به گزارش همشهری آنلاین، پلیس نمیتوانست جانی را پیدا کند و همین باعث اعتراضات مردمی شد. یک سال بعد، «مارک دوتروکس» به عنوان متهم اصلی پرونده کودکربایی دستگیر و روانه زندان شداما این رشته سر دراز داشت ...
مارک در شش نوامبر ۱۹۵۶ در بروکسل به دنیا آمد. بزرگترین فرزند یک خانواده هفت نفره با پدر و مادری معلم بود. سال ۱۹۷۱ جدایی پدر و مادر، تبدیل به اولین حادثه بد زندگی او شد. دوتروکس با مادرش ماند. کارهای خلاف برای به دست آوردن پول، کار در باشگاههای شبانه، دزدی و معامله مواد مخدر، برنامه روزانه او بود. در ۱۹ سالگی ازدواج کرد ولی با دو فرزند در سال ۱۹۸۳ از همسرش جدا شد. همان سال با «میشل مارتین» آشنا شد؛ کسی که نهتنها همسر دومش شد بلکه همدست جنایتهای وحشیانه بعدیش هم شد. ازدواج و طلاق دوتروکس و میشل هر دو در زندان بود، اولی در ۱۹۸۹ و دومی در سال ۲۰۰۳.
زوج تبهکار
اولین خلاف مشترک این دو نفر در سال ۱۹۸۶ اتفاق افتاد. آنها پنج دختر را دزدیدند و مورد آزار جنسی قرار دادند. بعد از اولین دستگیری، دوتروکس به ۱۳ سال و میشل به پنج سال زندان محکوم شد. اما این بار شانس با دوتروکس بود. قبل از اینکه دوران محکومیتش به پایان برسد، در سال ۱۹۹۲ یعنی پس از سه سال، به خاطر رفتار خوب در زندان، آزاد شد.
اما مدتی بعد از آزادی، مادرش به پلیس نامه نوشت و گزارش داد که پسرش دختران نوجوان را در خانه حبس میکند. دوتروکس دوباره بازجویی شد. او مدعی شد که آزاری برای کسی ایجاد نکرده است. با این حال پلیس برای مدتی او را تحت نظر روانشناس قرار داد. در این مدت آنها قرصهای آرامبخش و خوابآوری به مارک میدادند که بعدها معلوم شد آنها را به خورد دختران ربودهشده بدبخت میداده است.
ساختن مخفیگاه
مارک از کارهای خلاف به خصوص دزدیدن ماشینهای لوکس درآمد خوبی به دست آورده بود. هفت خانه کوچک داشت که بیشترشان خالی بودند. بعدها در سه تا از آنها زندان و شکنجهگاههای کوچکی پیدا شد. اما زندان اصلی در خانه شخصی خودش بود. دوتروکس در زیرزمین آن خانه یک سلول کوچک با مساحت دو متر و ۱۵ سانتی متر در یک متر با ارتفاع یک متر و ۶۴ سانتی متر ساخته بود. زیرزمین، یک در سیمانی داشت که فرار از آن را غیرممکن میکرد.
با ساختن زندانها، کار ربودن دخترها شروع شد. همسرش در تمام این ماجراها به او کمک میکرد. اما او بعدها تنها اعتراف کرد که از جنایات مارک اطلاع داشته ولی هیچگاه در کار او دخالت نکرده و البته او را لو هم نداده بود.
قربانیان کوچک
«جولی» و «ملیسا» دو دختر ۸ ساله در ۲۴ ژوئن سال ۱۹۹۵ از مقابل مدرسه دزدیده شدند. دوتروکس آنها را به سلول زیرزمین خانهاش برد. ظاهرا این دخترها تا روزهای پایانی سال ۹۵ زنده بودند. اما زمانی که دوتروکس به جرم سرقت یک ماشین بازداشت و به سه ماه زندان محکوم شد، دو دختر از گرسنگی مردند.
«آن» ۱۷ ساله و «ایفژ» ۱۹ ساله در ۲۲ آگوست همان سال زمانی که با دوستانشان در منطقه جنگلی چادر زده بودند، ربوده شدند. چون سلول پر بود، مارک آنها را به یکی از اتاقهای خانهاش برد و با زنجیر به تخت بست. زمان قتل این دو دختر به درستی معلوم نیست.
«سابین» ۱۲ ساله در ۲۸ می۱۹۹۶ در راه مدرسه ربوده و در سلول وحشت که آن موقع خالی بود، زندانی شد. چند روز بعد ماشینی جلوی پای «لاتیتیا» ی ۱۴ ساله زمانی که داشت از استخر به خانه برمیگشت ایستاد و دو نفر او را به زور به داخل ماشین کشیدند اما یک عابر پیاده شماره ماشین را دید و به پلیس اطلاع داد.
پلیس تحقیقات را آغاز کرد. نتیجه این بود؛ دوتروکس و همسرش در ۱۳ آگوست ۱۹۹۶ دستگیر شدند. پلیس خانه را جستوجو کرد اما هیچ چیز پیدا نشد. برای همین دوتروکس اول همه چیز را انکار کرد اما او بعد از دو روز پلیس را به مخفیگاهش یا همان سلول وحشت که دخترها را در آنجا نگه میداشت، برد. پلیس، «سابین» و «لاتیتیا»، آخرین دخترهای ربوده شده را در سلول وحشت زنده پیدا کرد.
سابین سالها بعد در دادگاه گفت: «او به من گفت که من توسط یک باند ربوده شدهام و آنها از پدرم درخواست پول کرده و تهدید کردهاند که من را میکشند اما پدرم هیچ جوابی نداده. مارک به من گفت یک نامه برای پدرم بنویسم و من نوشتم اما بعد فهمیدم که آن را هیچ وقت پست نکرده بود».
در ۱۷ آگوست دوتروکس پلیس را به خانهای دیگر برد. اجساد جولی، ملیسا و وینستین همدستش، در باغ کوچک خانه پیدا شدند. او اعتراف کرد زمانی که با شریکش بر سر پول اختلاف پیدا کرد او را با مواد مخدر مسموم کرده و زنده زنده سوزانده است. جالب آنکه او از این کارش دفاع هم میکرد؛ «من سه ماه زندان بودم و او نتوانست هیچ دختری بدزدد؛ برنارد آدم دست و پا چلفتیای بود».
دادگاهی با هفت سال تاخیر
مارک تنها قتل دو دختر و شریکش را میپذیرفت و دیگر قتلها را انکار میکرد؛ این موضوع باعث شد تحقیقات پلیس طولانی شود. در نهایت دادگاه دوتروکس در اول مارس سال ۲۰۰۴ یعنی هفت سال و نیم بعد از دستگیریاش برگزار شد درحالیکه او و همسرش در قفسهای شیشهای نشسته بودند.
سابین و لاتیتیا دو دختری که توانسته بودند از قتلگاه او جان سالم به در ببرند، در دادگاه حضور یافتند و بر علیه دوتروکس شهادت دادند و جزئیات جنایات این قاتل را تشریح کردند. دادگاه سه ماه طول کشید و بالاخره قاضی مارک دوتروکس را برای تمامی جنایاتش به اشد مجازات یعنی حبس ابد و میشل مارتین همسرش را به ۳۰ سال زندان محکوم کرد. ماجرای دوتروکس انتقاد مردم از پلیس بلژیک را افزایش داد. آنها پلیس را متهم به سهلانگاری کردند.
روزنامهها حتی نوشتند: «اگر پلیس زمانی که دوتروکس را دستگیر کرد خانه او را درست میگشت حتما ملیسا و جولی را که هنوز زنده بودند، پیدا میکرد. این در حالی بود که مدتی قبل مادر دوتروکس دو نامه به پلیس نوشت و از حبس دخترهای جوان توسط پسرش در زیرزمین خانه، آنها را مطلع کرد اما پلیس هیچ کاری جدی انجام نداد». برخی از آنها حتی پلیس را متهم به رشوهگیری از دوتروکس کردند.