قرن گذشته، قرن قتل‌عام‌ها و کشتارهای دسته‌جمعی زیادی بوده؛ کشتار روآندا هم به عنوان یکی از عجیب‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین این قتل‌عام‌ها شناخته می‌شود.

به گزارش همشهری آنلاین، در دهه ۹۰، در کشوری آفریقایی قتل‌عامی صورت گرفت که دنیا را تکان داد؛ قتل‌عامی که به نسل‌کشی روآندا معروف شد. در جریان این درگیری، اختلافات داخلی دو قوم نقطه شروع بود اما دست‌های مداخله‌گر خارجی هم آنها را حمایت کردند تا یک جنگ داخلی به جنگی تمام عیار بین همه مردم تبدیل شود. قوم هوتوها که از توان نظامی بیشتری برخوردار بودند، قوم توتسی‌ها را قتل‌عام کردند. این جریان تا ژوئیه همان سال ادامه داشت.  

معروف‌ترین قتل‌عام دهه ۹۰، در سال ۱۹۹۴ شروع شد و در قلب قاره‌سیاه اتفاق افتاد؛ درست شش سال مانده به آغاز قرن بیست و یکم؛ قتل‌عامی که قربانیانش را جمعیتی بین ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر تخمین می‌زنند.  
در موزه یادواره نسل‌کشی روآندا که در شهر گیسوزی این کشور ایجاد شده، جمجمه‌های عریان قربانیان را کنار همدیگر روی میزی چیده‌اند تا قاره سیاه و باقی قاره‌ها قتل‌عام نزدیک به یک‌میلیون انسان بی‌گناه را در عرض ۱۰۰ روز به یاد بیاورند؛ ماجرایی که طی آن در هر دقیقه هفت نفر کشته می‌شد!

برای توقف این کشتار سازمان ملل نتوانست کاری بکند؛ دولت‌های بزرگ جهان هم که خود از متهمان اصلی به راه انداختن این قتل‌عام بزرگ بودند، کاری از پیش نبردند. نام قبایل توتسی و هوتو از این ماجرا به بعد به صورت جدی وارد کتاب‌های معاصر تاریخ و سیاست شد. حالا همه دنیا توتسی و هوتو را می‌شناختند.

جغرافیای کشتار

آفریقا قاره‌ای است بزرگ با کشورهای ریز و درشت بسیار و روآندا کشوری است که در مرکز این قاره بزرگ واقع شده. از آنجایی که نزدیک خط استوا قرار دارد، آب و هوای گرم و استوایی داشته و بسیار سرسبز است؛ به همراه دریاچه‌هایی زیبا و بزرگ. مردمان این کشور استوایی از دو قبیله بزرگ توتسی و هوتو تشکیل شده‌اند.

    تصاویری شبیه این دنیا را تکان دادند

از میان این دو قبیله، این توتسی‌ها بودند که ۶۰۰ سال پیش، از اتیوپی به سمت جنوب آفریقا آمدند. در حقیقت، آنها به سرزمین مادری هوتوها حمله کردند و با اینکه تعدادشان کمتر بود اما چون روحیه بالایی داشتند و اساسا مردمانی بلندقامت و جنگاور بودند، توانستند هوتوها را زیر سلطه خودشان بگیرند. هوتوها هم برای اینکه جانشان را حفظ کنند، قول دادند که در مقابل زنده ماندنشان برای متجاوزان کشاورزی کنند.  

آتش زیر خاکستر

این همسایگی باعث همزبانی و تا حدودی همدلی آنها هم شد تا اینکه دوره استعمار قاره سیاه شروع شد. این همزیستی تا ۱۹۱۴ ادامه داشت؛ تا زمانی که بلژیکی‌ها مستعمره روآندا را از آلمانی‌ها گرفته بودند و داشتند فعل استعمار را در آنجا صرف می‌کردند. تا این سال هر دو قبیله بزرگ تحت فرمان شاه توتسی بودند تا اینکه این کشور به‌استقلال دست پیدا کرد، بلژیکی‌ها رفتند و اعضای این دو قبیله دندان طمعشان را تیز کردند تا کمبود قدرتی را که در کشورشان احساس می‌شد، به نام خود و به کام خود پر کنند.

عنوان

این بگومگوهای قبیله‌ها مستعمره سابق را به دو کشور مستقل روآندا (در دست هوتوها) و بروندی (در اختیار توتسی‌ها) تقسیم کرد. تقسیم این مستعمره به دو کشور مستقل هم آتش انتقام این دو قبیله از یکدیگر را خاموش نکرد و روزبه‌روز اختلافاتشان بیشتر و بیشتر می‌شد.  

متهمان مقدمه‌ساز

در دامن زدن به این اختلافات، نیروهای بیرونی هم بی‌تاثیر نبودند. هوتوها زیر نظر فرانسوی‌ها تعلیمات نظامی می‌دیدند، توتسی‌های شورشی هم زیر نظر اوگاندایی‌ها بودند. می‌گویند که معادن این کشور هم یکی از علت‌های اختلاف‌ها بوده است. این معادن مواد معدنی‌ای تولید می‌کنند که در صنایع الکترونیکی مورد استفاده غربی‌ها قرار می‌گیرند. جالب اینجاست که دولت روآندا فرانسه را بزرگ‌ترین متهم قتل‌عام روآندا می‌داند و اسم فرانسوا میتران هم در میان این متهمان است. فرانسوی‌ها حتی متهم به تجاوز و تعرض به توتسی‌ها و هوتوهای میانه‌رو هم شده‌اند.

عنوان

البته فرانسوی‌ها این ادعا را رد می‌کنند. دولت روآندا می‌گوید که «نیروهای حافظ صلح فرانسوی در عملیاتی موسوم به عملیات فیروزه به جای برقراری صلح، در جهت کشتار بیشتر توتسی‌ها تلاشی کرده‌ و برای مثال به طور رسمی نیروهای شبه نظامی افراطی هوتوها موسوم به «اینتراهاموی» ها را مسوول برقراری پست‌های ایست بازرسی در مناطق بحران زده روآندا کردند. به این ترتیب نیروهای حافظ صلح فرانسوی با این اقدام خود راه فرار را بر توتسی‌هایی که توسط دیگر اعضای گروه «اینتراهاموی» قتل‌عام می‌شدند، بستند».

ترور یک رئیس‌جمهور

این اختلاف‌ها کم و زیاد ادامه پیدا کردند تا به سال ۱۹۹۴ رسیدند؛ تاریخ قتل‌عام وحشتناک روآندا. در این سال نحس، نزدیک به یک میلیون نفر از توتسی‌ها و هوتوهای میانه‌رو به دست هوتوهای تندرو و افراطی قتل‌عام شدند. یکصد روز تمام قتل‌عام‌ها ادامه داشت. جرقه قتل‌عام هم این‌چنین زده شد؛ سومین رئیس جمهور روآندا که مردی از اهالی هوتو بود، ترور شد.

جوونال ‌هابیاریمانا از سال ۱۹۷۳ روی صندلی قدرت نشسته بود و فرمان می‌راند. ششم آوریل سال قتل‌عام، هواپیمای شخصی آقای رئیس‌جمهور نزدیک فرودگاه بین‌المللی کیگالی مورد سوء قصد قرار گرفت؛ آن هم با راکت. کنار هابیاریمانا، رئیس جمهوری بروندی، رئیس ستاد فرماندهی ارتش روآندا و چند نفر دیگر از مقامات هم بودند.

   طرفداران افراطی اهل هوتو زیر بار سنگین تبلیغات رسانه‌ای افراطیون به خیابان‌ها ریختند و دست به کشتار زدند

دست‌های آلوده

همین ترور کافی بود تا هوتوهای افراطی چو بیندازند که کار، کار توتسی‌ها بوده است و چون کنترل رسانه‌ها هم در اختیارشان بود، توانستند تبلیغات زیادی علیه آنها بکنند. جنگ داخلی شروع شد؛ بین هوتوها و توتسی‌ها. هوتوها از حمایت فرانسوی‌ها برخوردار بودند و توتسی‌ها را هم دولت اوگاندا حمایت می‌کرد.

پای فرانسه به خاطر همین به این حادثه فراموش نشدنی باز شده و از متهمان اصلی است. سوءتدبیر سازمان ملل در مذاکرات صلح بین گروه‌های درگیر هم علت دیگری شد تا دامنه این اختلاف و انتقام‌گیری بزرگ و بزرگ‌تر شود؛ جوری که حتی گروه‌های غیردولتی و مردم عادی را هم درگیر کرد. همین بزرگ‌تر شدن کافی بود تا یک جنگ داخلی تبدیل به یک نسل‌کشی بزرگ و تکان دهنده شود.  

اعدام میانه‌روها

فرماندهان نیروهای نظامی دولتی و شبه نظامی روآندا هم در این کشتار انسانی دست داشتند. اوضاع آن قدر به هم ریخت که غربی‌ها هم سفارتخانه‌هایشان را تعطیل و اتباعشان را از این کشور خارج کردند. حتی میانه‌روهای هوتویی هم مورد سوء‌ظن بودند و همه راه‌های اصلی و فرعی در اختیار افراطی‌ها بود. شهردار یکی از شهرهای روآندا جزو اولین نفراتی بود که این کشتار را نظام‌مند کرد. او بین شبه‌نظامیان و مردم شهر سلاح پخش می‌کرد تا هر توتسی‌ای را که سر راهشان دیدند، قلع و قمع کنند.

 این سبک نسل‌کشی مورد استقبال باقی شهرهای این کشور هم قرار گرفت و جان‌های بی‌شماری از دست رفتند. استاندار یکی از استان‌های روآندا که هوتویی ولی میانه‌رو بود، با این کشتار مخالف بود و اجازه تکرار آن را در شهرهای تحت نظرش نداد. سرنوشت او هم دست کمی از جان‌باختگان نداشت چون دستگیر و اعدام شد.

روآندا از دو قبیله بزرگ توتسی و هوتو تشکیل شده است. توتسی‌ها 600 سال پیش به سرزمین مادری هوتویی‌ها آمدند

مردم استان او هم مهمان سلاح‌های شبه نظامیان هوتویی شدند تا رنگ سرخ خون همه جای روآندا را فرا بگیرد. باندهای شبه نظامی و نظامی هوتویی ظاهرا از ماه‌ها قبل در جریان همه اتفاقات بودند. آنها حسابی آموزش دیده بودند و نشست‌های مخفیانه برگزار می‌کردند تا هماهنگی‌های لازم را با همدیگر به دست بیاورند.

آنها با تبلیغات گسترده‌شان، نفرت از توتسی‌ها را در دل بقیه بیشتر می‌کردند تا نسل کشی‌شان کمتر به چشم بیاید. فهرست هوتویی‌های میانه‌رو را هم تهیه کرده بودند تا با انگ خائن اعدامشان کنند. ساطورهای قصابی ساخت چین بین اهالی هوتو پخش می‌شد تا به محض رسیدن فرمان و فراهم شدن شرایط، همسایه‌های خود را سلاخی کنند.  

یک میلیون مرگ!

با آشکار شدن جزئیات بیشتر، جهانیان تازه فهمیدند که چه اتفاقاتی افتاده است؛ بیشتر کشته شدگان در خانه‌ها و روستاهای خودشان جان باخته بودند. مردم غیرنظامی طرفدار هوتو هم در قتل‌عام دست داشتند. حتی زن‌های هوتویی هم آن قدر کودکان توتسی را با چوب می‌زدند تا جان بدهند.  

روایت خبرنگار آسوشیتدپرس در این باره تکان دهنده است: «این کودکان بیش از آنکه بترسند، متعجب بودند. آنها مورد حمله زنانی قرار گرفته بودند که تا قبل از این، نقش همسایه‌هایشان را داشتند. تکان‌دهنده‌تر اینکه بعضی از این بچه‌ها در دامان بعضی از همان زنان مهاجم بزرگ شده بودند!». 

آمار دقیقی از کشته‌شدگان در دست نیست و هیچ سازمان رسمی‌ای برای ثبت آمار کشته‌شدگان اقدام نکرد. بعضی‌ها می‌گویند یک میلیون و ۱۷هزار نفر اما آمار سازمان ملل تنها نام ۸۰۰هزار نفر را در فهرست‌های خود دارد. دیدبان حقوق بشر هم از حداقل ۵۰۰هزار قربانی حرف می‌زند.  

قربانیان پنهان

«نماینده ارتش بودم و همراه یک سازمان غیرانتفاعی برای بازدید از منطقه به آنجا رفته بودم. موقعیت بسیاری بدی بود و حتی جاده‌ای وجود نداشت که بخواهند به مردم نیازمند کمک کنند. کاروان‌های امدادرسانی سازمان ملل مانده بودند که چه کار کنند. ساعت‌ها کنار جاده منتظر می‌نشستند و دستشان هم به جایی بند نبود.»

      احتمالا این عکس را زیاد دیده‌اید . داستانش از این قرار است: یک عکاس تصویری از یک توتسی گرفته است که مورد حمله افراطیون هوتویی قرار گرفته، آن هم با ساطور وسلاح سرد

 اینها را یک نظامی خارجی راجع به حضورش در روآندا می‌گوید؛ در سال قتل‌عام، سال ۱۹۹۴.  البته تعداد قربانیان را باید بیشتر از تعداد کشته‌شدگان دانست. گزارش ویژه سازمان ملل در سال ۹۶ اشاره می‌کند به تعرض‌هایی که به زنان و دختران توتسی صورت گرفته: «در نسل‌کشی صد روزه روآندا، بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ هزار زن و دختر روآندایی مورد تعرض مهاجمان قرار گرفتند که نام آنها هیچ گاه در هیچ فهرستی ثبت نشده است. در سال ۲۰۰۰ از مصاحبه با بازماندگان و آوارگان نسل‌کشی هم چنین برآمد که تجاوز به زنان و دختران، یک دستور نظامی بوده و سرپیچی از آن مجازات داشته. همچنین مشخص شد که صدها دختر و زن روآندایی در جریان این قتل‌عام به اسارت و بردگی متجاوزان درآمدند».

 جبهه میهن‌پرستان روآندا در ژوئیه همان سال موفق شد که شورشی‌ها و افراطی‌های نسل‌کش را از روآندا بیرون کند تا به این ترتیب، مهر پایانی بر این کشتار زده شود؛ کشتاری که هر چند تمام شد اما هیچگاه فراموش نمی‌شود.  

منبع: همشهری سرنخ