کس قانونشکنی کند مجازاتش مرگ و ناپدیدی است! شاید هم این منطقه به راستی گردابهای قدرتمند و نیروهای جادویی دارد که تمام اجسام را به درون خود میکشد و به بعد سوم جهان میبرد؟ سالها است که مثلث برمودا مانند یک راز حلنشدنی در ذهن بشر باقی مانده و نظریههای مختلفی هم درباره آن ارائه شده است، هر کدام از این نظریهها سعی داشتهاند به نوعی ناپدید شدنهای بیجواب در مثلث برمودا را توجیه کنند، برخی از آنها ممکن است بخشی از قضیه را روشن کرده یا حتی تا حدودی موضوع را پیچیدهتر و گمراهکنندهتر کنند، برای همین است که تاکنون جوابی برای وقایع روی داده در مثلث برمودا پیدا نشده.
تغییر قطب مغناطیسی
یکی از مواردی که در تمام حوادث برمودا تاکنون به چشم خورده چرخش عقربههای قطبنماست، به طوریکه در آخرین ارتباط با گمشدگان آنها با وحشت اعلام کردهاند که دیگر نمیتوانند جهت را تشخیص دهند و قطبنماهای آنها از کار افتاده. برخی از نظریهپردازان با استناد به این موضوع نظریه ناهنجاریهای مغناطیسی را ارائه دادند و گفتند مثلث برمودا ویژگیهای منحصر به فردی دارد و نیروهای مغناطیسی زیادی در این منطقه جریان دارند که یک میدان مغناطیسی بزرگ تشکیل دادهاند و همین مساله باعث مختل شدن عملکرد قطبنما میشود.
اما این فرضیه و نظریه دردی را دوا نمیکند چون از نظر علمی درست نیست. روی کره زمین، قطب شمال جغرافیایی با قطب شمال مغناطیسی روی قطبنما تفاوت دارد و این حقیقتی است که سالیان سال است دریانوردان و خلبانان از آن مطلع هستند، مثلث برمودا یکی از آن معدود نقاطی است که تنها در یک نقطه و در طول جغرافیایی ۸۰ درجه، قطب شمال حقیقی و قطب شمال مغناطیسی روی قطبنما درست بر هم منطبق میشوند. شاید داشتن دو قطب شمال عجیب و حیرتآور به نظر برسد اما کره زمین، یک قطب شمال جغرافیایی دارد که همان قطب شمال است و یک قطب شمال مغناطیسی که در جزیرهای در شمال کانادا و با فاصله ۲۵۷۰ کیلومتری از قطب شمال جغرافیایی قرار گرفته است. این تفاوت درجهای میان دو قطب در نقاط مختلف زمین متفاوت است.
اگر دریانوردان یا خلبانان به این موضوع اهمیت ندهند به راحتی گم میشوند و هرگز به مقصد نخواهند رسید. از کار افتادن قطبنماها در برمودا هم همین مساله را روشن میکند، برمودا روی طول جغرافیایی ۸۰ درجه قرار گرفته و در این طول جغرافیایی، قطب جغرافیایی و قطب مغناطیسی روی هم منطبق میشوند، اما با تغییر طول جغرافیایی مطمئنا عقربههای قطبنما هم خواهد چرخید و این نوسان و تغییر طول جغرافیایی، احتمالا دریانوردان و هوانوردان آن دوره را سردرگم کرده و تغییر ناگهانی جهت شمال باعث شده تا آنها راه را گم کرده و از مسیر خارج شوند.
جالب است بدانید که قطبهای مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر میکنند و هر چند سال یک بار هواپیماهایی برای اندازهگیری قطب مغناطیسی به هوا بلند میشوند، عدم آگاهی از این اطلاعات برای دریانوردان و هوانوردانی که به مثلث برمودا پا گذاشته بودند دردسرساز شده و طبق این فرضیه شاید آنها راه را گم کردهاند و هرگز به مقصدی که میخواستند نرسیدند. اما این فرضیه تا حدودی قابل قبول نیست، چون در صورت گم شدن میتوانستند در نقطهای دیگر از کره زمین به زندگی ادامه دهند یا با برقراری تماس دیگران را از وضعیت خود مطلع کنند، یا حتی اگر در اثر گرسنگی، اتمام سوخت و بیماری یا موارد اینچنینی مرده باشند باید ردی از اجسادشان پیدا میشد که تاکنون هیچ ردی از گمشدگان به دست نیامده است.
دستگیری یا ربوده شدن
با توجه به اینکه بیشتر کشتیها و هواپیماها در زمان جنگ و ناامنی ناپدید شدهاند عدهای از محققان فرض را بر این گذاشتند که کشتیها و هواپیماها یا در جنگ و عملیات جنگی دشمن نابود شدهاند یا به دست غارتگران و دزدان دریایی ربوده شدهاند. مثلا در مورد یواساس سیکلوپز گفته میشود که ناخدای کشتی از طرفداران آلمانها بوده، اما همیشه سعی داشته این موضوع را مخفی نگه دارد، هیچکس از گذشته ناخدا وورلی خبر نداشت و او خودش هم هرگز نمیخواست در این باره حرفی بزند.
زمانی که یواساس سیکلوپز با ۳۰۹ خدمه و سرنشین ناپدید شد آمریکا و آلمان در جنگ بودند و هدایت کشتی به دست یک طرفدار آلمان قضیه را کمی پیچیده کرده بود، از طرفی نام یکی از افسران ارشد ارتش آمریکا هم در لیست مسافران این کشتی قرار داشت و سرکنسول آمریکا نیز بدون هماهنگی هنگام بازگشت سوار کشتی شد، تمام این سرنخها وقتی کنار یکدیگر قرار گرفت رنگ و بوی دیگری به ناپدید شدن یواساس سیکلوپز داد، اگرچه معمای این کشتی نیز مانند دیگر ناپدیدشدگان برمودا روشن نشد؛ اما این فرضیهها حتی با گذشت سالها هنوز قابل بحث است.
از طرفی هم هیچ یک از این فرضیهها نمیتواند درست باشد چرا که در زمان ناپدید شدن این کشتیها یا هواپیماها هیچ اثری از جنگ و درگیری دیده نشده و همه چیز به طور ناگهانی ناپدید شدهاند و حتی یک جسد یا قطعه از گمشدهها هم پیدا نشده. دزدیده شدن کشتیها به دست دزدان دریایی یکی دیگر از فرضیههای موجود است که حتی تا به امروز در سفرهای دریایی دیده میشود؛ اما این مسئله در مورد کشتیهای ناپدید شده برمودا صدق نمیکند، چرا که کشتیها بیشتر برای بار و محمولهشان غارت شده و به دست دزدان دریایی میافتند درحالیکه در حوادث مثلث برمودا، اغلب خدمه و سرنشینان به طرز اسرارآمیزی نیست و ناپدید شدهاند اما محموله بار کشتیها که غالبا ارزش مادی بالایی هم داشته دست نخورده باقی مانده و هیچ نشانی از درگیری با دزدان دریایی هم روی عرشه و انبار کشتی دیده نشده و همه وسایل درست و منظم سر جایشان قرار داشتند. با بررسیهای بیشتر، این فرضیه نیز با شکست مواجه شد و نتوانست پرده از رازهای معمای مثلث برمودا بردارد و مثلث برمودا همچنان یک معمای حلنشدنی باقی ماند.
موجودات فضایی و بشقاب پرندهها
با افزایش آمار قربانیان مثلث برمودا روز به روز توجه مطبوعات و محققان به این منطقه بیشتر شد و با پیشرفت زمان، نظریههای مدرنتر و بهروزتری ارائه میشد. با گذشت زمان و نبود دلیل منطقی برای حوادث برمودا، عدهای این منطقه را در انحصار آدم فضاییها دانستند و بر این باورند که موجودات فضایی در این منطقه سکونت دارند، در واقع آنها معتقدند از مثلث برمودا دریچهای به دنیایی دیگر باز میشود و کشتیها و هواپیماها از این دریچه به دنیای ناشناختهای وارد میشوند که به دست آدم فضاییها اداره میشود، این موجودات فضایی این منطقه را پایگاه خود در روی زمین قرار دادهاند و شاید برای انجام آزمایشات مختلف و آگاهی از دنیای جدید به زمین کشیده شدهاند.
در برخی گزارشات که از قربانیان برمودا یا بازماندگان آن به جا مانده از نورهای عجیب و غریبی صحبت شده که از دل آسمان بیرون آمدهاند و بعد به طرز اسرارآمیزی محو شدهاند یا برخی هم از تونلهای ابرمانند صحبت کردهاند و تمام این شواهد دانشمندان را به این باور رسانده که شاید واقعا موجودات فضایی به این منطقه آمدهاند و هر کس که به آنجا پا میگذارد قربانی آنها میشود، بر طبق این فرضیه موجودات فضایی، انسانها، کشتیها و هواپیماهای موجود در این منطقه را میربایند و به دنیای خود میبرند تا با انجام آزمایشات از اسرار انسانها با خبر شوند.
به عقیده این محققان، یوفوها و آدم فضاییها میدان مغناطیسی موقتی را ایجاد میکنند که دستگاهها و رادارها را از کار میاندازد و بعد از کارافتادن دستگاههای ارتباطی، کشتی یا هواپیما را به سمت خود میکشند و به دنیای دیگری میبرند. اینها تمام فرضیههایی است که هنوز هم در دست بررسی است و نمیتواند جواب قطعی و مشخصی برای اسرار این منطقه باشد.
علل طبیعی: دلیل اصلی ناپدیدشدنهای برمودا
هر روز بر تعداد فرضیههایی که پیرامون معمای ناپدید شدن اجسام در برمودا میگردند اضافه میشود، عده زیادی از دانشمندان هستند که نه تغییر قطب مغناطیسی را قبول دارند و نه وجود آدم فضاییها یا نیروهای قوی و اسرارآمیز تمدن گمشده آتلانتیس را. آنها معتقدند که برخی عوامل زیست محیطی این سرنوشت شوم را برای کشتیها و هواپیماها رقم زده. به گفته این گروه ممکن است هر از گاهی زلزلهای در اعماق اقیانوس رخ بدهد که باعث جزر و مد آب میشود و همین مسئله کشتیها را به اعماق اقیانوس برده و ناپدید شدن آنها با تمام دم و دستگاههایشان و حذف شدن از مدارها و رادارها را رقم میزند یا گردابهایی که در اثر توفانهای ناگهانی به وجود میآید ممکن است آنها را به درون خود کشیده باشد.
بادهای مخرب و اختلالات جوی و گویهای آتشفشانی هم باعث سقوط هواپیماها و انهدام آنها یا مفقود شدنشان میشود؛ این گروه توجیه مناسبی برای نورهای عجیب و غریب چشمکزن یا تونلهای ابری ندارند و تمام این وقایع را دروغ میپندارند. اما دلایل این گروه چندان هم مورد قبول نیست، چون اکثر قربانیان، زمانی ناپدید شدهاند که وضعیت آب و هوایی بسیار مناسب بوده و پس از ناپدید شدن هم هیچ اثری از قربانیان برجای نمانده است با این حال این دسته از دانشمندان همچنان در حال بررسی فرضیههای خود هستند تا شاید دلیلی علمی برای حوادث برمودا پیدا کنند.
مخالفان برمودا؛ کوشچه
لارنس دیوید کوشچه محقق دانشگاه ایالت آریزونا یکی از مخالفانی است که مساله برمودا را به کل نفی میکند. او در سال ۱۹۷۵ کتابی نوشت با نام «اسرار مثلث برمودا برملا شد». کوشچه در این کتاب، مخالفت خود را با تمام نظریههای ارائه شده توضیح داده و ادعاهای گادیس و دیگر نظریهپردازها را به زیر سوال برده و توضیح داده که از نظر او تمام این ادعاها نادرست و غلط است و در نوشتن گزارشات مربوط به مثلث برمودا تا حد زیادی اغراق شده، البته او برای این حرفهایش سند هم ارائه کرده، مثلا در یکی از گزارشات آمده بود که یک کشتی زغالسنگ سه روز بعد از ترکبندری در اقیانوس اطلس ناپدید شده و دیگر هیچ ردی از آن در اقیانوس دیده نشده، اما کوشچه در این کتاب میگوید که این کشتی در واقع هیچ وقت در اقیانوس اطلس نبوده و در حقیقت از اول در بندری در اقیانوس آرام که همنام یکی از بنادر اقیانوس اطلس است به حرکت درآمده و طبیعی است که ردی از آن در اقیانوس اطلس دیده نشود.
او معتقد است بیشتر این حوادثی که به نام مثلث برمودا چاپ شده در حقیقت در مناطقی خارج از مثلث اتفاق افتاده، دیوید کوشچه با بررسی گزارشات و پیدا کردن مغایرتها در داستانهای بیان شده، به گفته خودش اسرار مثلث برمودا را فاش کرده. او معتقد است مثلث برمودا آنقدرها هم که میگویند ترسناک نیست و اکثر کشتیهایی که مفقودالاثر عنوان شدهاند بالاخره با تاخیر به بندر رسیدهاند اما این قضیه هرگز گزارش نشده و حتی معتقد است برخی از گزارشاتی که چاپ شده در واقع هیچگاه اتفاق نیفتاده. کوشچه تنها کسی نیست که چنین ادعاهایی کرده مدلین رسبورتگارف دانشمند و محقق ایتالیایی نیز در مورد بروز حوادث غیرعادی و خارقالعاده در این منطقه با کوشچه همعقیده است و معتقد است در گزارش این وقایع به شدت اغراق شده است.
قضاوت با شماست که برمودا را باور کنید یا نه ولی چیزی که مسلم است اینکه منطقه مثلث برمودا منطقهای اسرارآمیز است و ناگفتههای بسیاری در مورد مثلث شیطان وجود دارد. مثلث برمودا یک معمای بیجواب است که ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول کرده و از خود میپرسند آیا این مثلث بازهم قربانیان دیگری میگیرد؟ و آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد یا نه؟
تمدن گمشده آتلانتیس و مثلث برمودا
عدهای از محققان هم تصور میکنند تمدن گمشده آتلانتیس در مثلث برمودا قرار گرفته. به گفته افلاطون آتلانتیس یک تمدن بسیار پیشرفته بوده که در اقیانوس اطلس قرار داشته و بر اثر حادثهای با تمام تکنولوژی و هنر و دانشی که داشته به زیر آب رفته. این دانشمندان معتقدند مثلث برمودا همان نقطهای است که آتلانتیس در آن زیر آب آرام گرفته. «ادگار کایس» پیشگو، روانکاو و حکیم دهه پنجم قرن ۲۰ میلادی یکی از همین نظریهپردازان است. او پیشبینی کرده بود که کنارههای غربی آتلانتیس در نزدیکی سواحل باهاما کشف خواهد شد، این درحالی بود که هنوز تمدن آتلانتیس یک افسانه به نظر میرسید اما با پیشرفت علم و ابزار و تکنولوژیهایی مانند ماهواره و تحقیقات گسترده، بقایای یک جاده سنگی در سال ۱۹۶۸ در این منطقه پیدا شد که تاییدی بر گفتههای کایس بود.
چند سال بعد، بقایای یک شهر در زیر آبهای کوبا در نزدیکی جنوب غربی مثلث برمودا نیز این فرضیه را قویتر کرد و دانشمندان به این باور رسیدند که این شهر میتواند قسمتی از تمدن گمشده آتلانتیس باشد. کایس هم مانند افلاطون معتقد بود مردمان آتلانتیس قبل از آنکه توسط اقیانوس بلعیده شوند چنان تکنولوژی پیشرفتهای داشتند که بشر تا به امروز نظیرش را ندیده و آنها از انرژی کریستالهای شیشهای استفاده میکردند که تنها منبع قدرت و انرژیشان بوده و کشف یک هرم بزرگ کریستالی در سال ۱۹۷۰ به دست دکتر ری براون در آبهای باهاما بار دیگر شاهدی بر حرفهای کایس بود. به گفته کایس این کریستالهای هرمی نوعی انرژی از خود تولید میکردند، انرژی بسیار قویای که در حقیقت تنها منبع انرژی آنها محسوب میشده و همین انرژی بود که باعث نابودی آتلانتیس شد.
او همچنین معتقد بود نوعی نیروی شیطانی همراه با این کریستالها در عمق یک مایلی غرب آندروس غرق شده و همین نیرو باعث از کار افتادن دستگاهها و وسایل ارتباطی و رادیویی کشتیها و هواپیماها و در نهایت موجب نابودی آنها میشود. از طرفی او حرفهای افلاطون را تایید میکرد، افلاطون در نوشتههایش شک داشت که اثر و نشانهای از تمدن گمشده آتلانتیس به دست آیندگان کشف شود، چرا که او نوشته بود اقیانوس در آن نقطه که آتلانتیس به زیر آب رفته به محلی غیرقابل عبور و جستوجو تبدیل شده و کسی نمیتواند به آنجا قدم بگذارد. گفتهها و نوشتههای کایس و افلاطون و غیرقابل عبور بودن این منطقه مثلثی شکل، باعث شده تا دانشمندان بیشتری روی این فرضیهها کار کنند و دلیل ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها را در این منطقه نیروهای عجیب تمدن گمشده آتلانتیس بدانند.