«فکر میکنی توی این هوا میشه پرواز کرد؟» از راننده میپرسم. قطرههای باران تند و بیوقفه به شیشه سواری میخورند و برفپاککن مدام بالا و پایین میرود. راننده جوان گرگانی، میگوید: «نگران نباش. باران این موقع موقته، زود بند مییاد. تا برسیم مینودشت آسمون صاف شده».
همشهری آنلاین، ۲ سوی جاده سبز است، انگار زمین را رنگ زدهاند. ساعتی بعد از صدای راننده به خود میآیم: «ببین، چه اکسیژنی اینجاس». هر دو با هم نفس عمیقی میکشیم، به مینودشت رسیدهایم؛ «محل اقامت خلبانان پاراگلایدر» که روی پلاکاردهای راهنمای ورودی شهر به چشم میآید.