همشهری آنلاین - مریم ورشو: این روزها به دنبال رشد گردشگری داخلی بهویژه از زمان شیوع کرونا، شاهد طبیعتگردی برخی والدین با کودکان هستیم. والدینی که حتی با نوزادان و فرزندان کوچک خود با دوچرخه یا خودرو به جاده میزنند و مسافتهای طولانی و روزهای زیادی را در سفر میمانند. اینگونه والدین با انتشار عکسها و فیلمهایی در فضاهای مجازی بهویژه اینستاگرام دنبال کنندههای بسیاری نیز دارند. اینکه اصولا این نوع طبیعتگردی به نفع کودکان هست خود جای سوال دارد. گفتوگوی ما را با «زمان مهدی زاده» مشاور، روانشناس و فعال حوزه گردشگری میخوانید:
- قبل از هر سوالی از مزایای طبیعتگردی کودکان بگویید.
وقتی کودکان را با خود به طبیعت میبریم مسلما با وضعیت محیط زیست آشنا میشوند. همچنین حس مسئولیتپذیری و صبر آنها در همکاری با گروه بالا میرود. قوه تخیل و یادگیریشان رشد میکند و خلاقیتشان شکوفا میشود، بنابراین حضور آنها در طبیعت اهمیت بسیاری دارد. از طرفی در آینده کودک و مسئولیتی که نسبت به طبیعت خواهد داشت تاثیرگذار است. این کودک وقتی به بزرگسالی برسد بیشک آسیب کمتری به طبیعت وارد میکند.
- آیا چگونگی طبیعتگردی کودکان با بزرگسالان متفاوت است؟
بله. آنچه مهم است تمایزی است که باید بین طبیعتگردی کودک و بزرگسال قائل شویم؛ طبیعتگردی برای بیشتر بزرگسالان خارج و دور شدن از فضاهای شهری برای چند روز است، حتی ترجیح میدهند که در یک جای بکر و خلوت کمپ کنند. این نوع طبیعتگردی چندان مناسب کودکان نیست.
برای کودک حتی بازی در باغچه خانه یا باغی نزدیک به خانه معنای طبیعتگردی میدهد. همین تفاوت جزیی با محیط خانه باعث رشد خلاقیت کودک میشود و از روزمرگی بیرون میآید. در واقع مهم این است که المانهای طبیعتگردی برای کودک وجود داشته باشد تا بتواند مثلا با گیاهان آشنا شود و احساسات شنیداری و بصریاش رشد کند. اینکه ما کودک را با خود به طبیعت ببریم و حتی اجازه ندهیم که به خاک دست بزند درست نیست، زیرا بخشی از فرایند رشد کودک یکی شدن با محیط و آزادی عمل برای تجربه کردن است.
- برای طبیعتگردی کودکان سن خاصی توصیه میشود؟
مهمتر از اینکه از چه سنی کودک را با خود به طبیعت و محیط طبیعی ببریم، نوع برخورد والدین و بزرگسالان نسبت به کودک است؛ اینکه در یک محیط طبیعی با کودک همراه و همدل باشیم و کودک احساس کند بزرگترها به او توجه دارند و درکش میکنند برای او ارزش بالایی دارد. درست است که کودک از ۶ سالگی هم میتواند طبیعتگردی کند، اما وقتی نوجوان۱۲ ساله هم در جمع مورد بیتوجهی قرار میگیرد و ترجیح میدهد در گوشی همراه خود وقت بگذراند دیگر لذتی نمیبرد.
- در سالهای اخیر ما بیش از گذشته با والدینی مواجه هستیم که همراه نوزاد یا کودک چند ساله خود طبیعتگردی و حتی مسافتهای طولانی را نیز طی میکنند؛ حتی به جاهای بکری میروند که اگر اتفاقی برای کودک بیفتد درمانگاه یا اورژانسی برای امدادرسانی هم وجود ندارد. چقدر این نوع سفر با کودک مورد تایید است؟
اینکه کودک را به طبیعت ببریم که مجبور باشد ساعات طولانی راه برود، نه تنها برای کودک جذابیتی ندارد، بلکه خسته کننده است. ما باید نیازهای کودک را در نظر بگیریم. کودک فقط نیاز به توجه و حضور والدین دارد. بنابراین اگر کودک را تا جایی ببریم که حتی نگرانی امداد رسانی هم وجود نداشته باشد، چون ذهن او نمیتواند یک ماجرای طولانی را دنبال کند حوصلهاش سر میرود و خسته میشود. پس بهانه گیر میشود؛ در چنین مواقعی هم والدین احساس میکنند که کودک سفر آنها را با نق زدن خراب میکند پس ممکن است رفتارهایی برای ساکت کردن کودک بروز دهند که خوشایند نباشد و آسیب رسان باشد.
- این دست والدین معتقدند که روش تربیتی متفاوتی را پیش گرفتهاند و بیدلیل مورد قضاوت دیگران قرار گرفتهاند. آنها میگویند که کودکانشان متفاوت و با مهارتهای بهتری پرورش مییابند. این طرز تفکر چقدر قابل قبول است؟
اتفاقا فعالان حوزه کودک معتقدند که زندگی برای کودکان در کلانشهرها اتفاقا خیلی مهمتر از زندگی در جاهای خلوت و آرام مانند طبیعت و روستاهاست، زیرا جریان زندگی که در شهرهای بزرگ وجود دارد کمک میکند که مهارتهای زندگی را بیشتر بیاموزند. بودن در طبیعت بیشک خوب است؛ اما نه آنقدر که کودکان از نیازهای اساسی خود دور بمانند.
- به اشتراک گذاشتن چنین سبکی از زندگی در فضاهای مجازی هم بیشک تاثیرگذار بوده است؟
بله. عدم آگاهی والدین و فضاهای مجازی هر دو تاثیرگذارند. برخی افراد در دنیای جدید اطلاعات خود را هماهنگ با این فضاها به روز میکنند. بدون اینکه تحقیق کنند این روند زندگی درست است یا غلط. شما یک زمین فوتبال را در نظر بگیرید که تاریک است، اما فقط یک قسمت آن با یک نورافکن روشن شده است، برخی فقط همان قسمت روشن را میبینند و برایشان همان قسمت جذابیت پیدا میکند، برای همین اصلا پشت صحنه و تاریکی را نمیبینند.
حتی در کشورهای توسعه یافته هم افراد اجازه ندارند از کودک خود برای گرفتن تبلیغ و افزایش دنبال کننده استفاده کنند؛ اما در اینجا برخی با بردن کودک خود به طبیعت و نشان دادن یک زندگی متفاوت به دنبال درآمدزایی هستند. کودک حق انتخاب در این زمینه را ندارد و شاید وقتی بزرگتر هم شود اصلا دلش نخواهد طبیعتگرد و چنین سبک زندگی را داشته باشد. این دسته از والدین این سبک زندگی را که نیاز اساسی کودک نیست به او اقا میکنند. شاید این دست والدین آگاهی کافی ندارند.
- در واقع ما حق انتخاب و چشم اندازهای دیگر را از کودک میگیریم؛ یعنی کودک ناخودآگاه فرصت اینکه با آزمون و خطا فضاهای دیگر را هم تجربه کند از دست میدهد.
دقیقا. یکی از روانشناسان در مقالهای به این موضوع اشاره و بررسی کرده است که ما هر خوراکی که به کودک بدهیم در همان زمینه برایش علاقهمندی ایجاد میشود. مثلا همین روانشناس کودک خود را با شطرنج آشنا و به این بازی فکری علاقمند کرد طوری که به مرور کودک توانست رتبههای جهانی هم کسب کند. در واقع میخواهم بگویم ما با بردن کودکانمان از سنین پایین به طبیعتگردی این خوراک را به آنها میدهیم و حق انتخاب و گزینههای دیگر را در بزرگسالی از او میگیریم. شاید اصلا کودکمان در آینده نیاز به این حجم طبیعتگردی نداشته باشد. ما گزینههای دیگر را در اختیارش نمیگذاریم تا خودش انتخاب کند. در واقع زندگی نزیسته خودمان را به او میدهیم!
- البته این موضوع فقط شامل طبیعتگردی نمیشود...
درست است. این موضوع فقط معطوف طبیعتگردی نیست؛ مثلا اگر در حوزه ادبیات هم به بچه فشار وارد کنیم که شاهنامه را حفظ کند تا در جمع مورد تشویق قرار بگیرد درست نیست. بچه هم چون مورد تشویق قرار میگیرد برایش جذاب است و ناخودآگاه همان مسیر را ادامه میدهد. در حالی که بعدها ممکن است در بزرگسالی و بهویژه در جوانی به این نتیجه برسد این اصلا زندگی که میخواست نبوده و دچار پوچی شود.