به گزارش همشهری آنلاین، قاضی شهر فورت کالینز ایالت کلرادوی آمریکا به همراه بازپرس و پلیسهایی که ۲۰ سال پیش همگی با هم مسوولیت رسیدگی به پرونده قتل «پگی هتریک» - زن ۳۷ ساله - را به عهده داشتند، هیچ وقت فکر نمیکردند که بعد از گذشت دو دهه از مرگ این زن، متهمی که ۲۰ سال است روانه زندان شده، آن قدر همت داشته باشد که با دلیل و مدرک، نه فقط بیگناهیاش را ثابت کند بلکه دیگر دست از سر آنها برندارد و همه را به پای میز محاکمه بکشاند.
پرونده «پگی هتریک» آن قدر قدیمی شده که کمتر کسی هنوز در آمریکا ماجرای شکنجه و قتل زن جوان را به خاطر دارد. ۲۲سال پیش، مردم کلرادو یک روز صبح در روزنامهها از ماجرای قتل زن جوانی خبردار شدند که پس از آزار و اذیت فراوان به قتل رسیده بود و عامل یا عاملان جنایت بعد از کشتن وی، جسد مثله شدهاش را در مزرعهای در حاشیه شهر رها کرده بودند. خبر این قتل را دوچرخه سواری به ماموران پلیس گزارش کرد که صبح زود در راه رفتن به مزرعهاش جسد پگی را پیدا کرده بود.
ماموران پلیس شهر فورت کالینز که از همان ساعات ابتدایی، مزرعه را برای یافتن کوچکترین نشانهای از قاتل یا قاتلان زیر و رو کرده بودند، وقتی هیچ مدرکی نیافتند به تنها خانهای که در آن حوالی قرار داشت، رفتند.
افراد خانه با دقت تحت بازجویی قرار گرفتند و در نهایت پلیس به مظنونی که به آن نیاز داشت، رسید؛ «تیم مسترز - پسرک ۱۵ ساله خانواده - متهم اصلی پرونده قتل پگی ۳۷ ساله شد!».
«جیم برادریک» - بازپرس ویژه پرونده - در اتاق به هم ریخته تیم مسترز، انبوهی از کتابها و داستانهای جنایی پیدا کرده بود که میشد از همه آنها بهانه خوبی برای قتل تراشید.
از طرفی ماموران پلیس، کلی نقاشیهای زمان بچگی تیم را پیدا کردند که در همگی آنها فقط خشونت و قتل دیده میشود. همه آنها را پسرک به تصویر کشیده بود. پلیس کلرادو که برای یافتن قاتل «پگی هتریک» دست به هر تلاشی میزد اما به در بسته میخورد، سرانجام میتوانست با محکوم کردن تیم مسترز به اتهام تعرض و قتل زن جوان، معمای پرونده مزرعه فورت کالینز را از سرش باز کند و خودش را از شر فشارمطبوعات و افکار عمومی خلاص کند.
ماموران پلیس در فاصله سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۹ میلادی، حدود ۱۲ سال را صرف تحقیق در باره پرونده پگی کردند، در حالی که طی همه این سالها، تیم که هنوز فقط مظنون اول پرونده بود نه متهم، زندانی بود و هرازگاهی با خانوادهاش دیدار میکرد.
انتظار طولانی خانواده مسترز برای آزادی تنها پسرشان، عاقبت خوشایندی نداشت؛ دادگاه قضائی کلرادو بعد از ۱۲ سال فقط به بهانه نقاشیهای تیم و اینکه چرا او جسد پگی را صبح حادثه دیده ولی به پلیس خبر نداده، او را به اتهام قتل پگی هتریک، به حبسابد محکوم کرد!
متهم دیروز، بیگناه امروز
تیم به زندان افتاد اما خانوادهاش بیکار ننشستند و گروهی ویژه از بهترین وکلای کلرادو و دیگر ایالتهای ایالات متحده را به کار گرفتند تا بلکه بتوانند راهی برای اثبات بیگناهی پسرشان که در زمان تفهیم اتهام و اجرای حکم حبس ابد، جوانی ۲۷ ساله شده بود، پیدا کنند.
سالها طول کشید تا اینکه وکلای تیم توانستند دادگاه قضائی کلرادو را بار دیگر به تشکیل دادگاه تجدیدنظر راضی کنند و از قاضی پرونده، تقاضای انجام دوباره آزمایشهای تکمیلی DNA داشته باشند. دادگاه قضائی کلرادو در آزمایشگاهی تخصصی، دوباره نمونهها را با نظارت دو دانشمند پزشکی قانونی هلند آزمایش کرد و در نهایت به نتیجهای عجیب و غیر قابل باور رسید؛ «تیم مسترز، قاتل پگیهتریک نیست و نمونههای DNA نشان میدهد مردی که در آن زمان با پگی در ارتباط بوده، او را به قتل رسانده است!».
دادگاه تجدید نظر در سال ۲۰۰۸ یعنی بعد از گذشت حدود ۲۰ سال، تیم مسترز را از اتهام قتل پگی هتریک تبرئه کرد و بعد از گذشت یک سال، هفته گذشته او را آزاد کرد؛ به همین سادگی!
تازه اول بازی است
تیم مسترز هفته گذشته نخستین روز آزادیاش را بعد از سالها حبس پشت میلههای زندان تجربه کرد. مردم کلرادو که طی یک سال گذشته با رو شدن دوباره پرونده تیم مسترز، با او و ماجرای عجیبش آشنا شده بودند، با تجمع در برابر زندان «فورت کالینز» از قهرمان بیگناهشان استقبال کردند. اما این پایان ماجرا نبود؛ تیم از یک سال پیش و با اثبات بیگناهیاش بازی جدیدی را شروع کرده بود که این بار میتوانست برای دستگاه قضائی ایالات متحده آمریکا بهای سنگینی داشته باشد. تیم از همه قضات و مامورانی که در این سالها مسوولیت پرونده او را به عهده داشتند و هر بار هم رای به قاتل بودن او داده بودند، به دادگاه عالی قضائی آمریکا شکایت کرد.
به سرعت پروندهای قطور از سهلانگاری قضات کلرادو تشکیل و دادگاهی ویژه برای رسیدگی به اتهامات آنها تشکیل شد. پرونده شکایت از تیم قضائی کلرادو به شدت با واکنش مسؤولان بلندپایه آمریکا روبهرو شد؛ به طوری که کاخ سفید در نامهای به شورای شهر فورت کالینز، حل و فصل موضوع را بدون نیاز به شکایت تیم مسترز خواستار شد. اما مسترز ۳۷ ساله که خاطرهای از دوران جوانی ندارد، اعلام کرده که قصد ندارد از خواستهاش دست بکشد؛ حتی اگر خود پرزیدنت اوباما هم وساطت کند!
جوانیام کو؟
«جوانی و از همه مهمتر موهایم را از دست دادهام. اینکه کم نیست! الان هم اگر میبینید که میخندم، فقط برای این است که همه ناراحتیام را در زندان گذاشتم و آمدم بیرون. من فقط جوانیام را میخواهم. آنهایی که بهترین روزهای زندگی را از من گرفتند، باید جواب بدهند.» تیم مسترز دیگر آن پسرک نوجوان لاغر اندام با موهای ژولیده نیست. ۲۰ سال زندان امروز از او مردی تکیده با روحیهای نهچندان امیدوار ساخته است.
برای تیم که بیگناهیاش بعد از ۲۰ سال به اثبات رسیده، زندگی پشت میلههای زندان آسایش بیشتری داشت؛ «خوشحالم که آخر سر همه فهمیدند من بیگناه هستم اما دیگر چه فایده... میدانم که کابوس از دست رفتن همه سالهای جوانیام دیگر لحظهای راحتم نمیگذارد، من الان مگر چه کاری میتوانم انجام بدهم!؟ هیچ کس به من اعتماد ندارد و هر قدر هم که پلیس به اشتباه خودش اعتراف کند، باز هم مردم کسیرا که ۲۰سال تمام در زندان سر کرده باشد، بین خودشان راه نمیدهند؛ برای همین هم از عالم و آدم شکایت دارم!».
تیم مسترز همه مسوولان قضائی فورت کالینز را مقصر هدر رفتن عمرش میداند؛ برای همین از همه آنهایی که در رسیدگی به پرونده قتل پگی هتریک دست داشتند، شکایت کرده. البته بین آنها تیم از یک نفر به شدت متنفر است؛ جیم برادریک، بازپرس ویژه قتل!
«برادریک خودش یک جنایتکار است؛ آدمی که پسربچهای را فقط به خاطر نقاشیهایش محکوم به حبس ابد کند، خودش یک قاتل است. قاتل جوانی من! برادریک روز حادثه به اتاق من آمد و وقتی نقاشیها روی میز را دید، پوزخندی زد و رفت. از آن زمان دیگر در نظر او، من یک قاتل حرفهای بودم که هیچ شاهد و مدرکی نمیتوانست نظر او را عوض کند. حالا من هم میخواهم مثل خودش باشم. او قاتل جوانی من است و باید تاوانش را بدهد.»
رسوایی دستگاه قضایی آمریکا همچنان ادامه دارد
بیگناهان گناهکار
تیم مسترز اولین و آخرین زندانی بیگناهی نیست که بهترین و زیباترین سالهای عمرش را فقط به خاطر اشتباه یا غرضورزی ماموران پلیس آمریکا پشت میلههای زندان از دست داده است. کنی ریچی، تفنگدار ارتش آمریکا هم به سرنوشتی همانند تیم مسترز دچار شد و روزگاری نزدیک به ۲۰سال را بدون آنکه خطایی مرتکب شده باشد، در زندان سر کرد.
ریچی در جولای سال ۱۹۸۶ متهم شد که برای تسویهحساب و انتقام از نامزد پیشینش به عمد ویلای او را در اوهایو آتش زده و فرزند دو ساله این زن به نام سینتیا کالینز را زنده زنده سوزانده است.
برای آنهایی که ریچی آرام را میشناختند، باور این جنایت از سوی او سخت و باورناپذیر بود. ریچی در هر جلسه دادگاه خود را بیگناه میدانست و هیچ یک از اتهاماتی را که پلیس آمریکا به او نسبت میداد، نمیپذیرفت.
اما پلیس که درباره حادثه ویلای اوهایو به دربسته خورده بود، این بار هم سادهترین راه ممکن را انتخاب کرد و مظنون اصلی پرونده را به جای متهم ردیف اول قرار داد و خیال دم و دستگاه قضائی ایالات متحده را راحت کرد.
به این ترتیب کنی ریچی از سوی دادگاه اوهایو به مرگ محکوم شد و در فهرست اعدامیهای ایالات متحده قرار گرفت تا یک روز با صندلی الکتریکی کلکش کنده شود! از آن سال بود که هرازگاهی وکیلی خبره کار رسیدگی به پرونده ریچی را به عهده میگرفت و هر بار به بهانه و مدرکی هرچند ناچیز اجرای اعدام او را به عقب میانداخت تا اینکه در آگوست سال ۲۰۰۷ میلادی دادگاه استیناف آمریکا اعلام کرد که به طور حتم در جریان رسیدگی پرونده آتشسوزی اوهایو کوتاهی شده است.
با تلاش گروهی وکلای کارکشته که برای نجات ریچی داوطلب شده بودند، مدارک جدیدی به دست آمد که نشان میداد آتشسوزی به عمد نبوده و ریچی در کشتن دختربچه دوساله هیچ نقشی نداشته. دادگاه هم ظرف ۹۰روز مدارک وکلا را پذیرفت و به این ترتیب کنی ریچی بعد از ۲۰ سال حبس در سن ۴۳ سالگی از زندان آزاد شد!
ریچی که در اصل اسکاتلندیتبار بود و برای دیدار با پدرش به اوهایو رفته بود، در زمان آزادی با استقبال گرم مردم کشورش روبهرو شد؛ به طوری که آلیستر پرسیجان، نماینده مجلس اسکاتلند به استقبالش رفت.
او که خود برای آزادی ریچی خیلی تلاش کرده بود، در سخنرانی ویژهای گفت: «مردی بیگناه به دلیل بیکفایتی وکیل مدافع خود به اعدام محکوم میشود اما حکم دو دهه بعد لغو میشود. این یک نظام وحشتناک غیرانسانی است. اگر یک نفر توانست از آن خلاص شود، پس به یاد داشته باشد هنوز صدها نفر در آمریکا هستند که چنین موقعیت دردناکی را تحمل میکنند».
پرونده کنی ریچی آنقدر جنجالی و عجیب بود که سازمان عفو بینالملل ماجرای ریچی را یکی از هیجانانگیزترین پروندههای اثبات بیگناهی قرن توصیف کرد که مدافعان حقوق بشر تا به حال آن را تجربه کردهاند.