به گزارش همشهری آنلاین، دولت انگلیس مجوز برگزاری تجمعی ضد ایرانی را در لندن برای روز جمعه ۲۹ آوریل صادر کرده است؛ رویدادی که به وضوح با هدف تحریک اعتراضات در داخل ایران است، آن هم در زمانی که کشور با پایان ناآرامیهای پاییز گذشته، همچنان در آرامش به سر برده است. این حمایت آشکار دولت انگلیس از اقدامی که با هدف مداخله در امور داخلی ایران است، نشان دهنده انحراف نگران کننده از هنجارهای دیپلماتیک است و میتواند تنش موجود بین دو کشور را تشدید کند.
برای حمایت واقعی از مردم ایران، مقامات انگلیسی باید حمایت از لغو تحریمهای اقتصادی غیرقانونی آمریکا و اروپا را که عمدتاً به شهروندان عادی آسیب میزند، مدنظر قرار دهند. با این حال، در عوض، به نظر میرسد که دولت لندن در ترفندی با انگیزه سیاسی برای حفظ فشار بر تهران به امید انزوای بیشتر کشورمان در بحبوحه احیا و ارتقای روابط تهران با همسایگان است.
ریاکاری دولت انگلیس در واکنش به نوشتههای روی دیوار سفارت آن در تهران نیز مشهود است. دولت بریتانیا با بازی تبلیغاتی از طریق سفیر خود در تهران در خصوص این موضوع، تلاش کرده است با انحراف توجه ها، زمینه را برای اقدامات تحریک آمیز و خصمانه خود علیه ایران مهیا کند. «چراغ سبز» به گردهمایی آتی در لندن مشتی از نمونه خروار است.
به عنوان اعضای منشور سازمان ملل متحد، که بر اصل عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورهای عضو تاکید می کند، حمایت دولت انگلیس از چنین گردهمایی نه تنها با قوانین بین المللی مغایرت دارد، بلکه پیام روشنی را نیز ارسال می کند مبنی بر اینکه لندن به حاکمیت قانونی ایران احترام نمی گذارد. وزارت امور خارجه کشورمان، هم ذاتا و هم در قبال مردم ایران موظف است در قبال چنین نقض آشکار هنجارهای اساسی دیپلماتیک، اقدام مقتضی را انجام دهد و در اولین فرصت، سفیر کشور متبوع را نیز برای ادای توضیحات احضار کند.
انگلیس همواره خود را بهاصطلاح حامی مردم ایران معرفی میکند، در حالی که در حقیقت، این کشور چندین دهه، در خط مقدم اجرای تحریمها علیه ملت ایران بوده است. در ماجرای خروج آمریکا از توافق هستهای، دولت لندن بسیار زودتر از خروج آمریکا به اجرای تحریم ها همت گماشت. علاوه بر این، لندن با کمال میل با سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا همراهی و از آن حمایت کرد. لندن چگونه می تواند ادعا کند که در کنار مردم ایران است در حالی که از اقداماتی که صراحتاً برای آسیب رساندن به آنها طراحی شده حمایت می کند؟
این وضعیت سؤالاتی را در مورد نیات واقعی دولت انگلیس و اینکه آیا لندن دل در گروه رفاه مردم ایران دارد یا نه، مطرح می کند. حمایت از چنین گردهمایی که صراحتا با هدف ایجاد بیثباتی در ایران انجام میشود، تنها به اثبات نادرستی ادعاهای بریتانیا مبنی بر حمایت از مردم ایران کمک میکند. اگر مقامات انگلیسی اجازه برگزاری این تجمع را بدهند، به باید به خاطر اقدامات خصمانه خود که با انگیزه های مشکوک علیه ایران انجام می شود، پاسخگو باشند.
این اقدام اخیر تنها یکی دیگر از سیاهه اقدامات مرموز انگلیس علیه ایران است. حتی قبل از انقلاب هم، لندن در حمایت از نظام سلطنتی، در سازماندهی کودتا علیه دولت محمد مصدق ایفای نقش کرد. حمایت از دیکتاتور معدوم عراق، صدام حسین، در تجاوز به ایران نیز در کارنامه انگلیسی ها ثبت شده است. اعمال و اجرای تحریم های غیرقانونی علیه مردم ایران نیز بخشی دیگر از اقداماتی است که در حافظه مردم ایران حک شده است. جای تعجب نخواهد بود که ایرانی ها همان گفته معروف را که «کار، کار انگلیس است» را تکرار کنند.
این اقدام خطرناک لندن در راستای مداخله سیاسی و با هدف ایجاد بی ثباتی بیشتر در منطقه و آسیب رساندن به تلاش های دیپلماتیک در زمینه ارتقای ثبات، گفتگو و آرامش است. نمی توان شباهت های قابل توجهی که در این اقدامات با راهبرد قدیمی انگلیسی «تفرقه بینداز و حکومت کن» را نادیده گرفت. بریتانیا در طول تاریخ در نقاط مختلف جهان مانند هند، آفریقا و خاورمیانه این رویکرد را پیگیری کرده است. این سیاست که حول محور ایجاد اختلاف بین گروههای مختلف مردم میچرخد، به نظر میرسد امروز در رابطه با ایران و در کل منطقه در حال ظهور است.
در تحلیل سیاست انگلیس در قبال ایران باید این گزاره را در نظر گرفت که هدف نهایی لندن حمایت از دموکراسی نیست، بلکه تفرقه انداختن بین ملت ایران است، همانطور که در گذشته این کار را با ملت های دیگر انجام داده است. علاوه بر این، بریتانیا، در مقیاس عمده تر، با ایجاد اختلاف در منطقه میتواند به دنبال ایجاد و بهرهبرداری از «تقابل های مصنوعی» باشد. این امر محیطی را فراهم میکند که در آن فروش تسلیحات انگلیسی رشد کرده و در نتیجه منافع سیاسی و تجاری لندن به بهای ثبات در منطقه تامین شود.
در زمانی که عصر امپراتوری ها به پایان رسیده، انگلیس همچنان از تاکتیک های قدیمی و منسوخ استفاده می کند. مردم ایران، و همچنین سایرین ملت های منطقه، به طور کلی با این راهبرد آشنا هستند. از این جهت، راهبردهای «سلطنتی» قدیمی دیگر در دنیای به هم پیوستهای که امروز در آن زندگی میکنیم به راحتی قابل اجرا نیستند. به این ترتیب، بعید است که تلاشهای بریتانیا برای تفرقه و بهره برداری از آن به موفقیت واقعی در میدان عمل برسد.
در قرن بیست و یکم، اعمال قدرت از طریق تفرقه افکنی نه تنها از مشرب اخلاقی مذموم و محکوم است، بلکه از لحاظ استراتژیک نیز بلاتاثیر است. دولت انگلیس لازم است با فهم این واقعیت، مسیر خود را تغییر دهد.
در نهایت، دولت انگلیس بهتر است در حمایت خود از گردهمایی ضدایرانی تجدید نظر کرده و به جای شعلهور کردن آتش اختلاف و تفرقه، بر رویکردی سازندهتر و دیپلماتیکتر برای ایجاد روابط مثبت با ایران تمرکز کند.