همشهری آنلاین، زیستشناسان دریایی در سراسر دنیا برای دیدن این موجودات زیبا که در آبهای خلیجفارس هم کم نیستند، سر و دست میشکنند. با این حال، تنها بیش از یک دهه است که از ایران هم بهعنوان زیستگاه این جانور دریایی، نامی بهمیان آمده است. نخستین گزارشها از وجود برهنهآبششها در ایران، سال ۷۲ یعنی حدود ۱۶ سال پیش توسط دکتر حمید رضایی ارائه شد که این گزارشها تاکنون هم ادامه داشته است. رضایی، دکترای اقیانوسشناسی زیستی دارد و هماکنون عضو هیات علمی مرکز ملی اقیانوسشناسی ایران است.
تابهحال نشده بود که هدفم از غواصیهای بیشمار در آبهای خلیجفارس، بررسی و عکاسی از برهنهآبششها باشد اما هر بار که آنها را بهطور تصادفی میدیدم، میدانستم که یکی از بهترین موقعیتهای عمرم را بهدست آوردهام. پس مسیر تحقیق را برای دقایقی متوقف میکردم، دوربین عکاسی را به سمت آنها نشانه میرفتم و شلیک میکردم. اما آخرینبار که همین چند ماه پیش این آبزی زیبا را در زیر آبهای کیش دیدم، دیگر به قصد دیدن یک برهنهآبشش رفته بودم.
اولین دیدار نگارنده با این جانور در ایران، به سال ۱۳۷۲ برمیگردد؛ برای انجام پروژهای از طرف سازمان تحقیقات شیلات به نام «بررسی پراکنش نرمتنان در آبهای کمعمق برخی از جزایر ایرانی خلیج فارس»، در جزیره «فارور» به زیر آب رفته بودم که بهطور تصادفی «کرومودوریس آنولاتا» را دیدم؛ برهنه آبششی که هارمونی رنگها بود، سفید با خالهایی نارنجی و طیفی از رنگهای بنفش و ارغوانی. این نخستینبار نبود که این جانور زیبا را میدیدم؛ برهنهآبششان دیگر را در دریای مدیترانه هم هنگام غواصی دیده بودم و به همین دلیل زود شناختمش. از آنروز تاکنون «آنولاتا» و دیگر برهنهآبششان را بارها بهصورت تصادفی دیدهام و حتی موفق شدهام از لحظه تخمریزیشان هم عکاسی کنم.
اواخر آبانماه سال گذشته هم آخرینباری بود که یک برهنهآبشش دیدم. به قصد دیدن آنها در جزیره کیش به عمق آب رفتم. در عمق ۳۲ متری، به دنبال او بودم که ناگهان متوجه گیرکردن لنگر قایقمان در کشتی غرقشده «داما» شدم. برای رهاکردن لنگر پیش رفتم که ناگهان یک «آنولاتا» خودش را نشان داد. لنگر را فراموش کردم و بهدنبال این رنگینکمان لغزنده و کوچک شنا کردم. همینطور که عکس میگرفتم، احساس کردم به سختی نفس میکشم. میزان درجه هوای کپسول غواصی را نگاه کردم؛ روی ۱۰ بود.
معمولا در این عمق – ۳۲ متری – اگر میزان هوا روی ۵۰ باشد، باید هر چه سریعتر به سطح آب برگشت چرا که به زودی هوای کپسول تمام میشود. به عکسهایی که گرفته بودم قناعت کردم و به سمت سطح دریا صعود کردم. به سرعت، تمام مسیر را بالا آمدم و روی آب که رسیدم، متوجه شدم میزان هوای من صفر شده است ولی خوشحال بودم که سطح آب هستم و میتوانم نفس بکشم. هنوز هم نمیدانم چطور این خطر را از سر گذراندم.
با اینکه ۱۶ سال از اولین گزارشهای وجود برهنه آبششان در ایران میگذرد، اما هنوز هم چیز زیادی درباره این جانوران زیبا به زبان فارسی منتشر نشده؛ در حالی که منابع خارجی بهصورت مفصل، هر ۳ هزار گونه این جانور را بررسی کردهاند. بیشتر کسانی هم که برهنهآبششان را در آبهای جنوب ایران دیدهاند، غواص یا عکاس بودهاند و تخصصی در شناسایی اینگونهها نداشتهاند. در سالهای اخیر، تصویر برهنهآبششها به سایت بینالمللی nudipixel.net ارسال شد تا نوع و گونه آنها مشخص شود. حالا دیگر از آن زمان، سالها گذشته و ایران با کشف ۱۶ گونه برهنهآبشش، در جهان از مقام صفر به ۴۲ رسیده است.
ساکنان قدیمی سرزمین من
در پاسخ به این سوال که برهنهآبششان از کجا آمدهاند و چند سال است در آبهای کره زمین زندگی میکنند، باید گفت که با موجوداتی بسیار قدیمی سر و کار داریم؛ قدمت حیات آنها نه به چند هزار سال پیش که به میلیونها سال قبل برمیگردد و آنها را میتوان از قدیمیترین موجودات زنده روی زمین دانست. اجداد حلزونتبار برهنهآبششان سالها پیش پوستههای صدفی خود را کنار انداختند و موجودات نرم و بیپوششی از آنها باقی ماند که تنها گوشت و پوست و اندام بودند؛ موجوداتی که هنوز هم به نرمی در کف اقیانوسها و بین سنگفرشهای مرجانی میخزند.
از شاخه نرمتنان که برهنهآبششان از این شاخهاند، در حدود ۳۵ هزار گونه فسیل وجود دارد و ۵۰ هزار گونه از آنها هم زنده و موجودند. فسیل نرمتنان، شناسنامهای بزرگ از محل زادگاه این موجودات را که دریاست، به ما نشان میدهد. حدود ۴۰ هزار گونه زنده و ۱۵ هزار گونه فسیل از گروه نرمتنان را، شکمپایانی که تقریبا در همهجا یافت میشوند، به خود اختصاص دادهاند. شکمپایان از اقسام بسیار ابتدایی دریازی تا حلزونها را شامل میشوند. این موجودات از نظر اندازه، رنگ، روشهای تغذیه، زیستگاهها و ویژگیهای دیگر، بسیار متنوع و قابل تاملاند.
رنگ بدن یک برهنهآبشش – یعنی همان چیزی که هر بینندهای را در اولین برخورد مبهوت خود میکند – فراتر از زیبایی، کاربردهای زیادی برای این موجود دارد. برهنهآبششان بهظاهر بیدفاع، توسط همین رنگبندی ذاتی، به شکل خیرهکنندهای از خود دفاع میکنند. آنها هنگام حرکت بین ذرههای نورانی دریا و هنگام احساس خطر، رنگریزههایی را از خود متصاعد میکنند تا در مقابل تختهسنگهای سیاه و خاکستری زیر آب، کاملا قابل تشخیص شوند؛ چراکه این ذرات برای صیاد آنها، حکم زنگ خطر را دارد تا هرچه زودتر از این موجود رنگارنگ دور شود. قدرت این خاصیت در این جانوران تا حدی است که آنها را به معلمی برای دیگر حیوانات مبدل کرده. برهنهآبششانی که سمی نیستند یا برخی از کرمها، هنگام خطر با تقلید از آنها، ذراتی رنگی از خود انتشار میدهند تا از دام خطر نجات پیدا کنند.
البته همه گونههای برهنهآبششان برای رهایی از دام خطر از رنگدانههای پوستشان کمک نمیگیرند؛ تعداد زیادی از آنها که از اسفنجهای سمی تغذیه میکنند، با تغییر مواد اسفنج در بدن خود، مادهای سمی میسازند و آن را ذخیره میکنند تا هنگام خطر از این ماده سمی در حکم سلاحی برای دفاع استفاده کنند؛ بهگونهای که خود را برای ماهیان برهنهآبششخوار و دیگر موجودات تغذیهکننده از آنها، بسیار بدمزه کرده و باعث دور شدن آنها میشوند. البته در بسیاری از آنها، پوست ضخیم و بدن سختشان، در مقابل صیادان به عنوان زره جنگی قدرتمندی عمل میکند.
نکته جالب این است که برهنهآبششان اگر آینهای هم داشته باشند، نمیتوانند زیبایی خود را ببینند؛ چراکه چشمهای کوچک آنها قادر به دیدن چیزی بیش از روشنایی و تاریکی اطراف نیست. بینایی برهنهآبششان ضعیف است اما در عوض قدرتی فوقالعاده در بوییدن و شنیدن دارند و دنیای پیرامون خود را بهخوبی درک میکنند.
آنها اندامهایی به نام «رینوفور» دارند که برایشان مثل بینی عمل میکند و با استفاده از آنها، علائم شیمیایی درون آب را تشخیص میدهند. شاخکهای دهانیشان محیط را لمس میکند و آبششهایشان که به صورت برهنه روی پشتشان قرار دارد، گازها را جابهجا میکند. پس همهچیز آماده است تا پاهای چسبناک برهنهآبششان در آب رها شود و آنها را به حرکت وادارد. همه این اندامها، کلیدهای شناسایی گونههای مختلف این موجودند. البته دانشمندان عقیده دارند که برهنهآبششان هنوز بهطور کامل رازهای خود را بر انسان آشکار نکردهاند و شاید هنوز نیمی از گونههای آنها ناشناخته مانده باشد.
زیبا اما گوشتخوار و سمی
برهنهآبششان چگونه توانستهاند در بین موجودات گرسنه و سیریناپذیر اعماق دریا، طی میلیونها سال نسلشان را حفظ کنند و تاکنون باقی بمانند؟ جواب این سؤال به غیر از سیستم دفاعی جالبشان، نکته قابل توجهی را درباره چگونگی تولیدمثلشان برایمان روشن میکند.
تمامی برهنهآبششان دو جنسیاند؛ یعنی اندام نرینه و مادینه را با هم دارند. به همین دلیل، هم قدرت بارور شدن دارند و هم میتوانند دیگری را بارور کنند اما همیشه مواجهه دو برهنهآبشش برای بارور کردن یکدیگر ثمربخش نیست؛ گاه پیش میآید که در اثر گرسنگی، بهجای فکر کردن به ادامه نسل، شکمشان را با خوردن طرف مقابل سیر میکنند؛ البته این در صورتی است که طرف مقابل از گونه خودشان نباشد. وقتی یک برهنهآبشش میخواهد دیگری را بخورد، اول مثل مار کبرا او را گیر میاندازد و سپس با آروارهها و دندانهای خود او را میبلعد. بسیاری از آنها هم از آنزیمهای خود برای خوردن و هضم قربانی بهره میگیرند. ولی اگر بحث خوردن در میان نباشد، بسته به گونه و نوعی که دارند، هر بار پس از باروری، با تولید معمولا ۲ میلیون تخم – تخمهایی به شکل مارپیچ یا نوار – برای ادامه نسل تلاش میکنند.
منوی غذایی برهنهآبششان با آن اندام بهظاهر کوچکشان بسیار متنوع است. تمامی گونههای این موجودات زیبا گوشتخوارند و اصولا بر اساس غذایی که میخورند، تقسیمبندی میشوند. بنابراین تاکنون دانشمندان آنها را به گروههای مختلفی تقسیم کردهاند؛ گروههایی مثل تغذیهکنندگان از اسفنجها، تغذیهکنندگان از هیدروئیدها، تغذیهکنندگان از بریوزوا و گروهی که دارای رژیمغذایی متفاوتی بوده و از آبفشانیان، بارناکلها و تخم ارگانیزمهای متفاوت تغذیه میکنند.
درست است که برهنهآبششان شکارچیهای قهاری هستند ولی دشمنانی هم دارند که از خوردن این موجودات زیبا بسیار لذت میبرند. اگر به منوی غذایی عنکبوت دریایی، لاکپشت، ستاره دریایی، برخی از خرچنگها و ماهیها نگاه کنیم، میبینیم که برهنهآبششان در فهرست آنها حضور دارند.
دیدنیهای دیریاب
دیدن برهنهآبششها کار بسیار سخت و دشواری است. آنها بسیار کوچکاند و جثهشان بسته به گونه، از چند میلیمتر شروع میشود و فقط تا چند سانتیمتر متغیر است. یکی دیگر از نکاتی که دیدن آنها را سختتر میکند، این است که برهنهآبششان عموما عادت به زندگی شبانه دارند و ترجیح میدهند در تاریکی زندگی کنند. حالا در آن تاریکی و با آن اندازه کوچک، معلوم است که به سختی به چشم میآیند. یافتن این موجودات مرموز در کف اقیانوسها کار چندان راحتی نیست و احتیاج به مقدار زیادی شانس و صبوری دارد.
اگر توانستید از همه این موانع بگذرید و حتی اگر چشمانی تیزبین هم داشته باشید، باز هم امکان دارد که از دیدنشان محروم بمانید؛ چرا که این موجودات در عین کوچک بودن، آنچنان با تغییر شکل به سنگ و صخره، خود را در بین رنگهای کف دریا پنهان و استتار میکنند که دیدنشان بسیار سخت میشود.
آنها را شاید تنها بتوانید زمانی که به شکل گروهی دور یک غذای خوشمزه جمع شدهاند و مشغول خوردن هستند یا زیر غارها و صخرهها هنگام خواب بعد از غذا بیابید. این نکته شاید دوستداران محیط زیست را خوشحال کند و آنها دسترسی سخت انسان به برهنهآبششها را ضمانتی برای بقای آنها بدانند ولی حقیقت اینجاست که امکان فرار این موجودات از دست انسان تقریبا غیرممکن است. برهنهآبششان از دست این صیادان در امان نماندهاند و همجنسان ما، بهرههای بسیاری از آنان میبرند.
از این موجودات نهتنها برای تزیین آکواریومها استفاده میشود بلکه اهالی شیلی، روسیه و آلاسکا، آنها را بعد از بیرون آوردن سم از بدن، یا به صورت خام یا با جوشاندن در آب یا پس از سرخ کردن در روغن میخورند.
دانشمندان با یافتن ماده شیمیایی «ترپن» (Terpene) در سیستم دفاعی آنها، پی به خواص ضدسرطانی و دارویی برهنهآبششان در معالجه مالاریا و تومورهای مغزی بردهاند و سیستم عصبی این موجودات را هم بهمنظور بررسی قدرت یادگیری و حافظه مورد بررسی قرار دادهاند. در کنار همه اینها، آلودگیهای زیست محیطی با منشأ انسانی - مثل ساخت و سازهای بیبرنامه، تخریب زیستگاههای دریایی، آلودگیهای دریایی (بر اثر نفت، پسابهای صنعتی و...)، احیای خشکی در دریاها و گرم شدن آب دریاها با فعالیتهای صنعتی - باعث تخریب مرجانها و دیگر زیستگاههای برهنهآبششان میشود که آسیبهای جبرانناپذیری به آنها وارد میکند.
شاید وقتی دیگر
دما و شوری زیاد آب خلیج فارس، برای بسیاری از موجودات دریایی از جمله برهنهآبششان، استرسزاست و باعث مرگ و میر لاروهای پلانکتونی میشود. از طرفی تنگه هرمز هم مثل سدی عمل میکند و نمیگذارد تا لارو گونههای پلانکتونی از طریق اقیانوس و دریای عمان وارد خلیج فارس شوند. به همین دلیل به یقین میتوان گفت که در سواحل ایرانی دریای عمان، گونههای بیشتری از آنها یافت میشود. کاوشهای نگارنده، محدود به جزیره «کیش» و گاهی هم جزیره «فارور» بوده؛ البته نمونههایی هم از جزیره «هنگام» به ثبت رسیده است. اما آنطور که از شواهد برمیآید، احتمال میرود حداقل ۱۰ گونه دیگر از این موجودات زیبا، در آبهای خلیج فارس زندگی کنند.
«از زمان نخستین ملاقات من با این موجودات رنگارنگ در ایران، ۱۶ سال گذشته بود که تصمیم گرفتم به قصد دیدن یکی از آنها، در عمق آبهای خلیجفارس غواصی کنم. با آنکه جانم در خطر بود اما فرصت دیدن رنگهای زیبایشان را به جان خریدم. نمیدانم دوباره کی بخت آنرا خواهم داشت که یکی دیگر از آنها را ببینم؛ همینقدر میدانم که یکی از آنها به کشتی یونانی کیش زیاد سر میزند. شاید قرار ملاقات بعدی ما آنجا باشد.»