به گزارش همشهری آنلاین، خیلیها فکر میکنند حلال مشکلات است، خیلیها آن را انبار میکنند؛ از داخل بالش بگیر تا گاوصندوقهای چند تنی؛ بعضیها برای به دست آوردن چند چوقش از دیوار مردم بالا میروند و آدم میکشند، بعضیها آن را با دروغ به دست میآورند، بعضیها هم برای رسیدن به آن کور و چلاق میشوند و دست به گدایی میزنند.
در هر کشور و قارهای لقبی برایش انتخاب کردهاند، در کشورما هم لقبهای زیادی دارد؛ مثل «مایهتیله»، «اسکن» و «چرک کف دست». با اینکه همه میگویند پول علف خرس نیست، هیچکس به آن اندازه که به فکر به دست آوردنش است، به فکر نگهداریاش نیست. راستی میدانستید کارخانهای در تهران وجود دارد که سالی میلیون ها برگ از این اسکناسهای دوستداشتنی اما خسته را آسیاب و به زباله تبدیل میکند. اگر به سرنوشت نهایی اسکناسهای جیبتان علاقه دارید این گزارش را بخوانید.
عمر هر برگ اسکناس رابطه مستقیمی با نحوه نگهداری و شرایط جوی منطقهای دارد که در آن دست به دست میشود. در ایران معمولا اسکناسها بعد از ۵ سال فرسوده میشوند و سر از کارخانه امحا درمیآورند تاجای خود را به اسکناسهای نو بدهند. تا چند سال پیش در ایران برای از بین بردن اسکناسها آنها را میسوزاندند.
آن زمان اسکناسها را در کورههایی که برای این کار ساخته شده بود میریختند و میسوزاندند اما این کار دردسرهای زیادی داشت. هنگام سوزاندن اسکناسها دود زیادی راه میافتاد و همسایههای اطراف بانک را ناراحت میکرد؛ علاوه بر این مسؤولان این کار باید تا زمانی که آخرین اسکناس به خاکستر تبدیل میشود، چشم از آتش برنمیداشتند.
به دلیل وجود این مشکلات، مسؤولان دنبال راهحل مناسبی میگشتند تا اینکه در سال ۱۳۷۱ قرار شد یک دستگاه امحای اسکناس بخرند. دستگاههای خارجی برای امحای اسکناسهای فرسوده ما مناسب نبود چون در ایران به طور میانگین سالی میلیون ها برگ اسکناس از رده خارج میشود و دستگاههای امحای اسکناس خارجی نمیتوانستند از عهده از بین بردن این همه اسکناس بربیایند.
بالاخره یک شرکت آلمانی قبول کرد یک دستگاه امحای سفارشی برای ایران بسازد که جواب این همه اسکناس فرسوده را بدهد. سرانجام سال ۷۲ متخصصان این شرکت به ایران آمدند و با خودشان یک دستگاه غولپیکر آوردند؛ قاتلی برای اسکناسهای فرسوده.
کارخانه پول خراب کن!
برای اینکه ببینیم کارخانه امحای اسکناس چطور کار میکند، روزی که قرار بود میلیونها تومان پول از بین برده شود، به کارخانه امحا رفتیم. وقتی رسیدیم، هیات نظارت بر اندوخته اسکناس مشغول بررسی اسکناسهای فرسودهای بود که قرار بود وارد کارخانه امحاشوند.
اعضای این هیات ۲ نماینده مجلس، رئیس کل بانک مرکزی ایران یا معاون او، دادستان کل کشور یا معاون او، خزانهدار کل کشور، رئیس کل دیوان محاسبات و رئیس هیات نظارت هستند. آنها بعد از بررسی اسکناسهای فرسوده اجازه از بین بردن اسکناسها را صادر میکنند.
بعد از اینکه اسکناسها در اختیار بانک مرکزی قرار گرفت، تعدادی از کارمندان بانک آنها را بررسی میکنند تا اسکناسهای فرسوده را شناسایی و از گردونه خارج کنند. به این شکل تعدادی از اسکناسهای فرسوده جمعآوری میشوند. اما در یک شاخه دیگر خود بانکها و مردم اسکناسهای فرسودهای را که دارند، به بانک مرکزی یا شعبههایی از بانک ملی که برای این کار در نظر گرفته شدهاند، تحویل میدهند و به جای آن پول نو دریافت میکنند».
پولت گوشه نداشته بید
شعب بانکهایی که پولهای فرسوده را با پول نو عوض میکنند، برای خودشان حساب وکتابی دارند؛ آنها طبق یک جدول برای پولی که شما میخواهید عوض کنید، معادل تعیین میکنند. اگر اسکناس شما فقط فرسوده بوده و هیچ نقصی نداشته باشد، معادل ارزش آن پول نو میگیرید اما اگر نصفه و نیمه باشد، به اندازه نصف آن، پول دریافت میکنید؛ مثلا اگر یک هزارتومانی نصفه به آنها بدهید، در ازای آن ۵۰۰ تومان گیرتان میآید.
اسکناسهای پنبهای
بعد از اینکه اسکناسهای فرسوده از سیستم بانکی کشور خارج شدند، به نشانه باطل شدن آنها را از ۴ جا سوراخ کرده و در محلی در بانک مرکزی نگهداری میکنند. وقتی حجم پولهای فرسوده به حد قابل قبولی رسید، آنها را با کامیونهای مخصوص تا کارخانه امحا میرسانند؛ البته با کلی اسکورت امنیتی. کارخانه امحا از بیرون بیشتر شبیه یک سالن ورزشی سرپوشیده است اما وقتی وارد آنجا شدی و مجموعهای از ماشینهای مکانیکی را دیدی، فضای کارخانه بودن بهات دست میدهد.
مصرف برق این دم و دستگاهها آنقدر زیاد است که برای آنها یک پست برق جداگانه نصب کردهاند. کارمندانی که در این کارخانه کار میکنند، همگی موظفند نکات ایمنی را رعایت کنند؛ به این خاطر که از یک طرف اسکناسها آلوده هستند و از طرف دیگر دستگاه، آلودگی صوتی زیادی دارد؛ علاوه بر اینها دستگاه تعداد زیادی تیغه برنده دارد که کارگرها باید مراقب آنها باشند.
این وسط یک ماشین غولپیکر خیلی حساس هم هست؛ به همین خاطر یک مهندس از پشت یک اتاقک شیشهای در تمام مدتی که دستگاه کار میکند، به وسیله دوربینهای مداربستهای که داخل این غول اسکناسخور کار گذاشته شدهاند، همه قسمتهای آن را زیر نظر میگیرد تا مشکلی برای دستگاهها پیش نیاید. آقای مهندس در اتاقک شیشهای خودش چند مانیتور دارد و از این طریق همیشه از اوضاع و احوال دستگاهها باخبر است.
برگردیم سر اصل مطلب؛ بعد از رسیدن اسکناسها به ایستگاه آخر، هیات نظارت بر اندوخته اسکناس آنها را بررسی میکنند تا از فرسوده بودن پولها اطمینان پیدا کنند. به این ترتیب کارمندان کارخانه امحا، اسکناسها را به طبقه دوم کارخانه منتقل میکنند.
این ماشین به حدی بزرگ است که دری که اسکناسها از آنجا وارد ماشین میشوند در طبقه دوم کارخانه قرار دارد. به این ترتیب اسکناسهای فرسوده وارد ماشین غول پیکر میشوند. سرو صدای دستگاه به محض روشن شدن در کارخانه میپیچد.
تیغههای بزرگ، اسکناسها را به قطعههای ریز تبدیل میکنند و در ادامه مسیر این خورده اسکناسها ریز و ریزتر میشوند و دست آخر یک دستگاه پرس آنها را به صورت آجرهای کوچک در میآورد. این آجرهای کوچک به وسیله یک تسمه نقاله به سطلهای آشغال بزرگی هدایت میشوند و در کنار زبالههای معمولی دیگر توسط کارمندان شهرداری به خارج از شهر منتقل میشوند.
لابد فکر میکنید چرا آنها را بازیافت نمیکنند؟ خیلیها فکر میکنند جنس اسکناس از کاغذ است اما جالب است بدانید ماده اولیه اسکناسها پنبه است و به دلیل جوهرهای مخصوص و نوارهای امنیتیای که در اسکناسها به کار گرفته میشوند این امکان وجود ندارد که اسکناسها را بازیافت کنند.
در آخرین مرحله امحا، دیگر اسکناسها با بقیه زبالهها تفاوتی ندارند. آدم باورش نمیشود این پولها همان سرمایههای ملی کشور هستند که تا مدتی قبل خودمان برای به دست آوردنشان کلی دردسر کشیده بودیم. ولی این پایانی برای همه اسکناسهاست.
شاید دیدن این کارخانه یا خواندن این گزارش باعث شود در نگهداری از اسکناسهایمان کمی بیشتر دقت کنیم و دل کندن از آنها هم برایمان آسانتر شود چراکه همه ما وقتی پولهایمان را درجیبمان میگذاریم بیشتر به فکر گم نکردن آنها هستیم تا به فکر سالم نگه داشتنشان!
منبع: هفته نامه همشهری سرنخ سال ۱۳۸۸