در دنیای جرم وجنایت وقتی لقب های عجیب و غریب جلوی اسم آدم های خلافکار می نشینند، ‌ معنای تازه ای هم می‌گیرند.

به گزارش همشهری آنلاین، کلمه هایی که تا دیروز وقتی آنها را می شنیدیم فقط یک کلمه ساده و معمولی بودند و درست از زمانی که به عنوان صفت و لقب در رسانه های مختلف به اسم آدم های خلاف کار اضافه می شوند در دایره المعارف لغات هویت جدیدی هم پیدا می کنند. حالا دیگر دیوار چین برای خیلی ها نشان یک سازه قدیمی و باستانی در یک کشور آسیایی نیست. خیلی ها با شنیدن این کلمه یاد باندی می افتند که لقب بزرگترین باند کیف قاپی پایتخت را به خودگرفته بودند.

در دنیای خلافکارها از دیوار چین تا دزد عروسک ها  فاصله ای نیست. برای خیلی ها شنیدن کلمه دزد عروسک ها مساوی است با زنده شدن‌ خاطره یک فیلم سینمایی با این عنوان؛  البته این تا قبل از دستگیری زنی است که لقب  دزد عروسک ها را گرفت! زنی که طلاهای بچه هارا می دزدید.

قاتل دوچرخه‌سوار: نامی بود که خبرنگاران روزنامه وطن امروز برای قاتل سریالی جنوب کشور انتخاب کردند که با دوچرخه به محل جنایت‌هایش می‌رفت. دیگر روزنامه‌ها از او با نام قاتل سریالی آبادان نام بردند. این مرد حداقل ۱۶ زن و دختر جوان را به قتل رسانده بود.  

 سلطان وحشت:  این نامی بود که برای متهمی که در ژاپن باند مخوفی تشکیل داده بود و از کارگران مهاجر ایرانی در این کشور اخاذی می‌کرد یا آنکه با تهدید از خانواده‌های آنها در ایران باج می‌گرفت انتخاب شد. این متهم در سال‌های ابتدایی دهه۸۰ هنگامی که به ایران بازگشته بود، دستگیر شداما توانست بگریزد و به راحتی از کشور خارج شود و احتمالا به ژاپن بازگردد.

 سارق ۱۳ ثانیه‌ای: لقبی که برای اعضای یک باند سرقت که تنها ۱۳‌ثانیه برای سرقت خودروهایی که کنار خیابان پارک شده بودند فرصت لازم داشتند، توسط خبرنگاران انتخاب شد.

 برادران ابلیس: لقب سیاهی که حوادث نویس‌ها برای سه برادر انتخاب کردند که بعد از ربودن زنان ودختران جوان آنها را به حاشیه تهران می‌کشاندند و بعد از آزار و اذیت آنها را به قتل رسانده و اجسادشان را در کانالی در اطراف قیامدشت رها می‌کردند.

دزد عروسک‌ها: لقبی بود که روزنامه‌هابرای زنی انتخاب کردند که به همراه شوهرش دختران خردسال را می‌ربودند و طلاهای آنها را سرقت می‌کردند. این نام بعد از این پرونده، بارها در پرونده‌های مختلفی که سارقان طلاهای کودکان را می‌ربودند هم استفاده شد.  

مجید جنی: این نامی بود که به متهمی که در شرق تهران دست به تبهکاری می‌زد داده شد، البته دلیل این نامگذاری هیچ ارتباطی به جن و جن‌گیری و رمالی نداشت بلکه به این خاطر بود که همه می‌گفتند این متهم گریز پا می‌تواند با دیدن ماموران مثل جن فرار کند اما سرانجام وقتی که این متهم دستگیر شد، این لقب هم چندان درست از آب درنیامد.

سارقان اسیدی: سه نوجوان تبهکار که برای سرقت خودروهای رانندگان آژانس‌ها روی آنها اسید می‌پاشیدند.

 باند دیوارچین: یکی از بزرگ‌ترین باندهای کیف قاپی پایتخت. این لقب به این دلیل برای این باند انتخاب شد که اعضای آن برای انجام کیف‌قاپی و سرقت‌های خود به کشورهای چین، تایلند و بعضی از کشورهای آسیای جنوب شرقی هم سفر کرده بودند.

 بیجه دوم: بیجه تبهکار پاکدشتی، نام نفرت آمیز خود را به خاطر ربودن و قتل ۲۳ کودک و نوجوان کسب کرد. بعد از ماجرای جنایت‌های بیجه، چند تبهکار دیگر هم که کودکان را ربوده و مورد آزار قرار می‌دادند به عنوان بیجه دوم مشهور شدند.

  مرد هزار چهره ایران: تکراری‌ترین لقب دنیای سیاه تبهکاران. اگر این لقب را در صفحات حوادث روزنامه‌ها جست‌وجو کنید، ده‌ها و شاید صدها متهم را می‌یابید که این لقب برای آنها در نظر گرفته شده است اما اینکه اولین بار این لقب به چه کسی داده شده است، مشخص نیست.

 آرسن لوپن: اولین بار این لقب به کلاهبردار مشهور ایرانی یعنی مهدی بلیغ داده شد، کلاهبرداری که کارش هرگز در تاریخ ایران تکرار نخواهد شد. او یکی از باهوش‌ترین تبهکاران ایرانی بود که در یکی از عجیب‌ترین کارهای خود، کاخ دادگستری ایران را به یک تاجر عرب فروخته بود. بعدها این لقب توسط خبرنگاران روزنامه ایران به متهم کلاهبرداری که در سال ۱۳۸۱ دستگیر شد -که از طریق زمین‌خواری و کلاهبرداری به ثروتی افسانه‌ای دست یافته بود- هم داده شد اما واقعیت این است که هیچ کلاهبرداری تا حالا نتوانسته جای آرسن لوپن اولی را بگیرد.

 رحمان جادوگر: رمال افغان که به خاطر تبحرش در بازکردن گاوصندوق‌ها- شاید هم به خاطر رمالی – به جادوگر مشهور شد. این مرد که در سال ۸۳ دستگیر شده بود، به خاطر دزدی‌های مکررش با حکم قطع انگشتان روبه‌رو شد و چند ماه قبل هم حکم‌اش به اجرا گذاشته شد.  

 دختر هفت تیرکش: لقبی که مطبوعات برای دختر جوانی که متهم بود ظهر جمعه ۳۱خردادماه  ۸۱ در جریان یک انتقامجویی جوان مورد علاقه‌اش را در تهران به ضرب گلوله از پای درآورده، انتخاب کردند.   

 شکارچی زنان شرق پایتخت: لقب سیاه جوان جنایتکاری که در طول هفت ماه دو دختر بی‌گناه را به قتل رسانده و نه زن و دختر را در شرق پایتخت زخمی‌کرد. او به صورت تصادفی قربانیان خود را که دختران و زنان جوان بودند انتخاب کرده و ناگهان در تاریکی شب با چاقو به آنها حمله ور می‌شد، انگیزه مرد جوان از این جنایت‌های تصادفی هرگز مشخص نشد. او سال گذشته به دو بار اعدام محکوم شد.  

باند ماستی‌ها، باند دایی: اعضای این باند که مرد میانسالی به همراه خواهرزاده‌هایش اعضای آن بودند، اقدام به سرقت از طلافروشی‌های پایتخت می‌کردند. دلیل مشهور شدن این باند به نام باند ماستی‌ها، این بود که سردسته باند که بقیه اعضا به دلیل نسبت خانوادگی وی را دایی صدا می‌زدند، در هنگام سرقت‌ها به جای استفاده از ماسک، به صورت خود ماست می‌مالیدند. اعضای این باند که به باند دایی هم مشهور شده بودند، سه ماه قبل دستگیر شدند و علاوه بر اعتراف به سرقت‌های خشن از طلافروشی‌های پایتخت به یک قتل هم اعتراف کردند.

 قاتل جاده برفی:  لقب داماد انتقامجویی که ساعت هشت صبح ۱۲ دی ماه ۸۵، در جاده برف گرفته فیروزکوه در کمین خانواده همسرش نشست و سه عضو خانواده همسرش را به ضرب گلوله ازپای درآورد.
 

منبع: همشهری سرنخ