آمریکا از سانحه‌ ناو جنگی ایندیانا پولیس به عنوان بزرگ‌ترین سانحه‌ی دریایی این کشور یاد می‌کند اما تا سال‌ها، هرگز درباره‌ آن در هیچ رسانه‌ای صحبت نشد و مسئولان نظامی اجازه ندادند گزارشی از آن منتشر شود.

به گزارش همشهری آنلاین، در این حادثه، تعداد بسیار زیادی از ملوانان آمریکایی جان خود را از دست دادند، دولت آمریکا تمایلی به نجات آن‌هایی که زنده ماندند نداشت و به همین خاطر این افراد پنج روز در بدترین شرایط در آب‌های اقیانوس سرگردان بودند.

اژدرهای ژاپنی

در روز سی‌ام ژوئن ۱۹۴۵ و یک هفته قبل از بمباران اتمی هیروشیما، زیردریایی ژاپنی‌ای که فرماندهی آن را «موچیتسوکا هاشیموتو» بر عهده داشت، ناو جنگی غول پیکر آمریکایی، «یو اس اس ایندیاناپولیس» را با پرتاب دو اژدر در نقطه‌ای بین گوآم و فیلیپین غرق کرد.  

در این‌ حادثه ۸۸۳ نفر از افسران، دریانوردان و ملوانان ناو آمریکایی کشته شدند، ولی چارلز باتلر مک وی، فرمانده کشتی و تعداد دیگری از ملوانان زنده ماندند و بدترین روزهای عمر خود را تجربه کردند. بسیاری از خدمه‌ی ایندیاناپولیس توسط کوسه‌های دریایی شکار شدند زیرا تا رسیدن گروه نجات، پنج روز در آب‌های پر از کوسه، گرسنه، تشنه و مجروح سرگردان بودند.

مأموریت سری

چند روز قبل از حادثه، ناو ایندیاناپولیس به جزیره‌ی تینیان رفته بود تا مأموریت سری خود را که رساندن اورانیوم ۲۳۵ و دیگر اجزای تشکیل دهنده‌ی بمب اتم بود به اتمام برساند.   بمب از جزیره‌ای خالی از سکنه و متروکه بر سر هیروشیما انداخته شد، به خاطر این مأموریت محرمانه بود که هیچ کس هرگز درصدد پیدا کردن و جنگیدن با زیردریایی ژاپنی برنیامد و از همان ابتدا هیچ گارد محافظی برای این کشتی در نظر گرفته نشد. ایندیاناپولیس در روز شانزدهم ژوئن بمب‌های اتمی را که قرار بود بر هیروشیما و ناکازاکی انداخته شوند به نام یک محموله‌ی فوق‌سری و فوری از پایگاه دریایی سانفرانسیسکو تحویل گرفته و به پایگاه بمب افکن‌ها در جزیره‌ی تینیان در اقیانوس آرام جنوبی تحویل داده بود که در بازگشت از این مأموریت، گرفتار زیر دریایی آی ۵۸ ژاپن شد. اژدر اول به یکی از مخازن سوخت کشتی برخورد کرد که ۳۵۰۰ گالن سوخت گنجایش داشت و به همین خاطر باعث انفجاری عظیم در میانه‌ی کشتی شد که آتش آن تا چندین متر به هوا رفت. اژدر دوم هم در نزدیکی همان نقطه‌ی اول برخورد کرد و انفجار و آتش را چند برابر کرد.

 با این دو اژدر که به بدترین نقاط ممکن برخورد کرده بودند ناو بسیار بزرگ و مستحکم ایندیاناپولیس در عرض ۱۲ دقیقه به زیر آب رفت. ملوانان حتی فرصت نکردند از طبقات پایین خود را به روی عرشه رسانده یا به دریا بپرند و با کشتی به اعماق اقیانوس رفتند. از ۱۱۹۰ نفر ملوان و کارگر کشتی، ۹۰۰ نفر موفق شدند خود را نجات دهند و به داخل آب بپرند اما صبح روز بعد برای بسیاری از آن‌ها فاجعه‌بار بود.

هجوم کوسه‌ها

با طلوع آفتاب آن‌ها سعی کردند تا گروه‌هایی تشکیل داده و هر چند نفر با هم باشند. تشنگی و گرسنگی  آن‌ها را از پا در آورده بود، اما ناگهان اتفاق بدتری رخ داد، کوسه‌های گرسنه  از راه رسیدند.

کوسه‌ها پس از استشمام بوی خون به این منطقه کشیده شده بودند و هر لحظه بر تعدادشان افزوده می‌شد. در نخستین روز کوسه‌ها فقط اجساد شناور روی آب‌ها را می‌خوردند اما طولی نکشید که کوشش و تقلای مجروحان هم توجه آن‌ها را جلب کرد، در روز دوم کوسه‌ها به سمت مجروحانی که زخم‌های باز و خون‌آلود داشتند حمله‌ور شدند. در این زمان افراد دیگر تصمیم گرفتند تا کم‌کم از زخمی‌ها دور شوند تا شاید بتوانند زنده بمانند این در حالی بود که آن‌ها از شدت گرسنگی و خستگی دیگر توانی برای شنا کردن نداشتند.

 عده‌ای از نجات‌یافتگان تعدادی کنسرو گوشت شناور روی آب پیدا کردند و بزرگ‌ترین اشتباه آن‌ها باز کردن این کنسروها بود، با باز شدن آن‌ها بوی گوشت بار دیگر کوسه‌ها را به طرف آن‌ها کشاند و قبل از این که بخواهند طعم کنسرو را بچشند، خودشان طعمه‌ی کوسه‌ها شدند.

پس از چهار روز تعداد دیگری از آن‌ها که دیگر تحمل تشنگی را نداشتند تصمیم گرفتند از آب اقیانوس بنوشند که همین کار باعث شد آن‌ها نیز دچار مسمومیت با نمک شده و جان خود را از دست بدهند.

عده‌ای نیز که طاقت قرار گرفتن در چنین وضعیتی را نداشتند دیوانه شده و اقدام به کشتن یکدیگر کردند، آن‌ها افراد نزدیک به خود را زیر آب برده و آن قدر آن‌ها را نگه می‌داشتند تا خفه شود.

نجات از حادثه

پس از گذشت پنج روز، یک هواپیمای ارتشی بالای اقیانوس پرواز کرده و بالاخره از سرنوشت ناو ایندیاناپولیس باخبر شد.

 یک ساعت بعد، هواپیمای دیگری به سرپرستی آدرین مارکس به منطقه اعزام شد تا به نجات یافتگان کمک کند. ابتدا برای آن‌ها قایق‌های نجات، آب، غذا و جلیقه‌ی نجات فرستاده شد.

این کار با دو هدف صورت گرفته بود اول این‌که  این احتمال وجود داشت که افراد مجروح بتوانند با وسایلی که برایشان به دریا ریخته شده بود خودشان را نجات دهند. حتی در غیر این صورت نیز دولت می‌توانست به خانواده‌های جانباختگان بگوید که تمام تلاشش را انجام داده است، البته به نظر می‌رسد که در آن شرایط  کسی تمایلی نداشت که این افراد زنده به کشور بازگردند.

 وقتی مارکس- خلبان هواپیما- متوجه شد که بسیاری از آن‌ها توسط کوسه‌ها خورده شده‌اند تصمیم گرفت تا از فرمان سرپیچی کرده و خودش پایین برود تا شاید بتواند زخمی‌ها را نیز نجات دهد تا این زمان در حدود ۱۵۰ نفر از دریانوردان توسط کوسه‌ها خورده شده بودند.

کشتی ایندیاناپولیس قبل از غرق شدن پیام‌های کمک بسیاری فرستاده بود اما هیچ‌کدام از این پیام‌ها جدی گرفته نشدند. حتی نیروی دریایی از این که کشتی سر موقع به محلی که باید بازمی‌گشت نرسید نیز نگران نشد. تخمین زده شد که در همان شب حادثه حدود ۹۰۰ نفر از دریانوردان زنده مانده بودند اما تا قبل از این که گروه نجات پنج روز بعد به آن‌ها برسد به خاطر کم آبی بدن، خورده شدن توسط کوسه‌ها یا غرق شدن جان خود را از دست دادند و تنها ۱۳۷ نفر از آن‌ها باقی ماندند.

  از این حادثه به عنوان بزرگ‌ترین حادثه‌ی دریانوردی آمریکا یاد می‌شود اما خبر آن هرگز در هیچ رسانه‌ای منتشر نشد تا این که بالاخره فیلمی با این داستان در سال ۱۹۷۵ با نام آرواره‌ها ساخته شد. این فیلم داستان نجات‌یافتگانی بود که چند روز پس از غرق شدن کشتی‌شان، در بدترین شرایط بین مرگ و زندگی تقلا می‌کردند.

نجات‌یافتگان

۳۸ نفر از ۱۳۷ خدمه‌ی کشتی که توانسته بودند از غرق شدن کشتی، گرسنگی، تشنگی و از همه بدتر کوسه‌ها جان سالم به در ببرند، هنوز هم زنده هستند و در اواخر ۸۰ سالگی یا اوایل  ۹۰ سالگی به سر می‌برند.  بسیاری از آن‌ها حتی دیگر نمی‌توانند روی پای خود بایستند و از ویلچر استفاده می‌کنند اما آن روزهای تلخ و وحشتناک را به خوبی به یاد می‌آورند.

«هارولد بری» ملوان هشتاد و شش ساله، رئیس بنیاد بازماندگان یو اس ایندیاناپولیس می‌گوید: «چند سال پس از حادثه، بازمانده‌ها تصمیم گرفتند تا به یاد آن روز و دوستانی که از دست دادیم یک روز در سال دور هم جمع شوند. تا سال‌های گذشته تعدادمان خیلی زیاد بود اما هم اکنون به ۱۴ نفر رسیده‌ایم و می‌خواهیم این گردهمایی را بسیار کوتاه و مختصر کنیم چون خیلی از دوستان ما از دنیا رفته‌اند یا این‌که  شرایط جسمی مساعدی ندارند. ابتدا ما تصمیم گرفته بودیم این گردهمایی تا باقی ماندن تنها یک نفر ادامه داشته باشد اما هرچه بیشتر جلو می‌رویم دور هم جمع شدن برایمان دشوارتر می‌شود.»

«لوئل دین کاکس» یکی از خدمه‌ی کشتی بود که در آن زمان تنها ۱۹ سال داشت. او در مصاحبه با بی بی سی می‌گوید: «در یک لحظه همه چیز تمام شد، تنها صدای انفجار به گوش رسید و سپس تکه‌های کشتی از همه طرف به سطح اقیانوس پاشیده شد، هنوز به خومان نیامده بودیم که اژدر دوم شلیک شد و کشتی را به طور کامل از وسط به دو نیم کرد. پس از آن ما ماندیم و اقیانوس و کشتی نابود شده، من برگشتم و به عقب نگاه کردم، جلوی کشتی در آب فرو رفته و در حال غرق شدن بود.

می توانستم تمام دوستان و همکارانم را ببینم که از روی عرشه خودشان را به داخل اقیانوس می‌انداختند این درحالی بود که هنوز چهار پروانه‌ی کشتی می‌چرخید و ممکن بود هر کدام از ما را به داخل خودش بکشد، غیر قابل تصور بود که کشتی ۱۸۵ متری که تقریباً به اندازه‌ی یک زمین فوتبال بود تنها در عرض ۱۲ دقیقه غرق شود.»

کاکس می‌گوید: «همچنان در دریا سرگردان بودم که متوجه صدای ناله و فریاد از پشت سر خودم شدم  و برگشتم. ما فکر می‌کردیم اگر چند روز دوام بیاوریم و تحمل کنیم حتماً برای کمک به ما خواهند آمد. از همه بدتر زمانی بود که کوسه‌ها از دور برای گرفتن سهم خود از این حادثه به ما نزدیک شدند. آن‌ها به سرعت دست به کار شده و ابتدا از زخمی‌هایی شروع کردند که توان شنا و فرار کردن نداشتند، کشتی ما در نیمه‌های شب غرق شد و ما با روشن شدن هوا متوجه اولین کوسه‌ها شدیم، آن‌ها واقعاً بزرگ و وحشتناک بودند و می‌توانم قسم بخورم طول‌شان به ۴.۵ متر می‌رسید. کوسه‌ها اصلاً از کنار ما دور نمی‌شدند، همان طور در اطراف‌مان می‌چرخیدند اما ترجیح دادند ابتدا کسانی را بخورند که جان‌شان را از دست داده بودند که تعداد آن‌ها هم بسیار زیاد بود. دور تا دور ما پر از اجساد دریانوردان و خدمه بود. در هر شب سه تا چهار جسد به طور کامل خورده می‌شد و این برای ما که هر لحظه به مرگ نزدیک‌تر می‌شدیم بسیار وحشتناک بود.

از همه بدتر این بود که هر روز بر تعداد این کوسه‌ها افزوده می‌شد. خیلی ترسناک بود. هر چند دقیقه یک بار باله‌های کوسه‌ها را می‌دیدیم که در آب‌ها پرسه می‌زنند. بالا می‌آمدند ضربه‌ای به زنده‌ها وارد می‌کردند و پایین می‌رفتند. چند بار هم به من ضربه زدند اما نمی‌دانستم که چه زمان موقع خوردن من می‌رسد.»

دادگاهی برای فرمانده

زمانی که «مک وی» بهبود یافت در دادگاه نظامی محاکمه شد. قضات دادگاه معتقد بودند که او می‌توانسته با حرکات زیگزاگ کشتی را نجات دهد اما این کار را نکرده است اما کاپیتان موچیتسوکا که پس از بمباران اتمی، مجبور به تسلیم شده بود در دادگاه از او دفاع کرده و شهادت داد که حتی اگر زیگزاگ هم حرکت می‌کرد باز هم قادر به فرار از دست اژدرها نبود، با این شهادت او توانست در مجازات مک وی تخفیف بگیرد و دادگاه تنها حکم داد که او از ارتش اخراج شود اما به خاطر شدت تلفن‌های خانواده‌هایی که او را مسئول مرگ فرزندان‌شان می‌دانستند، طاقت نیاورده و خودکشی کرد.

کشف بقایای کشتی

در سال ۲۰۱۶ اطلاعات جدیدی درباره‌ی ناو جنگی ایندیاناپولیس به دست آمد و همین باعث شد تا تحقیق و جست وجو برای کشف بقایای آن آغاز شود.  

مدیریت این جست‌وجو را پل آلن، از مدیران ارشد شرکت مایکروسافت بر عهده داشت. این جست‌وجوها در مساحتی حدود ۱۵۰۰ کیلومتر مربع از اقیانوس آرام و جایی که اطلاعات نشان می‌دادند کشتی غرق شده است آغاز شد. بقایای ناو ایندیاناپولیس با تلاش بسیار بالاخره در آگوست ۲۰۱۷ و پس از ۷۲ سال در عمق شش کیلومتری از آب‌های فیلیپین پیدا شد.  

منبع: همشهری سرنخ