همشهریآنلاین _ گروه سیاسی: جواد آرینمنش نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم یکی از نزدیکترین همکاریها را با عماد افروغ رئیس وقت این کمیسیون داشت و همین مسئله بهانهای شد تا درباره روحیات مرحوم عماد افروغ استاد جامعهشناسی دانشگاه و نماینده مجلس هفتم با او گفتوگو کنیم.
تصویری که از دوره همکاری خودتان با آقای افروغ در کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم به یاد دارید، چیست و چه سابقه آشنایی با ایشان داشتید؟
بنده به لحاظ اینکه جامعهشناسی خواندهام و ایشان هم استاد جامعهشناسی بودند، شناخت دورادوری نسبت به ایشان داشتم. اما آشنایی نزدیک بنده با ایشان به مسئولیت آقای افروغ در کمیسیون فرهنگی مجلس بهعنوان نماینده تهران مربوط میشود که آقای دکتر عماد افروغ بهعنوان رئیس کمیسیون فرهنگی از سوی اعضا انتخاب شدند و بنده هم بهعنوان نایب رئیس اول کمیسیون فرهنگی طی ۴سال با ایشان همکاری داشتم. ارتباطات من با ایشان بهلحاظ همکاری در این ۴سال در مجلس و کمیسیون فرهنگی بسیار نزدیک بود. شناخت بنده از آقای افروغ این است که ایشان را یک چهره نویسنده، جامعهشناس، استاد دانشگاه و یک سیاستمدار منتقد، واقعگرا و آزاداندیش یافتم. آقای افروغ روی مسئله اخلاق در سیاست تاکید جدی داشت.
آقای افروغ در کدام دستهبندی سیاسی قرار میگرفت؟
آقای افروغ در هیچ قالبی قرار نمیگرفت. ایشان یک فرد اصولگرا شناخته میشد ولی من که خیلی به او نزدیک بودم، بر این عقیده هستم که هرگز در یک قالب مشخصی مثل اصولگرایی یا اصلاحطلبی به مفهوم رایجش قرار نمیگرفت. آقای افروغ یک روشنفکر دینی و یک آزاداندیش و منتقد مسلمان بود که به هیچ جریان سیاسی وابستگی نداشت. ایشان اگرچه با لیست اصولگرایان تهران به مجلس راه پیدا کرده بود، اما خودش را وامدار هیچ جریان سیاسیای نمیدانست و اتفاقا نسبت به جریان خودی انتقاد بیشتری در مقایسه با سایرین داشت. تفکر نقد درونگفتمان را ایشان برای اولین بار در ایران مطرح کرد و معتقد بود که اگر انقلاب اسلامی میخواهد به حیات خودش ادامه دهد و اگر جریانهای حاکم قرار است کارشان را با موفقیت دنبال کنند، باید نقد درونگفتمانی را بپذیرند. ایشان یک منتقد سیاسی بود و در مصاحبههایش مکرر از همه جریانهای مختلف انتقاد میکرد. آقای افروغ هم با حوزه مرتبط بود و هم با دانشگاه؛ گاهی هفتهای یک بار در میان علمای حوزه علمیه قم حضور پیدا میکرد و جلساتی را با حوزویان تشکیل میداد و در دانشگاه هم بهعنوان یک محقق و پژوهشگر فعالیت میکرد. آقای افروغ معتقد بود که هم بر حوزه نقد جدی وارد است و هم بر دانشگاه؛ و ابایی هم از طرح این مسئله نداشت و در صحبتهای خودش این انتقادات را بیان میکرد که گاهی به مذاق برخی دوستان خودی هم خوش نمیآمد که چرا ایشان بیپروا همهچیز را نقد میکند؟ آقای افروغ معتقد بود که مسئولان تراز اول را باید نقد کرد، مثلا در مورد خبرگان رهبری معتقد بود که خبرگان رهبری صرفا جای فقها نیست، بلکه صاحبنظران سایر تخصصها هم باید در آنجا حضور داشته باشند و این مسائل را بهراحتی نقد میکرد. به نظر من او یک روشنفکر دینی منتقد بود.
منش ایشان در مدیریت کمیسیون فرهنگی مجلس چه بود؟ آیا اتفاق افتاده بود که سر طرح و لایحه یا موضوع فرهنگی خاصی کار به جدال کشیده باشد؟
آقای افروغ آمادگی مباحثه در همه زمینهها داشت و معتقد بود که همه افکار و اندیشهها باید مجال ظهور و بروز پیدا کند و بهترینها برگزیده شود.
دستاورد خاصی در مصوبات کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم وجود داشت که آقای افروغ نقش پررنگی در آن داشته باشند؟
آقای افروغ در ارتباط با آزادی رسانهها نقطهنظراتی داشت. ما طرحی در ارتباط با رسانهها داشتیم که آقای افروغ خیلی علاقمند بود به نتیجه برسد. روی طرح جامع مطبوعات و رسانهها خیلی کار میشد و در مسائلی همچون تسهیل ازدواج جوانان، ایشان پیگیر بودند.
خود آقای افروغ اشاره دارند که بنا به اراده شخصی حیات سیاسی کوتاهی داشتند و زود از مناسبات قدرت کنار کشیدند. چرا چنین انتخابی داشتند؟
علت این بود که هیچگاه شرایط را مناسب با افکار و اندیشههای خودش نمیدانست. آقای افروغ گرایش ویژهای به افکار ملاصدرا داشت و مقداری در عالم فلسفه نیز غور میکرد. چنین افرادی که در فضای فلسفه و عرفان هستند، چندان از مسائل پیش پا افتاده سیاسی خوششان نمیآید و ایشان هم خیلی دوست نداشت وارد دعواهای کمحاصل چه در مجلس و چه در بیرون مجلس شود. او خیلی زود از این مسائل خسته میشد و مایل نبود که وارد این فضاهای کمبهره سیاسی شود. او دوست داشت بیشتر به مسائل فکری عمیقتر و بنیادیتر ورود پیدا کند؛ مصاحبههای ایشان هم بیشتر حول مسائل اندیشهای بود، نه مسائل سیاسی جناحی.
آقای افروغ در فعالیت سیاسی دیگر خودش به آقای احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری۱۳۸۴ رای میدهد و بعدتر در مصاحبهای از این تصمیم بهعنوان بزرگترین اشتباهی تاریخی خود یاد میکند. این حاصل چه روحیهای بود؟
او خودش را هم نقد میکرد و پروایی نداشت که اگر خطایی و اشتباهی مرتکب شده است، رویش سرپوش بگذارد. او نقد درونگفتمانی را از خودش شروع میکرد و به جریانهای خودی نقد میکرد که مسیری که انقلاب در ابتدا پیش گرفته بود، بهخوبی استمرار پیدا نکرده است و افکار و اندیشههای امام بهخوبی جاری نشده است. درست هم میگفت. او جامعه آرمانی ایدهال مدنظر خودش را در آن زمان که ۳دهه از عمر انقلاب میگذشت پیدا نکرده بود. آقای افروغ متاثر از چنین نگرشی از فضای سیاسی دور شد؛ منزلش را به باغچهای خارج از تهران برد و روزها به مطالعه و مکاشفه در آنجا مشغول بود.
آقای افروغ در پایان دوره نمایندگی خود با تلخی از آن روزها یاد میکند و از تحمل فشارهای سیاسی و تخریبها سخن میگوید. این فشارها از طرف دولت وقت بود؟
الزاما این نبود. گاهی مصاحبههایی انجام داده بود و دیدگاههایی را در تلویزیون مطرح میکرد که برایش حاشیه ایجاد میشد؛ مثلا موضوع نقد رهبری از زبان ایشان در همان ایام نقل میشد که آن کسانی که لیستهای انتخاباتی را میبستند انتظار داشتند حرفهای آقای افروغ منطبق با دیدگاههای ایشان باشد. همان زمان به آقای افروغ تاختند که چرا تلویزیون اجازه داد چنین مسائلی مطرح شود. او خودش را سانسور نمیکرد، آزاداندیش بود و هر جایی که ضروری میدانست حرفش را میزد، بنابراین خودش را سانسور نمیکرد و این امر با تقابل جریانهای سیاسی خودی مواجه میشد. آقای افروغ از این قضیه خسته بود که چرا تحمل شنیدن حرف حق وجود ندارد و چرا جای تخریب با یکدیگر گفتوگو نمیکنیم؟ آقای افروغ یک چنین اعتقادی داشت. به همین علت هم دیگر در انتخابات مجلس هشتم ورود پیدا نکرد.
نکته خاصی از فراز و فرود مناسبات آقای افروغ با دولت نهم در خاطرتان مانده است؟
من به ذهن ندارم که ایشان بدون قید و شرط از دولتی حمایت صددرصدی کرده باشد، چون همیشه با نگاه انتقادی با مسائل برخورد میکرد.
منظور همان رای به رئیس دولت نهم است.
رای دادن به معنای حمایت مستمر از دولت نیست. ایشان حمایت مستمری نداشت.
خیلی سریع تبدیل به منتقد دولت نهم شدند.
بله. اساسا ایشان همیشه منتقد بود. یک جامعهشناس انتقادی بود.
آقای افروغ در حالات شخصی به دنبال پرهیز بودند؟ آیا در مجلس حلقه دوستان و رفقای صمیمی و نزدیک داشتند؟
من به ذهنم فرد خاصی نمانده است. ایشان کلا یک چهره علمی و فلسفی بود، بنابراین دوست داشت در مسائل فکری ورود کند. مثلا حتی بخش قابل ملاحظهای از اداره کمیسیون فرهنگی را من انجام میدادم. ایشان دوست داشت بیشتر در عوالم دانشگاهی، فکری و فلسفی تمرکز داشته باشند، بنابراین کمتر درگیر مسائل رایج سیاسی میشد.