به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال ۱۳۹۰به دنبال وقوع درگیری دستهجمعی در ورامین آغاز شد. بررسیها نشان میداد در درگیری دستهجمعی مرد ۳۰ سالهای به نام فرشاد چاقو خورده و به بیمارستان منتقل شده اما به خاطر شدت جراحات جان سپرده است. جسد که جای بریدگیهای متعدد چاقو روی آن نمایان بود، با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران برای شناسایی عامل جنایت به تکاپو افتادند.
بررسیهای میدانی و بازجویی از شاهدان نشان میداد عامل جنایت مرد جوانی به نام کوروش است که بعد از درگیری خونین گریخته است. مأموران به ردیابی کوروش پرداختند و وی را بازداشت کردند اما وی خودش را بیگناه خواند و گفت اشتباهی بازداشت شده است.
ادعای بیگناهی
کوروش گفت: قبول دارم در درگیری شرکت کردم اما من با چاقو فرشاد را نزدم. تعداد زیادی در دعوا شرکت داشتند و من نمیدانم کدامیک از آنها فرشاد را کشت.
با این ادعا مأموران بار دیگر به بازجویی از شاهدان و سایر شرکتکنندگان در دعوا پرداختند و در مواجهه حضوری با کوروش، وی را عامل قتل معرفی کردند. این در حالی بود که کوروش همچنان منکر جنایت بود.
پرونده کوروش به اتهام قتل به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و وی در سال ۹۴ از خود دفاع کرد.
نخستین دادگاه
در ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس کوروش پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: باور کنید من بیگناه هستم و اشتباهی بازداشت شدهام. من قبلاً هم بارها در پلیس آگاهی گفته بودم فرشاد را نکشتهام. من در آن دعوا شرکت کردم اما چاقویی در دست نداشتم. همه کسانی که مرا به عنوان قاتل معرفی کردهاند، با من خصومت دارند. به همین خاطر به دروغ گفتهاند من قاتل هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهایی که علیه کوروش وجود داشت، وی را به قصاص محکوم کردند.
با اعتراض کوروش به حکم، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات عالیرتبه حکم قصاص کوروش را شکستند. به این ترتیب پرونده برای تکمیل تحقیقات به دادسرا برگردانده شد.
دومین دادگاه
با تکمیل تحقیقات کوروش این بار در شعبه همعرض از خود دفاع کرد و در حالی که وی همچنان منکر جنایت بود، قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند. این بار حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد.
اعتراف عامل اصلی جنایت
کوروش در یک قدمی چوبه دار قرار داشت و سالها از جنایت گذشته بود که مرد ۴۰ سالهای به نام طاهر به پلیس آگاهی رفت و خودش را عامل جنایت در درگیری دستهجمعی در ورامین معرفی کرد.
وی گفت: من قاتل فرشاد هستم و در سال ۹۰ در ورامین او را کشتم و در این سالها متواری بودم اما عذاب وجدان رهایم نمیکرد. وقتی فهمیدم یک مرد دیگر به جای من بازداشت شده و در یکقدمی چوبه دار قرار دارد، تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.
با اظهارات این مرد تحقیقات وارد مرحله تازهای شد. اظهارات طاهر با واقعیت همخوانی داشت. او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و وی و کوروش برای افشای حقیقت هر دو در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
سومین محاکمه بعد از ۱۲سال
در ابتدای جلسه اولیایدم گفتند: ما خواستار افشای حقیقت هستیم و میخواهیم هر کدام از دو متهم که قاتل اصلی است، قصاص شود.
سپس فرشاد روبهروی قضات ایستاد و گفت: من ۱۲ سال است که بیگناه در زندان هستم و زندگیام نابود شده است. در این سالها بارها گفته بودم بیگناه هستم و فرشاد را نکشتهام اما کسی حرفم را باور نکرد. همه افرادی که در آن درگیری شرکت داشتند علیه من شهادت دادند و تلاش کردند تا من را به عنوان قاتل معرفی کنند اما حالا قاتل خودش با پای خودش به پلیس آگاهی آمده تا حقیقت برملا شود و همه بدانند که من قاتل و دروغگو نیستم.
وی در حالی که اشک میریخت، گفت: من حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم تا زودتر حکم آزادیام را صادر کنند. در این ۱۲سال بارها خودم و خانوادهام مردیم و زنده شدیم تا اینکه حقیقت برملا شد.
سپس طاهر روبهروی قضات ایستاد و گفت: من قتل را قبول دارم. آن روز وقتی دعوا بالا گرفت، فرشاد با چاقو به من حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را با چاقو کشتم و از ترسم فرار کردم.
فکر میکردم بزودی دستگیر میشوم اما وقتی دیدم یک نفر دیگر را جای من دستگیر کردهاند، خیالم راحت شد و به زندگی عادی برگشتم اما عذاب وجدان رهایم نمیکرد. من هر شب کابوس میدیدم و در این سالها عذاب وجدان شدید داشتم. باور کنید در این ۱۲سال روی آرامش را ندیدم. به همین خاطر به پلیس آگاهی رفتم و به قتل اعتراف کردم. من سالهای اول خیلی میترسیدم ولی وقتی دیدم روی آرامش را نمیبینم و عذاب وجدان رهایم نمیکند، تصمیم گرفتم تاوان اشتباهی را که کردهام، بدهم و مجازات شوم.
قاضی گفت: اگر کوروش قصاص میشد و حقیقت هرگز فاش نمیشد، عذاب وجدان نداشتی؟
متهم که سرش را پایین انداخته بود، گفت: من نمیخواستم کسی که بیگناه است، قصاص شود. به همین خاطر خودم را معرفی کردم. من نمیدانم در آن دعوا کوروش هم ضربهای به فرشاد زده یا نه؟! من فقط یک ضربه به فرشاد زدم و اگر به قربانی ضربههای دیگری زده شده، کار من نیست.
سپس وکلای متهمان به دفاع پرداختند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی را صادر کنند.