همشهری آنلاین، چهار قرنی میشود که طلوع و غروب نقش جهان را دیده و سلسلههای مختلف را. از شکوه و عزت پایتخت ایران در دوران صفوی تا روزهای افول و حمله سلطانمحمود افغانی و تصرف این شهر، همینجا در سکوت خود روزگار گذرانده است. از دورهای که رفت و آمد مردم با درشکه بود تا وقتی پای ماشین به میدان نقشجهان باز شد و درشکهها شدند وسایل تفریحیای برای توریستها و مهمانان اصفهان.
تاریخ تولد شاهد روزگار سپریشده اصفهان برمیگردد به روزهایی که شیخلطفالله از لبنان به پایتخت صفویه آمد و شاهعباس اول به احترامش دستور ساخت مسجدی اختصاصی را صادر کرد. شاه صفوی این بنا را برای نماز و عبادت خانواده درباری و اهل حرمش بنا کرد تا مجتهد بزرگ آن روزگار - شیخلطفالله- در آن عبادت کند. گرچه ساخت این بنا 18 سال طول کشید اما آن همه زحمت و ذوق هنرمندان، این مسجد را در زمره بناهای ماندگار و افتخارآفرین معماری ایرانی اسلامی قرار داد؛ مسجدی با گنبد خاکیرنگ مرصع که در شرق میدان نقشجهان اصفهان پابرجا ایستاده و این میدان را با روزها و شبهای رفته، تماشا میکند.
شاهعباس که به شیخ ارادت داشت برای ساخت مسجد خانوادگی از هنرمندان نامی آن روزگار دعوت بهکار کرد. معمار مسجد محمدرضا اصفهانی بود و بیشتر خوشنویسی مسجد از قلم پرتوان علیرضا عباسی جوشیده. سورههای شمس، انسان و کوثر در کتیبه خارجی گنبد به خط ثلث با کاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی، یکی دیگر از شاهکارهای عباسی خوشنویس است که در قاب چشم مینشیند. ویژگی مهم این مسجد نسبت به دیگر مسجدها، نداشتن صحن و ایوان و مناره است که بعضی دلیلش را همان خصوصیبودن بنا عنوان میکنند.
وجود سطحهای زیادی از کاشیمعرق، زیبایی بنا را دوچندان کرده است. بسیاری نداشتن مناره در این مسجد را همان دلیل خصوصی بودنش میدانند. ذوق هنری ایرانی در این بنا به وضوح پیداست؛ از همان ورودی مسجد، کاشیمعرقها چشم را خیره خود میکند و تا سقف همراهش میبرد. جالب اینکه همه رنگهایی که در آن به کار رفته رنگهای روشن است. حرکت نقشها اما ملایم است و با همه جزئیاتش، کامل و بدون نقص، نقش اسلیمی را نشان میدهد. کاشیهای غیر براق در زمینه رنگ خاکی و نقش گل و بوته روی گنبد باعث میشود درخشندگی و زیادهروی رنگها چشم را نزند. تناسب طرح و رنگ در این بنا هر بینندهای را شگفتزده میکند.
هر کدام از شرقشناسان اروپاییای که گذرشان به اصفهان افتاده از تماشای این مسجد کوچک شگفتزده شدهاند و از آن به عنوان شاهکار معماری یاد کردهاند. پروفسور آرتور اپهام پوپ که دوره پهلوی اول به اصفهان آمدهبود در وصف مسجد شیخلطفالله و معماری خلاقانهاش، نوشت: «به سختی میتوان این بنا را محصول دست بشر دانست».
راجر استیونس انگلیسی هم که سال 1333 خورشیدی به اصفهان آمد از دیدن این بنا شگفتزده شد و نوشت:« مسجد شیخ لطفالله به افتخار پدر زن شاهعباس ساخته شده و دارای یک گنبد پهن شده و تکیه داده به دیوارهای چهارضلعی زیر گنبد است. راه ورودی و راه رسیدن به فضای زیر گنبد توسط راهرویی است که از سمت میدان به داخل میرود و همهاش همین است؛ بدون حیاط، بدون ایوان، بدون تالار و طاق نما و بدون فضای باز. ولی همه چیز در حد و اندازه خود و با رعایت نسبتهای لازم ساخته شده است».در روزگار قدیم که مسجد شیخلطفالله ساخته شد و حتی تا وقتی عکاس تصویر قدیمی سال 1290 شمسی دوربینش را کاشته روبهروی این بنا، رسم بود از فروشندگان یا هر کسی که در حوالی مدرسه یا مسجدی برای خودش درآمدی دست و پا میکرده، اجاره یا مبلغ مشخصی میگرفتند و برای همان بنا هزینه میکردند.
از اینرو شاهان و حاکمانی که دستور ساخت بنایی را میدادند، ساختمانها و زمینهای اطراف آن را وقف مینامیدند تا همیشه منبع درآمدی برای آن بنا باشد. مسجدی که در تصویر یک قرن پیش است چرخش از درآمد وقف میچرخید اما در تصویری که مربوط به همین روزهای گرم تابستانی است، مسجد از ابنیه اطرافش درآمدی ندارد و گوشه چشمی به ردیف بودجه کشوری دارد یا پول توجیبی یکی دو توریست.
امروزه اما جز درشکهچیها، شغل دیگری در میانه میدان رواج ندارد. از بازیهای ملی مانند چوگان هم خبری نیست. امروزه دیگر در این مسجد به غیر از یکی دو روز نماز برگزار نمیشود. شبها از چراغهای بیشماری که چشم هر سیاح عصر صفوی را خیره میکرده خبری نیست و به نام نورپردازی در معماری، یکیدو نورافکن نیم سوز، بنا را روشن میکند.