همشهری آنلاین، سه روز به نوروز مانده، فراشان قرمزپوش از جانب دیوان شاهی برای هر یک از دختران شاه که به شوهر رفته بودند، چهار خوانچه میبردند؛ هر خوانچه محتوی شیرینی و نان و کله قند و انواع گل و ریاحین و اسپند الوان و پنجاه تومان شاهی بود. این آغاز روایت داستان نوروز قاجاری از زبان دوستعلیخان معیرالممالک- نوه ناصرالدینشاه قاجار- است.
اگر حسين شيخ- يكي از آخرين شاگردان كمالالملك و از بزرگان نقاشي معاصر ايران- سال تحويل قجري را آنطور كه در خاطر داشته به روي بوم نميآورد، حافظه تاريخي ما از آن روزگار نهچندان دور چيزي به ياد نداشت.
كارتپستالي فرانسوي، خلوت ميدان ارگ و سر در ورودي كاخ گلستان و توپ مرواري را كه در آن روزگار، دربرابر استخر بزرگ ميدان روي سكويي قرار داشت، فارغ از همهمه و هياهوي نوروزي روي شيشه براي هميشه ثبت كرده است.
همه گوش تا گوش ميدان ارگ و گرداگرد استخر، رو به سوي سر در كاخ گلستان و در پس ديوارهاي آن در مراسم سلام سال نو به صف ايستادهاند.
نوروز هر سال در دربار قاجار در تالار موزه برگزار می شد؛ جایی که ناصرالدین شاه با نظارت مستقیم خودش طی چهارسال ساخت. او تمام هدایای سلاطین كشورهاي خارجی، اسلحههاي و زره شاهان سابق، آثار تاريخي، تابلوها، گلدانها، چلچراغها، ساعتها، مجسمهها و جواهرات سلطنتی را در این تالار گذاشته بود.
احمدشاه قاجار- شاهد آخرين سلام نوروزي قجران در كاخ گلستان- بر تخت مرمر نشسته است.
صدراعظم و وزيران، بزرگان و صاحب منصبان، لشكريان، نمايندگان طبقات مختلف مردم، بزرگ و كوچك گرداگرد استخر در برابر تخت به سلام آمدهاند.
وقتی همه چیز برای آغاز مراسم نوروز آماده میشد، شاه بر تخت می نشست و نزدیکترین برادران و پسران و نزديكان او در دو سوى تخت به ترتيب سن مى ايستادند و صدراعظم نزدیک او میایستاد تا اولین نفری باشد که تبریک عید را از شاه بشنود و تبریکات مردم و درباریان را به گوشش برساند.
اين عكس ناصرالدين شاه كه در برابرش ميرزا حسين خان مشيرالدوله در كالسكه نشسته در يكي از سفرهاي فرنگستان انداخته شده.
كودكان كوچه و بازار روزگار قاجار با لباسهاي ژنده در برابر دوربين آنتوانخانسوريوگين راست ايستادهاند تا همين يك فرصت زندگي را از دست ندهند و لااقل عكسي از آنها در تاريخ ايران به يادگار بماند.
سلام امسال بينظمتر بود. باز پارسال وليعهد بود، ظلالسلطان و شاهزادگان پير بودند. ظلالسلطان تمارض كرده و نيامده، امينالسلطان به واسطه مسهل ديروزي قدري ضعف داشت، وزير نظام قولنج كرده بود و...
مردم برای جشن و شادی روز اول عید در میدان بزرگ ارگ تهران جمع میشدند و زنان از پشتبام خانههای مشرف به میدان به تماشای دستههای نمایش هنرمندان و پهلوانان مینشستند.
طبقكشان، هداياي نوروزي سلطان كاخ گلستان را با تشريفات بسيار به خانه شازدهخانمهاي ناصري ميبرند.
اين عكس يادگاري جشن تولد كوچكترين پسر مظفرالدين شاه در اندروني كاخ گلستان است كه به ياد پدربزرگش او را ناصرالدين نام نهادند.
كاغذ ديواري، پيشبخاري و اشياي روي آن، چلچراغها، قالي نفيس، پيانو، مبلماني كه اهل اندرون بر آن نشستهاند و غلام بچههايي كه زير پيانو قايم شدهاند، از تمول و تشريفات اندرون حكايتها دارند.
ناصرالدین شاه که فکر می کرد دولت بزرگ و باشکوهی دارد، در سیامین سال پادشاهیاش سکههایی از طلا و نقره در تبریز منقوش به عکساش ضرب کرد و خود را«ناصرالدین شاه غازی خسرو صاحب قران» نامید.
به يادبود پنجاهمين سال سلطنت سلطان صاحبقران در 1312 تمبري به ارزش 2 شاهي چاپ شد كه با ترور او تمبر مهر نخورده باطل گشت و در پستخانهها پخش نشد.
اگر 1313 براي شاه بابا شگون نداشت، شاهپسرش مظفرالدينميرزا كه عمرش بيشتر به وليعهدي گذشت تا به شاهي، شادمان بر تخت نشست تا كارتپستال عكس گل به دستش را اروپاييان دست به دست كنند.
صفحه نخست روزنامه جنگل به سردبيري ميرزا حسين خان كسمايي كه نشريه جنبش جنگل به رهبري ميرزا كوچك خان جنگلي بود.