همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: صدرالدین زاهد، بعد از بازگشت از فرانسه، نمایش افسانه ببر را روی صحنه برده است. این اولین بار نیست که زاهد این نمایش را که خودش ترجمه و کارگردانی کرده و تنها بازیگر آن است، اجرا میکند. پیش از این هم این نمایش چند بار در سالنهای مختلف روی صحنه رفته است.
زاهد یک روز بعد از اولین اجرا در خانه نمایش دا، در باره این نمایش میگوید: «تئاتر هنری زنده است و زمانی معنا پیدا میکند که تماشاگر در سالن حضور داشته باشد. تئاتر دست کم برای من یک طور مقابله با تماشاچی امروز است. در نتیجه باید جوابگوی حال و روزی تماشاگری که داخل سالن است، باشد. چه کمدی اجرا کنید، چه تراژدی عمده مسئله تئاتر همین رودرویی با تماشاگر و موثر بودن در زمانه خودش است. یعنی این که بتوانید دیدگاهی را در باره مسائل اجتماعی، سیاسی، هنری یا خصوصی آدمها باز کنید و تماشاگر را متوجه امر جدیدی در زندگی خودش کنید. به نظر من وظیفه اصلی تئاتر همین است. به همین دلیل افسانه ببر برای من یک بهانه است تا نقبی به زندگی آدمهایی بزنم که در سالن هستند و از ورای یک قصه با آنها حرف بزنم.»
در باره اجرای دو باره این نمایش و این که سراغ متن جدیدی نرفته هم میگوید: «برای من فرقی نمیکند شکسپیر اجرا کنم یا مولیر یاچرمشیر یا رادی. مهم این است که من با آن متن چه میکنم. البته که دوست دارم روی نمایش جدیدی کار کنم. چون نمایش جدید به من امکان برخورد جدیدتری با تماشاگر را میدهد و میشود حرفهای تازهتری زد. اما شرایطش آماده نیست. مدتهاست به دستگاههای مختلف تئاتری و تهیهکنندهها متنی به اسم این حیوان شگفتانگیز را از چخوف پیشنهاد دادهام که مسئله اش در باره زنهاست. من دوست داشتم این نمایش را در باره جلوههای مختلف زنان کار کنم. زنانی که در بسیاری از موارد به خصوص در جامعه ما از مردان جلوتر رفتهاند. اما نمیدانم مشکل چیست که شرایط کار و اجرای این نمایش مهیا نمیشود. این نمایشنامه نوشته گابریل آروت است که ۱۳ قصه چخوف را برای تماشاگر فرانسوی آداپته کرده است. من هم برگردانی از آن آماده کردم که به نظرم با شرایط روز جامعه ما مطابقت دارد.»
نمایش البته چند بار اجرا شده است، اما این به معنای کهنه بودن آن نیست. در این اجرای جدید حال و هوا و فضا با حال و هوای تماشاگر امروز هماهنگ شده و تغییر کرده است. زاهد میگوید: « من به عنوان هنرمند نمی توانم به اوضاع و احوال پنج شش ماه گذشته و تلاطمی که در جامعه ایجاد شد، بی تفاوت باشم. تا جایی که توانایی فهم آن را دارم و شرایط مالی اجازه داده، سعی کردهام این حس و حال را در نمایش وارد کنم. این اجرا اصلا نمیتوانست شبیه اجراهای قبلی باشد. برای این که هم من تغییر کردهام و هم تماشاگری که آن را میبیند شبیه سال قبل نیست. پیتر بروک تئاتر را با مد مقایسه میکرد. البته منظورش مد لباس و مو نبود. برای او به روز بودن مهم بود. امیدوارم اجراهای جدید افسانه ببر در خانه نمایش دا بتواند جوابگوی انتظار تماشاگر و همینطور خودم باشد.»
اجرای افسانه ببر در خانه نمایش دا بیمشکل نبوده نیست. زاهد در باره این مشکلات که به دلیل دو اجرایی بودن سالن، اتفاق افتاده این طور توضیح میدهد: «شما کسی را به خانه دعوت میکنید. من میگویم خانه شما بخوانید تئاتر. وقتی مهمان وارد میشود، اگر با فضای دلچسب و بوی خوب مواجه شود، حال بهتری دارد. تماشاگر تئاتر هم همینطور است. اگر معایب کمتری در کار باشد، باعث میشود او با علاقه بیشتر سر سفره ای که پهن کردهاید بنشیند. اما طبیعی است که اشتباهات دکور و لغزش نور و موزیک بازی خودم را هم تحت تأثیر قرار میدهد. وقتی مدام فکر میکنم بعد از اجرای من هم یک نمایش هست و باید زودتر تمام کنم، آرامش و لذتی که باید داشته باشم تا بتوانم آن را به تماشاگر منتقل کنم، مخدوش میشود. وقتی در یک سالن چند اجرا روی صحنه باشد، باید حواستان مدام به این باشد که یک دقیقه هم زمان کارتان بیشتر نشود که گروه بعدی هم سر ساعت اجرا برود. ولی حال تئاتر هر شب متفاوت است و ممکن است زمانش کم و زیاد شود. البته میتوانم بفهمم که تئاترهای خصوصی با وجود دولتی که از تئاتر کمترین حمایتی نمیکند، با چه شرایطی مواجه هستند. آنها هم کارگر و کارمند و اجاره ملک دارند که باید از پس آن بربیایند. در کشورهای دیگر اصلا این شکلی نیست که مثل سینما در یک سالن چند نمایش پشت سر هم اجرا داشته باشند.»
برای کارگردانهای تئاتر بازی کردن در کار خودشان همیشه مناقشهبرانگیز بوده است. گذشته از این که بعضی اعتقاد دارند که اصلا یک کارگردان نباید در کار خودش بازی کند، کارگردانی و همزمان بازی کردن در یک کار سختیها و مشکلات خودش را دارد. زاهد در باره این موضوع و این که با چه مشکلاتی مواجه بوده میگوید: «این که هم در داخل کار باشید و هم بیرون همیشه سخت است. برای من حتما بهتر است که روی یک چیز متمرکز شوم و در باره آن فکر کنم. هر چند در دنیا به خصوص در سینما، کارگردانان نابغه ای هستند که هم میتوانند کارگردانی کنند و هم در کار خودشان بازی داشته باشند. من ترجیح میدادم دست کم در این اجرای جدید بازیگر دیگری جای من بازی میکرد. ولی شرایط مالی و اجتماعی چنین اجازه ای نداد.»
- باردیگر اجرای «افسانه ببر»
- کارگردانی بزرگ که تعزیه دید و از نمایش ایرانی وام گرفت | چرا پیتر بروک افسانهای شد؟
او میگوید در شرایطی که اینترنت در دسترس نیست و عملا امکان تبلیغ از بین رفته است، نمیتواند پیشبینی از وضعیت استقبال تماشاگران داشته باشد: «ما فقط سعی میکنیم به شکل دهان به دهان خبر اجرا را پخش کنیم که آن هم واقعا امکان پذیر و موثر نیست. خبرگزاریها هم مشکلات خودشان را دارند و بعضی از آنها حتی اطلاعات درستی از نمایش نمیدهند.»
او آرزو میکند تماشاگر با آگاهی بیشتری به دیدن نمایش بیاید و وضعیت هنرمندان را درک کند که بعد از کرونا و حضور مدیران جدید با سختی شدید کار میکنند.
نمایش افسانه ببر که از روز گذشته اجراهایش را خانه نمایش دا با متنی از داریو فو و با کارگردانی صدرالدین زاهد شروع کرده، تا ۱۵ اردیبهشت روی صحنه خواهد بود.