به گزارش همشهری آنلاین، آنها در یک فضای بدون جاذبه (!) و خارج از جو، زیباترین «بله» زندگیشان را بگویند. این اولین مراسم ازدواج به این سبک است. در سال ۲۰۰۲ زن و مردی با همدیگر آشنا شدند که از زمان کودکی رویای سفر به فضا را در سر داشتند. آرزوی کودکی نوآ فولمور (داماد) و ارین فینگان (عروس) این بود که روزی فضانورد شوند.
دست بر قضا اولین دیدار آنها هم در یک نمایشگاه کمپ فضایی در میشیگان بود؛ محلی که نوآ به صورت داوطلبانه در مرکز ستاره شناسی آنجا کار میکرد. ارین درباره اولین باری که حرف ازدواج بین آنها مطرح شد، میگوید: «وقتی ما شروع به صحبت کردن درباره ازدواج کردیم، نوآ یکدفعه به شوخی گفت جشن عروسی ما باید در فضا باشد. هر دختر دیگری جای من بود مطمئنا فکر میکرد که او میخواهد از ازدواج کردن سرباز بزند؛ اما من شخصیت او را میشناختم و فهمیدم که این یک درخواست جدی است».
چه سالن عجیبی!
تاحالا به جشن عروسیای دعوت شدهاید که سالن عروسی آن هواپیمای بوئینگ ۲۰۰-۷۲۷ جیفورس وان باشد؟ عروسی ارین و نوآ در چنین هواپیمای غول پیکری برگزار شد. البته در این سالن خبری از صندلی شیک پرواز و تشریفات معمول نبود؛ فقط یک پوشش سفید و نرم دورتادور سالن را پوشانده بود. فراموش نکنید که در چنین سالنی ظرفیت پذیرش مهمان هم بسیار محدود است. اما جالبترین ویژگی این سالن این بود که در آن هیچ جاذبهای وجود نداشت.
مجری این عروسی «کمپانی زیرو گریویتی» (Zero Gravity Corporation) - یک کمپانی خصوصی- است که برنامه و سرگرمیهای هیجان انگیز فضایی برای توریستهای ماجراجو اجرا میکند. در واقع هواپیمای بوئینگ این کمپانی، تنها جایی است که انسانها میتوانند بدون سفر به فضا یک حالت بیجاذبگی و بیوزنی را تجربه کنند. هواپیما روز شنبه از مرکز فضایی کندی در فلوریدا پرواز کرد؛ یک پرواز ۹۰ دقیقه ای در ارتفاع ۱۵ هزار پایی خلیج مکزیک. نگران نباشید همه چیز تحت کنترل است. مجریان طرح تمام مشکلات احتمالی را پیشبینی کردهاند؛ حتی احتمال بالا آوردن عروس و داماد را!
رها کن!
نوآ چند هفته قبل از مراسم ازدواج در جمع دوستانش در نیویورک گفته بود: «ما همیشه میگوییم که آینده عجیب و ترسناک است. اما آینده همین جاست؛ اگر ما بخواهیم در مکانی بدون جاذبه زمین ازدواج کنیم».این جمله مقدمه دعوت از دوستان و فامیلهای نزدیک ارین و نوآدر عجیبترین جشن ازدواج جهان بود. ۷ نفر از دوستان نزدیک و فامیلهای عروس و داماد و یک عکاس و فیلمبردار، تنها مهمانان جشن ازدواج این زوج عجیب بودند. مشکل اینجاست که هیچ کدام از آنها تجربه چنین سفری را نداشتند؛ بنابراین حتما این نیاز وجود داشت که یک فرد باتجربه همراه آنها باشد. ریچارد گاریوت - پسر یکی از فضانوردان سابق ناسا - کسی بود که این مسوولیت را برعهده گرفت.
آقا داماد درباره این انتخاب میگوید: «گاریوت پدر-دومین انسانی که روی کره ماه پا گذاشت- برای همراهی ما خیلی گران بود؛ برای همین کمپانی، ریچارد را به ما پیشنهاد داد». در میان مهمانان، قیافه مادر نوآ دیدنی بود. او تنها کسی بود که هیچ میلی به شرکت در چنین مراسمی را نداشت؛ حتی اگر عروسی پسرش باشد. او به این راحتیها حاضر به شرکت در مراسم ازدواج عجیب و غریب پسرش نشد. اما بالاخره این راهنمای پرواز بود که مادر داماد را راضی کرد که سوار این هواپیمای عجیب و غریب بشود.
چی پوشیده بودند؟
فینگان یک لباس عروس خاص پوشیده بود که توسط ایری ماتسویی -طراح لباس ژاپنی در نیویورک - دوخته شده بود. یقه بلند، پارچه ضخیم و سفت روی گردن و قفسه سینه عروس خانم لباس را بیش از حد مدرن و حتی فضایی کرده بود. لباس عروس به سبکی دوخته شده بود که با غلتیدن و چرخیدن عروس در یک وضعیت بیوزنی، نوارههای سفید دوخته شده به دامن او در هوا بچرخد و زیبا به نظر بیاید.
نوآ و ارین میخواستند تمام آنچه را در یک مراسم قانونی و معمول ازدواج انجام میشود، انجام بدهند. خوشبختانه جایی که هواپیمای آنها پرواز میکرد جزو دریای سرزمینی فلوریدا بود، در نتیجه قوانین ایالات متحده آمریکا بر مراسم ازدواج آنها حاکم میشد. عروس و داماد باید حلقه دست همدیگر میکردند و عروس خانم طبق سنتهای هر جشن عروسی باید در پایان جشن، دسته گل خود را از پشت سر برای مهمانان پرت میکرد. اما یک نکته را یادتان نرود. همه این کارها باید در یک فضای بدون جاذبه انجام میشد. بر روی حلقههای گران قیمت نوآی ۳۱ ساله و ارین ۳۰ ساله از تکههای شهاب آسمانی برخورد شده به زمین استفاده شده بود.
چقدر پولش شد؟
شاید خیلی از شما فکر کنید که عروس و داماد از آن آدمهای ثروتمندی هستند که برای خرج کردن پولهایشان هرکار عجیب غریبی انجام میدهند. ولی از این خبرها نیست؛ آنها در یک خانه معمولی در نیویورک زندگی میکنند. در واقع آنها دوتا آدم عادی هستند و با این حساب توان پرداخت هزینه چنین مراسم ازدواجی را نداشتند.
نوآ و ارین برای تامین این هزینهها به دنبال حامیان مالی گشتند. آنها در وبلاگ شخصیشان نوشتند: «چون جشن ازدواج ما بسیار گران تمام میشود، به دنبال حامیان مالی هستیم. هرگونه پیشنهادی از چسباندن لوگو و پوستر تا پخش انحصاری عکسهای عروسی برای ما جالب است». نکته جالب اینکه بعد از درج این آگهی، یک سرباز بینام در عراق پیشنهاد پرداخت نیمی از هزینه بلیت را که ۵۴۰۰ دلار برای هر نفر میشد، داد. آنها باقی هزینهها را هم از راه فروش انحصاری عکسهای عروسیشان به خبرگزاری ها و تبلیغاتی که روی دیوار هواپیما صورت گرفت تامین کردند.