پروفسور ریکاردو زیپولی، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ونیز است. او بخشی از تحصیلات خود را در ایران و با راهنمایی استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی به پایان برده و شاید بیشتر از بسیاری از ما ایران را با طبیعت و مردمش از شهرها تا روستاها و بیابانهای دور میشناسد.
به گزارش همشهری آنلاین، عکسهای او در نگاه اول ساده است و خلوت؛ چنان که دشتهای باز و جادههای دور ساده و خلوتاند. یک سال پیش وقتی عکسهای او از ایران در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درآمد خیلیها از دیدن ایرانی که او کشف کرده بود، شگفتزده شدند.
جز تنوع بسیارمناظر و اقلیمها، عکسهای او با آن سایه روشنهای بیابانها و خطوط معنیدار جادهها، چیزی نبودند که نگاه گذرای یک توریست بتواند ببیندش. شناخت، تامل و فهم همدلانهای پشت همه عکسها بود که به آنها عمق و اصالت میداد؛ صبوری هنرمندی که برای پیداکردن بهترین فرم، رنگ و سایه روشن، فصلها و ساعتها انتظارکشیده بود.
اين عكس در جزيره هرمز گرفته شده و يكي از شگفتيهاي زمينشناسي ايران را نشان ميدهد.زيپولي ميگويد: «وقتي عباس كيارستمي به ونيز سفر كرده بود، به دليل علاقهاي كه به كارهاي او داشتم، كتاب عكسهايم را برايش بردم. البته او مرا نميشناخت. عکسهاي زيپولي با سايه روشنهاي بيابانها و خطوط معنيدار جادهها، چيزي نيست که نگاه گذراي يک توريست بتواند ببيند.زيپولي هيچ نزديکياي با زندگي مدرن شهري احساس نميکند و اين نهتنها در عکسهاي او از ايران بلکه در تمامي عکسهايش از ديگر کشورها، آشکار و قابل توجه است.تصوير قابي پاييزي از روستاي معلم كلايه الموت است و يكي از عكسهاي شاعرانه ريكاردو زيپولي، ايرانشناس و عكاس ايتاليايي.با آنكه عكسي كه از تنگه ﺳﺮﻭﻙ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻛﻬﮕﻴﻠﻮﻳﻪ ﻭ ﺑﻮﻳﺮﺍﺣﻤﺪ گرفته شده، ميداني باز دارد اما در آن تنهايي و دلتنگي غريبي در زندگي عشاير زاگرس به تصوير كشيده شده است.عباس کيارستمي در مقدمهاي که براي کتاب «ونيز، شهر پنجرهها»ي زيپولي نوشته است، ميگويد که از طريق عکسهاي زيپولي ايران را شناخته است و در عكاسياش از او و شيوه خاص عكاسياش كه در اين تصوير ديده ميشود تاثيرگرفته است.عكاس كه در سال1975 ميلادي به جزيره هرمز سفر كرده، با يک موتور سيکلت به تمامي قسمتهاي جزيره سرزده و شگفتيهاي طبيعي آن را در قابي به غرب برده است.