محمود پاک‌نیت و مهوش صبرکن، یکی از پرکارترین زوج‌های هنری سال‌های اخیرند. پاک‌نیت در حال حاضر در سه سریال «گیلدخت»، «تب و تاب» و «آتش و باد» به ترتیب روی آنتن شبکه یک، دو و سه هست. همشهری آنلاین با او و همسرش گفت‌وگو کرده است.

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: یک هفته‌ای می‌شد که تلفن همراه محمود پاک‌نیت مختل بود. می‌توانستم از «داریوش پیرو» دوست و انسان نازنین و عزیز هنرشناسم که در کارش، یعنی طراحی صحنه و لباس استاد است و اصالتاً بچه آبادان، از حال و احوال محمود پاک‌نیت جویا شوم چون می‌دانستم و مسبوق به سابقه بود که دوستی گرمابه و گلستان با هم دارند. اما به صرافت افتادم که ابتدا با مهوش صبرکن تماس بگیرم و در صورتی که او هم پاسخگو نبود از طریق داریوش پیرو، پیگیر گفت‌وگو با پاک‌نیت شوم. مهوش صبرکن تلفنش آزاد بود و گفت در مهمانی‌با مدعوین انبوه به سر می‌بردیم و به همراه گروهی به تازگی از شمال بازگشته‌ایم. با پاک‌نیت چندین بار گفت‌وگو کرده بودم و با توجه به خلق و خویی که از او سراغ داشتم، می‌دانستم که خودش و همسرش حسن همشهری بودن را گرامی می‌دارند. از خانم صبرکن خواستم تا به اتفاق هم میهمان همشهری آنلاین باشند. از صدر تا ذیل سینما و تلویزیون گفت‌وگو کردیم. صبرکن در پاسخ به پرسش من که گفتم از بیرون زندگی هنرمندان و به ویژه شما زوج موفق به دیده عامه مردم، «لاکچری» به نظر می‌رسد، گفت: «به قول پاک‌نیت کار ما از بیرون دیگران را می‌کشد و از درون خودمان را.» گفت که سال‌ها خاک صحنه تئاتر را خورده‌اند و عرق ریزی روح داشته‌اند و حق هم دارند که قدری هم که شده زندگی متفاوتی داشته باشند. در غیاب بزرگانی چون جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز، داوود رشیدی، عزت‌الله انتظامی، اگر قرار باشد، ردای پیشکسوتی و صاحب‌کسوتی سینما و تلویزیون به تن کسی باشد، یکی از آنها بی‌تردید محمود پاک‌نیت است؛ آن هم در کنار همسری که او هم بازیگر حرفه‌ای است. از صدر تا ذیل سینما و تلویزیون از آنها سوال کردیم. از چگونگی نقش‌آفرینی در «آتش و باد» که قسمت آخرش به زودی پخش خواهد شد تا بازیگران بزرگ سینمای جهان و آنچه آنها از سینمای ایران و جهان می‌پسندند. بحث‌های خودمانیِ چالش برانگیزی هم با این زوج درگرفت.

گفت‌وگوی همشهری آنلاین با محمود پاک‌نیت و مهوش صبرکن را بخوانید:

پرسش نخست را از خانم صبرکن دارم. در سال‌های اخیر گلایه‌هایی درباره نحوه پرداخت و دستمزد داشتید. آیا واقعاً بازیگران تلویزیون دستمزدهای بالاو نجومی می‌گیرند. وقتی مردم گاه به قول این جمله فلسفی، درون خودشان را با بیرون دیگران مقایسه می‌کنند، به نظر می‌رسد که بازیگران سینما و تلویزیون زندگی‌ای لاکچری دارند. واقعاً چنین است؟

مهوش صبرکن: به قول پاک‌نیت می‌گوید زندگی‌ماها درونش خودمان را کشته و سوزانده و بیرونش مردم را. بله، البته به این ذهنیت مردم که در همه سطوح چنین می‌اندیشند، باید حق داد. از میان ۸۰ میلیون جمعیت تک‌تک هم که بشمارید شاید به ۱۰ بازیگر هم نرسیم که دستمزدهای خوب می‌گیرند. اما این ۱۰ نفر را نمی‌توان به همه بازیگران توسع داد.

دوم اینکه صنعت سینما و در حال حاضر سریال‌های شبکه‌های نمایش خانگی و پلتفرم‌ها، زمین تا آسمان مانند گذشته نیست. اوضاع بچه‌هایی هم که از قبل تا به امروز در این عرصه کار می‌کردند و می‌کنند، کاملاً تغییر کرده است. چه از لحاظ انعقاد قرارداد و چه پرداخت که گاه در این مورد آخر دچار مشکلات عدیده هم می‌شویم. تهیه کنندگان هم همواره درد دل می‌کنند که ما هم در حوزه دستمزد با صدا و سیما مشکل داریم و آنچه مد نظر ماست، پرداخت نمی‌شود. بارها گفته‌ام که وقتی نمی‌شود و امکان آن پرداخت وجود ندارد، شما هم کار نکردید. ما از کجا و از کدام ممر درآمد ارتزاق و امرار معاش کنیم؟ ما هم طبق قراردادی که با آنها می‌بندیم روی چاله چوله‌های زندگی‌مان برنامه‌ریزی و حساب و کتاب کرده‌ایم.

از سوی دیگر، ذهنیت مردم را نمی‌توان اصلاح کرد، چون واقعاً می‌بینند که بین ۹۰ میلیون جمعیت از میان انبوهی بازیگر چند بازیگر معدود و محدود و انگشت‌شمار دستمزدهای خوب می‌گیرند. باز هم البته نه آنچه مردم تصور می‌کنند و از آنها می‌شنویم.

درباره زندگی لاکچری که آنها تعبیر می‌کنند چه صحبتی دارید؟

مهوش صبرکن: یک کارمند اداره، در هر اداره، شرکت یا کارخانه، ۸ ساعت در زمستان و تابستان در قسمتی که کار می‌کند، مشغول است. بخاری روشن است و کولر بالای سرش. او در این ساعت‌ها نامه می‌نویسد، پاسخ ارباب رجوع را می‌دهد. اما حق و حقوقی که آن مهندس -من کارمند رده بالا را حساب می‌کنم و نه یک کارمند عادی- فوق لیسانس دارد، با شخصی که ۴۰ سال از عمر خودش را در صنعت تلویزیون و سینما صرف کرده و ۱۴ ساعت و گاه ۱۸ ساعت مداوم کار می‌کند و در بدترین شرایط آب و هوایی سرپا می‌ایستیم، باید یک اندازه باشد؟ من که الآن فکرش را می‌کنم گاه می‌بینم در این سن و سال دیگر نمی‌توانم با چنین شرایط سخت در زمستان و تابستان کار کنم. چون کارمان قدری فراتر از آن کسی که مهندس است، به سالیان تجربه نیازمند است. آن هم البته بگویم که همه بازیگران چنین نیستند. بله تعداد معدودی از ما چنین‌ایم و نباید با همین ملاک و معیار درباره همه قضاوت کرد. این مهم را نمی‌توان به همه تعمیم داد. تفاوت دارد بین کسی که نقش اول سریال است یا دوم و سوم یا دهم. تازه باید آن بازیگر به گونه‌ای فعالیت و روابط عمومی داشته باشد که پس از دو سال، کار گیرش بیاید. این‌ها جملگی وجود دارد اما شاید برخی از مردم این‌ها را نبینند و درنیابند.

پیرو سخنانتان باید یادآور شوم که زنده‌یاد مرتضی ممیز هنگامی که از او درخواست کردند آرم یکی از شرکت‌های خودروسازی را بکشد، به آنها گفت بروید و دو ماه دیگر بیایید. پس از رفتن آنها قلم و دوات برداشت و آرم را کشید. شاگردی که آنجا کنارش بود پرسید، استاد شما که طی یک ربع آرم را کشیدید چرا به آنها گفتید دو ماه دیگر بیایند. و مرحوم ممیز پاسخ می‌دهد: «اگر می‌گفتم امروز آماده می‌شود آنها فکر می‌کردند کار ساده‌ای است. در حالی که ۴۰ سال تجربه پشت کشیدن این آرم نهفته است.»

مهوش صبرکن: زمانی استاد مشایخی به پاک‌نیت گفته بود، در جایی بحث شده بود که مثلاً شما در این سینمایی ۱۰ جلسه بیشتر کار ندارید. یا در این سریال ۱۰ جلسه و در مجموع یک ماه باید زمان صرف کنید. استاد مشایخی سال‌ها پیش به پاک‌نیت گفت هر جا چنین حرفی زدند بگو بله، ۱۰ جلسه به اضافه ۴۰ سال سابقه و تجربه کار! استاد طراح، مرتضی ممیز به درستی به موضوع اشاره کرده. او می‌تواند در عرض ۵ دقیقه خلاقیت خودش را بازآفرینی کند اما این بازآفرینی خلاقیت که به ۵ دقیقه محدود نمی‌شود. به یک عمر زحمت و تجربه و درس خواندن می‌رسد. چه بسا ستم‌ها کشیده و شکست‌ها خورده تا بدین‌جا رسیده است. من نام کسی را نمی‌بردم. چون شما با من مصاحبه می‌کنید من زندگی شخصی خودم و پاک‌نیت را مثال می‌زنم. برخی از مردم همین الآن ما را می‌بینند و با زندگی‌شان مقایسه می‌کنند در حالی که ما سال‌ها در تئاتر شهرستان و نه تهران، خاک خوردیم و با حقوق کارمندی در دوران جنگ و پیش و پس از جنگ سختی‌ها و مصائب کشیده‌ایم و از سر گذرانده‌ایم. البته این عده از مردم هم حق دارند که فی‌الحال را ببینند. ما پیرشدیم تا به اینجا رسیدیم. من از ۱۷ سالگی در تئاتر شیراز بدون حقوق و دستمزد کار می‌کردم تا پیش رفتم و با من قرارداد بستند. علی‌الحال ذهنیت مردم به دلیل حضور چند نفر و نه همه، که آن هم باز تصور می‌کنند، به اشتباه می‌افتد که این را هم نمی‌توان کاری کرد.

از سوی دیگر وقتی می‌گویند زندگی بازیگران لاکچری است، با یک پوزش کوچک باید بگویم که باید چنین باشد. وقتی شوهرم در یک کار تاریخی ۹ ماه گرفتار است، با آن گریم‌ها و گرما و سرما سخت، آیا نباید حقوقش دست‌کم چند برابر یک کارمند باشد؟ بازیگری که از اوان جوانی عمری در این کار بوده و حرفه‌ای شده؟ پس اساساً نباید از این زاویه نگریست و چنین قضاوتی از اساس نادرست است.

جناب پاک‌نیت؛ بعضی‌ها معتقدند که در برخی نقش‌ها تکراری شده‌اید. اما در عین حال در هر نقشی کاراکتر متفاوتی را ارائه می‌دهید. از «گوشِت می‌بُرُّم می‌ذارم کف دستت» حسام‌بیگ در سریال به یاد ماندنی «روزی روزگاری» گرفته تا «حرف‌های خارجی می‌زنی» پدر شهرزاد در سریال «شهرزاد». خودتان چه فکر می‌کنید؟

محمود پاک‌نیت: به هر حال کار ما بازیگری است و معتقدم بازیگر باید توانایی این را داشته باشد که شخصیت‌های مختلف را جان دهد و بازی کند. بعضی‌ها به من می‌گویند چرا همه‌اش خان بازی می‌کنی. پاسخ دادم که کدامیک از این خان‌ها شبیه به هم هستند. چه از نظر نوع رفتار و کردار و مسائل اقتصادی، جامعه و چه به لحاظ تاریخی و خانوادگی و فرهنگی. این خان‌ها به لحاظ فرهنگی با هم زمین تا آسمان متفاوت‌اند. حتی از نظر دیدگاه و شخصیت با یکدیگر فرق دارند. اسمشان و تیپشان خان است. مثل این می‌ماند که به یکی ایراد بگیرید که چرا همه‌اش نقش معلم بازی می‌کنید. مگر ماهیت آن شخص در سمت معلمی‌اش حل شده است؟ شخصیت آدم‌ها، حتی معلم‌های مختلف با یکدیگر متفاوت است. یکی عصبی است، یکی اهل زندگی و یکی که با زندگی مشکلات خاص خودش را دارد. اما معلم بله، از یک نگاه مجرد، همه معلم‌اند.

بسیاری از نقش‌های من هم خان بوده. حال یک خان، خان خوبی است و شخصیت مثبت دارد و یک خان شخصیت منفی دارد. اکنون دو سریالی که از من روی آنتن صدا و سیماست، در هر دو شخصیت خان بازی کردم اما به هیچ عنوان شبیه به هم نیستند و کاملاً متفاوت‌اند. یا در «روزی روزگاری» که به آن اشاره کردید، شخصیت «حسام‌بیگ» به هیچ عنوان شخصیتی نیست که من اکنون بازی کرده‌ام. یا آن ارباب سالاری که در «پس از باران» بازی کردم با دو شخصیتی که یکی شبکه سه و دیگری شبکه یک پخش می‌کند، کاملاً فرق دارند. یا از شبکه دو «تب و تاب» پخش می‌شود که هیچ ربطی به آدم‌هایی که من تا به حال بازی کرده‌ام ندارد و همچنین در دو سریال دیگر. سه شخصیت مختلف است اما آنها را من بازی می‌کنم. دلیل بر این نیست که تکرار می‌شوم. از ابتدا هم سعی کرده‌ام که در هیچ کاری تکرار نشوم. زمانی که در «آتش و باد» کار می‌کردم و در «گیلدخت» شخصیت خان به من پیشنهاد شد، گفتم که باید سناریو را بخوانم چون در حال حاضر هم دارم نقش یک خان را بازی می‌کنم. فیلمنامه را خواندم و دیدم خیلی متفاوت است. ابایی هم ندارم از اینکه چند خان بازی کنم یا مثلاً چند نقش پلیس بازی کنم. چنانچه چندین بار هم نقش پلیس بازی کرده‌ام اما هیچیک از آنها شبیه به هم نبوده‌اند. جایی در سریال «سلام» رئیس کلانتری بودم و جایی در «گشت ویژه» سرهنگ گروهی بودم که به همراه آنها در شهر گشت می‌زدم. شخصیت‌ها با هم متفاوت‌اند. هیچ یک از آدم‌هایی که نقششان را ایفا کرده‌ام به یکدیگر شبیه نبوده و نیستند حتی از نظر گویش.

شاید به نظر برسد به قول داستان‌نویسان به لحاظ تیپیکال از بیرون شبیه به هم‌اند اما از درون یکسره با هم متفاوت‌اند.

بله، حتی پدر شهرزاد هیچ ربطی به آنها ندارد. شخصیت متفاوت دیگری است.

در حال حاضر چه کار می‌کنید؟

محمود پاک‌نیت: در حال حاضر، هیچ. در حال خواندن متن‌های مختلف هستم و همسرم به همچنین.

روی کار خاصی به قول فرنگی‌ها فوکوس ندارید؟

نه، نه من و نه همسرم کار جدیدی را قبول نکرده‌ایم.  

چه شد که نقش «فتح‌الله خان» را در سریال «آتش و باد» پذیرفتید؟

محمود پاک‌نیت: این هشتمین کاری بود که مجتبی راعی انجام می‌داد و با ایشان کار می‌کردم. از این تعداد ۷ کار سینمایی بود و هشتمینش این سریال. خب، ما شناختی از قدیم از هم داشتیم. نخستین کاری که با راعی انجام دادم به سال ۱۳۶۸ بازمی‌گردد. نام کار «تابستان ۵۸» بود و به مدت ۳ ماه در سیستان و بلوچستان آن را به سرانجام رساندیم. این ارتباط همچنان ادامه داشت تا اینکه ۷ کار با ایشان کردم و آخرینش سریال «آتش و باد» بود که وقتی به من دادند و من سناریو را خواندم، دیدم هم مربوط به خطه فارس است که می‌دانید خیلی این منطقه را دوست داشته و دارم. اغلب مخاطبان می‌دانند که من زاده فارس و بچه شیرازم. قصه مربوط به خان‌های فارس است. وقتی فیلمنامه را خواندم، دیدم بسیار منسجم و زیبا و پرکشش است. سریال هم پرکشش و پرتنش از آب درآمد و سرشار از تعلیق و گره است. یعنی شما هیچ شبی نمی‌توانید تصور کنید که فردا چه اتفاقی می‌افتد و برخلاف تصورتان می‌بینید که اتفاق جدیدی رخ می‌دهد. سریال به قسمت آخر خودش رسید. امشب یا فردا شب تمام می‌شود و بسیار کار جذاب و زیبایی است و بازخوردش را از سوی مردم هم دیده‌ام و شنیده‌ام و می‌دانم که آن را دوست داشته‌اند.

پرسشی دارم از هر دو شما. اگر قرار باشد ۴ بازیگر جدید را نام ببرید که در کارشان موفق‌اند و هنرشان را دوست دارید، آنها کدام‌اند؟

محمود پاک‌نیت: نادر فلاح را که در همین سریال «آتش و باد» حضور داشت، دوست دارم. مهران نائل که نقش نامدارخان را بازی کرد و جزو بازیگران خوب ترک است، دوست می‌دارم. این شخصیت، شخصیت منفی «آتش و باد» است.

مهوش صبرکن: از بازیگران نسل جدید چه دختر و پسر، خیلی‌هاشان را می‌پسندم و بازی‌شان را دوست دارم.

از میان خارجی‌ها کدام بازیگران را دوست دارید؟

مهوش صبرکن: هری‌پاتر که ماشاالله بزرگ شده، همچنان خوب بازی می‌کند. اما عشق و علاقه‌ام به «جانی دپ»، «برد پیت»، «آنجلینا جولی»، «جولیا رابرترز»، «رابرت دنیرو» و «آل پاچینو» در ذهنم جای خاصی دارد. چه نسل جدیدتر که آنجلینا جولی و برد پیت هستند چه قدیمی‌ها که آل پاچینو. برای سن و سال ما این‌ها در قلب و ذهنمان همچنان محفوظ‌اند.

از فیلم‌های خارجی کدام فیلم‌ها به لحاظ زیبایی‌شناسی در ذهنتان مطلق شده؟

محمود پاک‌نیت: «پدرخوانده» و «مکبث». کارهای «آنتونی کوئین» را همیشه دوست داشته‌ام. به ویژه فیلم «جاده» که فوق‌العاده جذاب و زیباست. «ساعت ۲۵» ایشان بسیار کار زیبایی است. کلاً کارهای آنتونی کوئین را و واقعاً همه کارهایش را در عین تفاوت دوست دارم. حتی کاری که سال ۱۳۵۶ در ایران انجام داد و نقش یک خان افغان را در «کاروان‌ها» ایفا کرد. کارهای آل‌پاچینو و رابرت دنیرو سراسر متفاوت و جذاب‌اند. این‌ها بازیگران شاخص سینمای جهان‌اند و برای ما هم در عمر بازیگری‌مان یک الگو بوده‌اند.

مهوش صبرکن: نام‌هایی که پاک‌نیت گفت، عناوینی نیست که من بتوانم از آنها بگذرم یا کوتاه بیایم. اثری مانند «اتللو» و «مکبث» را هزار بار هم یک شبکه نشان دهد باز هم پاک‌نیت به دیدنش می‌نشیند پای تلویزیون. شاید بگویم یا بگویند ای وای خسته‌مان کردی اما او همان عشق و علاقه جوانی‌اش را به این آثار دارد. «پرنده‌های خارزار» (THE THORN BIRD) از گوشه ذهنم خارج نمی‌شود. شاید کتابش را چندین سال پیش بارها خواندم. فیلمش را از زمانی که فیلم‌ها VHS با زیرنویس انگلیسی بود تا به امروز روز که با زیرنویس فارسی‌اش آمده، همچنان دوست دارم. یا همان «اسکارلت». بخش قابل توجهی از سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی بتمنی و فضایی که شاید با تمام احترامی که برای جوان‌های عزیزمان قائلم، می‌پسندند با سلیقه من جور در نیاید. ما در همان ژانر سنتی و قدیمی خودمان با بازیگران خارجی تراز اول گره خورده‌ایم. شاید به همین دلیل باشد که پاک‌نیت همچنان کار تاریخی را می‌پسندد و کارهای تاریخی بیشتری انجام داده. کتاب‌های تاریخی بیشتری هم می‌خواند. سینماهایی‌های تاریخی مانند همین «پرنده خارزار» را هم ما بیشتر می‌پسندیم. یا «اسکارلت» که به گمانم اگر صدها سال هم دیده شوند، باز هم از بداعتشان کاسته نمی‌شود و همواره تازگی دارد.

چه آرزویی برای مردم ایران دارید؟

محمود پاک‌نیت و مهوش صبر کن: تنها چیزی که می‌توانیم در این لحظه بگوییم این است که از خداوند می‌خواهیم، آرامش و آسایش را از خانه تک‌تک ایرانیان نگیرد.

    

منبع: همشهری آنلاین