همشهری آنلاین، در این دوران، کودک اولین تجربههایش را در ارتباط با طبیعت برقرار کرده، روابط اجتماعیاش را شکل داده و به مفهومی تازه از خود دست مییابد. کودکان نسبت به بزرگسالها تاثیرات بیشتری از محیط میگیرند، بزرگسالها به محیط پیرامون خود توجه کرده و درباره آن تفکر و تامل میکنند، کودکان چیزهایی را که میبینند به خاطر نمیسپارند، اما تاثیر روانی نیرومندی از محیط و فضای پیرامون خود اعم از آنچه میبینند و آنچه میشنوند در وجودشان نقش میبندد.
ساختار شخصیتی و رفتاری انسان در دوران کودکی بنیان نهاده میشود و این دوران نقش مهمی در شکلگیری شخصیت فردی دارد. شخصیتها، اسباب بازیها و محیط پیرامون همگی در شکلگیری شخصیت کودک، رشد و خلاقیت او تاثیرگذار است. در این دوران کودک به دنبال کشف دنیا از طریق تجربهکردن محیط اطراف خود است.
اهمیت خلاقیت و چگونگی تاثیر آن در رشد ذهنی کودک
«هر کودک یک هنرمند است. مشکل این است که وقتی رشد میکند چگونه یک هنرمند باقی بماند.»
پابلو پیکاسو
خلاقیت نوعی تفکر واگراست و ما را قادر میسازد تا راهحلهای متعددی را برای حل یک مشکل پیدا کنیم، ایدههای منحصربهفرد را بسازیم، به چند دسته تقسیم کنیم و روی یک مشکل خاص تمرکز کنیم. تفکر واگرا از طریق خلاقیت ارتقا مییابد. اما خلاقیت بیش از این بوده و همانند بذری برای جوانهزدن است که در دوران کودکی تحقق مییابد.
خوشبختانه، لازم نیست که کودکان را خلاق سازیم. آنها خلاق به دنیا میآیند، همه کودکان خلاق هستند چونکه این طبیعت بشریت است. کودکان خلاقیت خود را به طور مداوم نشان میدهند، اما متاسفانه، در مسیر رشد و آموزش از طریق مدرسه و خانه، تفکر خلاق و واگرا در آنها کاهش مییابد و منجر به این میشود که مثل بزرگسالها، در مورد استعدادهای خود شک و تردید کنند. «من یک هنرمند نیستم.»
«من همانند بازیگرانی که در تلویزیون میبینم خیلی خوب نیستم.» کودکان با هنجارها، استانداردها و قوانینی که همراه با زندگی در یک جامعه کارآمدند آموزش داده میشوند. آنها یاد میگیرند فقط درون خطوط را رنگ کنند و این به سرعت آنها را در چارچوب ذهنی قرار میدهد که منجر به محوشدن خلاقیت خواهد شد. اگر یک کودک خلاقیت نداشته باشد، هرگز بهطورکامل به قابلیتهای خود دست نخواهد یافت. او فاقد تفکر واگرا، توانایی حل مشکلات و حتی ناتوان در یافتن شادی خواهد شد. موثرترین راه برای حفظ و ترویج تفکر واگرا و تمام مزیتهایی که در آن وجود دارد، خلاقیت در خانه است. حفظ حریم خصوصی، زیبایی، تنوع فضایی از عوامل تاثیرگذار بر خلاقیت کودک است، در این فضاست که کودک یاد میگیرد بازی کند و به رویاپردازی بپردازد.
تحقیقات بسیاری در مورد مفاهیم روانشناختی معماری و تاثیر فضاهای مختلف بر چگونگی شناخت و تفکر انسان شده. بسیاری از این مطالعات بر مبنای نظریههای رشد و یادگیری کودکان و بر اساس نیازهای روانشناختی کودک است. ریشه این مطالعات به سده هجدهم میلادی و ژان ژاک روسو و پس از آن نظریههای افرادی مانند مانتسوری بازمیگردد. در حوزه معماری نیز افرادی چون هانس شارون، هرتزبرگ، لویی کان و آلدورسی به طراحی فضاهای متناسب با کودک پرداختهاند.
از سالهای ۱۹۹۰ تلفیق نظریههای روانشناسی معماری با نظریههای یادگیری در خلق فضاهای مربوط به کودک با شاخصههایی در حوزههای فضایی، فیزیکی، روانی و رفتاری اجرا شد که منجر به تبدیلشدن فضاهای آموزشی سنتی با سیستم بسته به فضاهایی با سیستم باز و رها در قالب «درس به مثابه خانه» شد. از شاخصههای تاثیرگذار در این تغییرات میتوان توجه به ویژگیهای کمی و کیفی فضا و تاثیرات عمومی محیط بر کودک ازجمله جهتیابی در فضا، خوانایی محیط، ارتباطپذیری و انعطافپذیری فضایی، شفافیت و خاطرهانگیزی اشاره کرد.
عوامل موثر در افزایش خلاقیت کودک
عوامل متعددی بر افزایش خلاقیت کودکان تاثیر میگذارند؛ این عوامل میتواند شامل زمان، تشویق، روابط با والدین و محیط پرورش کودک باشد که در این بین محیط و عوامل آن ازجمله فرم، رنگ، مواد و مصالح و محرکهای محیطی نقش قابلتوجهی دارد. به اعتقاد بوهم برای ارتقای خلاقیت کودک، تمام عوامل محیطی مانند محیط فیزیکی زندگی، محیط خانوادگی، محیط یادگیری، برنامهها و نظامهای آموزشی تاثیرگذارند، در این میان خانه نقش مهمی در افزایش خلاقیت کودکان دارد، استفاده از مواد و اشیای متناسب در فضا نقش اصلی در آموزش کیفی و رشد خلاقیت کودک دارد. بوهم معتقد است که انسان دارای خلاقیت ذاتی است که در ارتباط با محیطزیست او تکامل مییابد.
مطالعات دیگر درباره تاثیرات محیطزیست بر خلاقیت نشان میدهد که برخی از عوامل محیط فیزیکی که در خلاقیت در حال رشد موثرند، عبارتاند از عناصر محیطی طبیعی مانند چشمانداز، وجود گیاهان در فضای داخلی، استفاده از مواد طبیعی، رنگ و دمای رنگ که همبستگی معنیداری با پتانسیل خلاقیت دارد. تصویرهای دلپذیر رنگی و هیجانانگیز به عنوان مبنایی برای ایجاد انگیزه و خلاقیت در نظر گرفته شده است، در حوزه طراحی فضایی (شکل، اندازه و عملکرد فضاها)، دکوراسیون (مبلمان و جزئیات بصری)، طراحی فضاهایی با استفاده از کارهای هنری کودکان که بچهها هنر خود را در آنجا نمایش میدهند نیز برای بهبود خلاقیت موثر است.
از دیگر عوامل موثر بر خلاقیت کودکان بازی است. بازی به صورتهای گوناگون به عنوان وسیلهای برای کشف، ساخت معنا و هویت، توسعه مهارتها و یادگیری کودکان به کار برده میشود. بازی و فراهمآوردن امکانات متنوع بازی چون امکان بازی با آب، کاشت گل، بازی با شن و بازیهای دیگر از عوامل تحریککننده کنجکاوی و ایجاد انگیزش و خلاقیت در کودکان است.
تاثیرات روانشناختی نور، رنگ، فرم و مقیاس در خلاقیت کودک
مطالعات نشان میدهد رنگ، نور، فرم فضا و گرافیک محیط علاوه بر پرورش خلاقیت در بهبود رفتار کودکان موثرند. تحریککنندگی محیط بر سه عامل کنجکاوی، بازی ـ مشارکت و خیالپردازی کودک تاثیری مثبت و معنادار دارد و در ایجاد تجربههای هیجانی از قبیل شادی، آرامش، تحریکپذیری، سکون و هیجان، احساس ناامنی، ترس، احساس راحتی و ناراحتی قابل مشاهده است. همچنین انعطافپذیری عملکردها در فضای خانه کودک بر کنجکاوی، ارتقای انگیزش و خلاقیت کودکان موثر است و میتواند در تغییرپذیری فضا و اجزای آن، تداخل فضاهای باز و بسته، تنوعپذیری و بازسازی عناصر محرک محیطی ازجمله نور، آب و گیاهان مورد بررسی و توجه قرار گیرد.
نور: نورتاثیر مستقیمی بر فعالیتهای مختلف مغز داشته و اثربخشی بهینه نور در سلامت روان و تاثیر آن بر خلقوخوی انسان و ارتقای کیفی خلقیات فرد تاثیرگذار است. نقش نور در حواس و روان کودکان و ایجاد میل و اشتیاق در آنها موثر بوده بهطوریکه فضاهای تاریک و فرمهای نامتناسب ایجاد ترس و فضاهایی با رنگهای شاد و روشن با فرمهای نامشخص رویاپردازی و خیالانگیزی را برای کودکان به همراه دارد.
رنگ: مطالعات بیانگر اهمیت نقش رنگ در زندگی و فضای ذهنی کودکان است، طوریکه انتخاب رنگ در نقاشیهای کودکان بیانگر حالتهای روحی و روانی کودک است. رنگها طی سدهها به نمادهایی از احساسات درونی و حالتهای فردی و اجتماعی تبدیل شدهاند. اثر رنگهای سرد و گرم بر روان انسان در مطالعات و پژوهشهای مختلف به اثبات رسیده است. مطالعات در دانشگاه بریتیش کلمبیا، بیانگر آن است که چگونه رنگ دیوارهای داخلی بر تخیل تاثیر میگذارد.
این آزمایشها روی دو رنگ قرمز و آبی بود و تفاوتهای قابلتوجهی را نشان داد. هنگامیکه مردم آزمایشها را در شرایط قرمز انجام دادند، آنها با دیوارهای قرمز رنگ محاصره میشدند و در این شرایط آنها در مهارتهایی که نیاز به دقت و توجه به جزئیات داشتند، مانند گرفتن خطاهای املایی یا حفظ تعداد تصادفی در حافظه کوتاهمدت عملکرد بهتری داشتند. به گفته دانشمندان، این به آن علت است که مردم بهطور پیشفرض قرمز را رنگ خطر میدانند که موجب میشود آنها بیشتر هشیار و آگاه باشند.
اما رنگ آبی، یک مجموعه کاملا متفاوت از مزیتهای روانی را به وجود آورد و افرادی که در گروه آبی قرار داشتند، کارهای حافظه کوتاهمدت را بدتر انجام میدادند، اما در فعالیتهایی که نیاز به تخیل داشتند، بسیار بهتر بودند، مانند استفاده خلاقانه از آجر یا طراحی اسباببازی برای کودکان از اشکال هندسی ساده. درحقیقت، افراد در شرایط آبی دو برابر بیشتر از افراد در وضعیت قرمز «خروجی خلاق» داشتند و بیانگر این مطلب بود که استفاده از رنگ، منجر به دو برابرشدن قدرت تخیل در افراد میشود.
به گفته دانشمندان، رنگ آبی بهطور خودکار موجب ایجاد ارتباط با آسمان و اقیانوس میشود. ما وقتی به افق گسترده و نور منتشرشده در سواحل شنی و روزهای تابستان فکر میکنیم، این به نوعی سبب آرامش ذهنی و آرامی و فعالشدن تخیلمان میشود. از دیگر دستاوردهای این مطالعات بر تاثیرات روانشناختی رنگ در فضاهای آموزشی بر حالتهای روحی کودک میتوان به این موارد اشاره کرد که رنگ آبی منجر به احساس امنیت، راحتی، لطافت، نرمی و آرامش شده و رنگهای قرمز هیجان، حمایت و جسارت؛ نارنجی پریشانی و آشفتگی؛ مشکی یاس و قدرت؛ ارغوانی وقار و زرد شادی را به همراه دارند.
فرم: تاثیرات روانشناختی فرم در برانگیختن احساسات متفاوت در کودک نیز بسیار بااهمیت است. طوریکه فرمهای بیقاعده، خیالپردازی و خلاقیت؛ فرمهای مقعر، دعوتکنندگی؛ فرمهای محدب، پسزننده؛ فرمهای نرم و قوسدار، نرمی و آرامش؛ فرمهای گوشهدار و شکسته، سخت و خشن؛ فرمهای گسترشیافته افقی، راحتی و پویایی؛ فرمهای ایستا: بدعت و پیچیدگی، نقاط تاکید و فضای مثبت؛ فرمهای ساده (متقارن) تعادل را به همراه دارد. بسیاری از تحقیقات نشان میدهد کودکانی که در یک فضای بدون تغییر زندگی میکنند قادر به نشاندادن تمام تواناییهای خود نیستند.
توانایی کودکان برای کشف فرصتهای جدید، درک و رشد خلاقیت آنها از طریق تنوع شکل، رنگ و دیگر عوامل محیطی افزایش مییابد. تنوع محیط فیزیکی تاثیر مثبتی بر خلاقیت دارد و تنوع در محیط به تکامل خلاقیت منجر میشود.
مقیاس: مقیاس از دیگر عوامل روانشناختی محیطی است. جوان مایرزلووی، روانشناس در دانشکده مدیریت کارلسون، یک آزمایش جالب اجرا کرد که ارتباط بین ارتفاع سقف و سبک تفکر را مورد بررسی قرار داد. او نشان داد که وقتی مردم در یک اتاق با سقف کوتاه قرار دارند، آنها در حل چیستانهایی که دارای مضمونهای محدودیت هستند مانند «محدود» و «بسته» بسیار سریعتر عمل میکنند. در مقابل، افرادی که در اتاقهایی با سقف بلندند، در پازلهایی که پاسخ آن حاوی مضمون آزادی است، مانند «آزاد» و «نامحدود» سریعترند.
بنا بر نظر لووی، این به آن دلیل است که فضاهای فراخ این امکان را فراهم میکنند که ما احساس آزادی کنیم. علاوه بر این، لووی میگوید اتاقهایی با سقفهای بلند موجب میشود مردم از تفکر انتزاعی بیشتری بهره ببرند. به جای تمرکز بر جزئیات، آنها میتوانند موضوعها را از منظر دورتری ببینند و مشترکات بین موضوعها را درک کنند. گاهی، البته، ما میخواهیم بر جزئیات جسم یا مشکل متمرکز شویم، در این صورت یک زیرزمین تنگ و محصور شاید ایدهآل باشد. با این حال، وقتی ما نیاز به یک راهحل خلاقانه داریم، باید احتمالا یک فضای گستردهتر پیدا کنیم، بهویژه اگر دیوارهای آبی داشته باشد. پس برای کارهایی که نیاز به کمی خلاقیت و تفکر انتزاعی دارند استفاده از سقف بلند، تعداد زیاد پنجرهها و دیوارهای آبی روشن که با آسمان مطابقت دارند مناسب است.
راهکارهای طراحی فضای خلاق برای کودک
اتاق کودک، محل آسایش و مامن و ملجای در دوران کودکی است و زمانیکه سالهای نوجوانی خود را سپری میکند، این فضا تبدیل به پناهگاه او میشود. چنانچه اصول درست در طراحی این فضا به کار برده شود میتواند منجر به احساس امنیت و تعلق خاطر در کودک شود و علاوه بر آن طراحی فضای کودک با استفاده از متغیرهایی مانند «عناصر محرک طبیعی» و «انعطافپذیری فضایی» میتواند در افزایش کنجکاوی و مشارکت در بازی کودکان و نیز ارتقای خلاقیتش نقش بسزایی داشته باشد.
برای دستیابی به این هدف میتوان از تنوع عناصر طبیعی، اتصال و پیوستن فضاهای باز و بسته، آوردن بخشی از طبیعت به داخل از طریق ایجاد منظر یا استفاده از گیاهان طبیعی دارای فرمهای مختلف و رنگ برگها در فصلها، حضور رنگهای مختلف در طیف نوری متنوع بهره برد.
همچنین تنوع فضایی و طراحی آزاد را از طریق دیوارهای کوتاه یا دیوارهای پارتیشن متحرک به کودکان با امکان ایجاد فضاهای دلخواه داد. از دیگر راهکارهای ایجاد فضای خلاق برای کودک، فراهمکردن احساس تسلط و در کنترلداشتن فضاست که میتوان از طریق ایجاد واحههای کوچک حریم خصوصی، سرگرمکننده یا خیالی در خانه، مانند فضاهای مخفی و شخصی، پیچیده و چالشبرانگیز، فضای شگفتانگیز، داستانی و خیالانگیز این امکان را فراهم کرد تا بهطور مستقیم با تخیل کودک در ارتباط باشد. این فضاها اهمیت شگرفی در رشد، یادگیری، قدرت حل مسئله و خلاقیت کودک خواهد داشت و از طریق بازی و تخیل محقق میشود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
ـ کاملنیا، حامد. (۱۳۷۷). «کاربرد روانشناسی محیطی در طراحی محیط کودکان»، مجله «معماری و کودک».
ـ کیانی ابری، فرزانه؛ طباییان، سیده مرضیه. (۱۳۹۵). «کاربرد علم روانشناسی محیط در طراحی فضاهای آموزشی کودک». کنفرانس بین المللی نخبگان عمران، معماری و شهرسازی
- THE PSYCHOLOGY OF ARCHITECTURE, JONAH LEHRER
- Design Principles of Residential Spaces to Promote Children’s Creativity,MohsenFaiziaAmirreza KarimiAzariaSaeid NorouzianMalekib
- Effective Design Principles in Promotion of Children’s Creativity in Residential Spaces Amir Reza Karimi Azeria, Reza Parvizib, S.Jalal Khaleghib, S.Bagher Hosseini
- Creativity, play and transgression: children transforming spatial design, Jo Birch,Rosie Parnell,Maria Patsarika &Maša Šorn