به گزارش همشهری آنلاین، شاید به خاطر وجود همین نظریههای متفاوت درباره به وجود آمدن این بنای اسرارآمیز است که این فرضیهها بین تاریخ شناسان و باستانشناسانان به «رازهای استونهنج» معروف شدهاند؛ رازهایی که هنوز هم که هنوز است پاسخی برای آنها پیدا نشده.
در چمنزاری واقع در جنوب انگلستان نزدیک روستای ویلتشیر، بنای عجیبی وجود دارد که به استونهنج مشهور است. بدون شک از هزاران سال پیش و از زمان بنا کردن استونهنج، این منطقه یکی از خوش آب و هواترین مناطق انگلستان بود؛ هر چند که امروزه به خاطر دو بزرگراهی که در اطراف آن کشیده شده و سیل عظیم توریستهایی که هر ساله برای دیدن این بنای اسرارآمیز به این ناحیه سفر میکنند، شرایط آب و هوایی آن دیگر مثل گذشته نیست و حتی از نظر باستانشناسان این تغییر آب و هوایی روی استونهنج هم تاثیر گذاشته است.
هرگردشگری برای اولین بار به این منطقه سفر میکند از خودش میپرسد: «استونهنج را چه کسانی ساختند، برای چه این بنای سنگی عظیم را در اینجا بنا کردند و چگونه این تخته سنگهای غول پیکر را به این منطقه آوردند؟». همین سؤالات بیپاسخ و هزاران رمز و راز نهفته در آن است که موجب شده استونهنج به یکی از پرطرفدارترین جاذبههای توریستی جنوب انگلستان تبدیل شود.
مراحل ساخت استونهنج
استونهنج در سه مرحله ساخته شد. تاریخ شناسان و محققان در پی مطالعات خود درباره چگونگی ساخت این بنا به نکات بسیار جالبی دست پیدا کردند. در اولین مرحله از ساخت استونهنج ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، مردمان عصر نوسنگی برای به پا کردن این بنای عظیم در ناحیهای از قاره سبز که بعدها انگلستان نام گرفت، گودال دایره شکلی را حفر کردند. بنا به تحقیق باستانشناسان آنها برای این کار از شاخ گوزن به جای بیل استفاده میکردند. قطر این دایره ۱۰متر و عمق گودال ۲متر و ۳۱ سانتی متر بود. سپس آنها از خاک و گل و لای به دست آمده از حفر گودال، منطقه دایره شکلی را در اطراف دایره اولی ساختند که در آن ۵۶ گودال کم عمق دیگر هم کنده شد.
این گودالها در قرن هفدهم توسط محقق معروف جان اوبری کشف و از آن به بعد همین نام هم شناخته شدند. در آخر هم در قسمت ورودی این محوطه دایره شکل دو سنگ که در موازات هم قرار گرفته بودند، کار گذاشته شدند که یکی از آنها به نام سنگ «اسلاتر» همچنان پابرجا درگذر زمان باقی مانده است. ایستگاه سنگها از دیگر بقایای باقیمانده ساخت مرحله یک استونهنج است که در آن هر کدام از سنگها دور از یکدیگر در موقعیت مخالف دایره قرار گرفتهاند. البته گفته میشود که عمود واقع شدن این سنگها ممکن است در سالهای بعد و مراحل دیگر تکمیل این بنا صورت گرفته باشد.
استونهنج؛ مرحله بعدی
فاز دوم ساخت استونهنج به سال ۲۱۰۰ پیش از میلاد مسیح برمیگردد. در این مرحله، سنگها به شکل نیم دایره چیده شدهاند که به دلیل آبی رنگ بودنشان به آنها سنگهای آبی گفته میشود. ساخت استونهنج در این مرحله بسیار شگفتانگیز است. زیرا در این بنا از سنگهای آبیای که بیشترشان از کریستالهای سنگ چخماق ساخته شدهاند و تنها در کوهستان پرسلی پیدا میشوند استفاده شده.
سنگهای آبی این کوهستان هم فقط در جنوب والس که در فاصله ۴۰۲ کیلومتری از استونهنج واقع شده یافت میشود. تقریبا ۸۰ عدد از این تخته سنگهای عظیم چهار تنی به این منطقه آورده شدهاند. اما اینکه چگونه این سنگهای عظیمالجثه به این ناحیه منتقل شدهاند سؤالی است که پاسخ قانع کنندهای برای آن پیدا نشده است.
البته به نظر محققان، سنگین بودن این سنگها دلیلی نمیشود که مردم دوران باستان قادر به تکان دادن آنها نباشند؛ چون در غیر این صورت هیچ کدام از بناهای زیبا و بزرگی که امروزه به عنوان آثاری ارزشمند شناخته میشوند ساخته نمیشدند. البته برای این سؤال، باستانشناسان به یک جواب تقریبا مشترک هم رسیدهاند و آن استفاده از قایق و گذر از رودخانه آوون و کشیدن این سنگهای عظیم توسط کارگران تا منطقه مورد نظر است.
درهرحال اگر در نیمه تابستان و زمستان، هنگام غروب خورشید وارد استونهنج شوید به خوبی مشاهده خواهید کرد که راه ورودی به نیم دایره سنگهای آبی با مسیر غروب خورشید موازی است و چنانچه به مسیری که در دو طرف محیط دایرهای شکل وجود دارد نزدیک شوید، این همترازی همچنان ادامه دارد. در اینجا دو تکه سنگ که شبیه پاشنه هستند و به همین دلیل به سنگ پاشنهای معروفند با فاصله اندکی از دایره در این مسیر بنا شدهاند و اگر از بزرگراه «A ۳۴۴» وارد استونهنج شوید، سنگهای پاشنهای اولین چیزی است که از این بنا به چشم میخورد.
دوره سوم ساخت استونهنج همان سازهای است که امروز ما شاهد آن هستیم. در مرحله سوم که ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح آغاز شد سازندگان این بنا سنگهای بزرگی را به صورت عمودی و این بار هم به شکل دایره در کنار هم چیدند، بعد هر دو سنگی را که کنار هم قرار داشتند، به وسیله یک سنگ افقی که رویشان گذاشته شد به یکدیگر متصل کردند. جالب اینجاست هنگامی که این سنگهای افقی را از بالای بنا مشاهده کنید باز هم دایره کاملی دیده میشود.
البته امروز فقط۱۷ عدد از این سنگهای عمودی باقی مانده ولی باستانشناسان میگویند تعداد درست این سنگها ۳۰ تاست. سنگهایی که در مرحله سوم ساخت مورد استفاده قرار گرفتهاند هم از منطقه مارلبراوت واقع در ۳۲ کیلومتری شمال استونهنج آورده شدهاند. بخش بیرونی تمام این سنگها صیقل داده شده و کاملا با یکدیگر جفت هستند.
در قسمتی دیگر از استونهنج پنج جفت سنگ عمودی شکل که در فاصله معینی از یکدیگر قرار دارند، باز هم به وسیله سنگی افقی بر رویشان به یکدیگر وصل شده و نمایی به شکل نعل اسب را به وجود آوردهاند. از میان این ده عدد سنگ تنها هشت عدد آن باقی مانده و این بنا مستقیم به سمت اسلاتر استون و مسیرهای اطراف استونهنج گشوده میشود و در موازات طلوع خورشید تابستانی قرار گرفته است.
طبق اسناد به جا مانده حدود یک قرن بعد از تکمیل مرحله سوم ۲۰ عدد از سنگهای آبی استونهنج فاز ۲ به منطقه نعل اسب شکل افزوده شد که امروزه تنها نیمی از این سنگها باقی مانده است. البته در این میان اثری از گودالهای کنده شده که ظاهرا برای کار گذاشتن سنگهای آبی بوده اما به دلایل نامعلومی هیچگاه این کار صورت نپذیرفته، به چشم میخورد که این اثر به سال ۱۵۰۰ قبل از میلاد مسیح باز میگردد.
میان سنگهای آبیای که بعدها به استونهنج افزوده شد، «آلتر استون» بزرگترین سنگ باقیمانده است و جالب اینجاست که تقریبا ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مسیرهای اطراف رودخانه آوون که ۲۹۷ کیلومتر از استونهنج فاصله دارند گسترش یافت و این امر نشان میدهد که تا آن زمان استونهنج مورد استفاده قرار میگرفته است.
چه کسانی استونهنج را ساختند؟
هیچ کس نمیداند که استونهنج با چه تجهیزات و مکانیسمی ساخته شد اما طی سالها محققان و تاریخشناسان تئوریهای مختلفی در این مورد ارائه کردهاند. از یک سو بعضی از آنها مدعی شدهاند که روشهای ماوراءالطبیعی و ناشناخته در ساختن این سازه سنگی نقش داشته زیرا از نظر بعضی از افراد انتقال و چیدن چنین سنگهای غول پیکری جز با استفاده از قدرتهای ماوراءالطبیعی، با روش دیگری بسیار دور از ذهن است.
از سوی دیگر بعضی میگویند که با توجه به فناوری جنگاوری در زمان عصر حجر جدید یا عصر نوسنگی، نقل و انتقال این تخته سنگهای عظیمالجثه با چنین ابعادی چندان دور از ذهن نیست و اگر فرض را بر آن بگیریم که در حرکت دادن این سنگها از همان تجهیزات جنگی استفاده میشد، به این ترتیب چنین امری ناممکن به نظر نمیرسد.
در بسیاری از نظریهها پاسخ اینکه این سازه به چه منظوری ساخته شده هم بر پایه باورهای مافوق طبیعی و توجیهات آرمانی استوار است اما در این بین دو نظریه وجود دارد که با منطق سازگاری بیشتری دارد؛ اولین تئوری این است که استونهنج نوعی رصدخانه نجومی بوده و احتمال دیگر اینکه مکانی به منظور اجرای آیینهای مذهبی برای مردم زمان خود بوده و در حقیقت یک معبد به شمار میرفته است.
در این بین پروفسور مایک پارکر پیرسن- سرپرست پروژه تحقیقاتی استونهنج- بر این باور است که استونهنج بخشی از منطقهای بوده که در آن آیین مذهبی اجرا میکردند و این بخش به وسیله رودخانه آوون و مسیرهایی شبیه خیابان به دیوارهای دورینگتن متصل میشد. او میگوید: «مناطق اطراف دورینگتن هنج منطقهای بود که مردم در آن زندگی میکردند و استونهنج هم قلمروی مردگان محسوب میشد.
سفر از رودخانه آوون برای رسیدن به استونهنج بخشی از اجرای تشریفاتی مذهبی و گذر از زندگی به مرگ بود». از طرفی دیگر به دلیل وجود قبرهای بسیار در منطقه استونهنج و نقص و آسیب در بعضی از این گورها، جیوفری وینرایت، رئیس انجمن بناهای باستانی از لندن و تیموتی دارویل از دانشگاه بورنیموس بر این عقیده استوارند که استونهنج مکانی برای شفابخشی و عبادت خدایان بوده است.
به هر حال این دو محقق تاکید دارند که از استونهنج استفادههای گوناگونی میشده که یکی از آنها پرستش خدایان بوده است. به نظر بسیاری از باستانشناسان، استونهنج تنها ۵۰۰ سال مورد استفاده بوده و پس از آن متروک رها شده است.
گذری بر حقایق استونهنج
استونهنج بین سالهای ۳۱۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد مسیح ساخته شد. دایرههای استونهنج با غروب خورشید نیمه تابستان و زمستان همتراز است و هنگامی که ماه از جنوبیترین نقطه تا آخرین حد در آسمان بالا میرود و از شمالیترین قسمت غروب میکند، استونهنج در موازات ماه مشاهده میشود. در ساخت این بنای اسرارآمیز، قوانین ریاضی و دانستههای هندسی به هم آمیخته شدهاند.
تنها دو نوع سنگ در ساخت استونهنج مورد استفاده قرار گرفته که یکی از آنها سنگهای آبی به وزن چهار تن هستند که از ۴۰۲ کیلومتری استونهنج آورده شدهاند و دیگری سنگهای سارزن که ۵ متر و ۹۴ سانتی متر طول دارند و ۲۵ تن وزن آنهاست. محققان تخمین زدهاند که برای ساخت استونهنج به بیش از ۳ میلیون ساعت کار و وقت نیاز است. بیش از ۹۰۰ محوطه سنگی در انگلستان وجود دارد که معروفترین آنها استونهنج است.
هدفهای احتمالی از ساخت استونهنج
تا پیش از دهه ۵۰ بیشتر باستانشناسان معتقد بودند که رؤسای قبیلههای نئولیتیک تنها در آیینهای مذهبی و مراسمهای سنتی گوناگون از استونهنج استفاده میشد اما امروزه مشخص شده که این بنا کاربردهای مهم دیگری از جمله استفاده به عنوان رصدخانه نجومی هم داشت. بین دهههای ۵۰ و ۶۰، الکساندر تام، استاد دانشگاه آکسفورد و جرالد هافکینز، ستارهشناس پیشگامان مطالعه نجوم در تمدنهای باستان بودند.
آنها در این زمینه هم تحقیقاتی روی استونهنج انجام دادند که در پی این مطالعات مشخص شد که از بین سنگهای استونهنج ستارگان و اجرام آسمانی بسیاری قابل مشاهده است. چنین نتیجهای نشان میدهد که استونهنج و دیگر محوطههای سنگی نوعی رصدخانه باستانی هستند. در حقیقت از این منطقه، هم برای دیدن اجرام آسمانی استفاده میشد و هم برای تشریفات مذهبی. با جمعآوری اطلاعات درباره حرکات اجرام آسمانی، استونهنج برای نشان دادن وقت مناسب جهت برگزاری مراسم مذهبی در طول سال مورد استفاده قرار میگرفت.
از روزگاران دور شایعات زیادی درباره ساخته شدن این بنا به جا مانده است
افسانههای استونهنج
همیشه بناهای اسرارآمیز به جا مانده از دوران گذشته با افسانههای زیادی همراه میشوند؛ افسانههایی که پابهپای آنها در گذر قرنها زندگی میکنند و پیش میآیند. افسانهها و اسطورههای استونهنج هم از ماهیت پدیدههای طبیعی و مراسمهای مذهبی نشات گرفتهاند. در افسانههای متون قدیمی در رابطه با استونهنج داستانهای فراوانی نقل شده.
در یکی از آنها مرلین جادوگر به شاه اوریلیوس میگوید: «در این سنگها راز بزرگی نهفته و شفابخشی، یکی از افسونگریهای آنهاست. انسانهای قوی هیکل از دورترین نقطه آفریقا به کمک جادوی من این سنگهای عظیم را با خود حمل کردهاند تا به ایرلند برسند و از آن به بعد آنجا به سرزمین آنها تبدیل شد. هنگامی که آنها بیمار میشدند سنگها را میشستند و با آب حاصل از شستن سنگها حمام میگرفتند تا شفا پیدا کنند و هرگاه که زخم و جراحتی بر میداشتند، گیاهان دارویی را با این آب مخلوط میکردند تا ضماد شفابخش تهیه کنند».
لایامون- یکی از شاعران قرن ۱۳ انگلستان- هم درباره شفابخشی این سنگها در شعر خود گفته است: «سنگها عظیمند و قدرت جادوییای که در آنهاست عظیمتر با شستن سنگها مردان بیمار شفا مییابند».
باستانشناسان و تاریخشناسان اسطورهها و افسانهها را راهی برای تجدید فرهنگهای کهن میدانند اما برای مردم باستان برگزاری آیینهای مذهبی، جشن گرفتنهای اسطورهای شکل نبود بلکه آنها واقعیتهای طبیعی را جشن میگرفتند. به عقیده محققان، این واقعیت تاثیرهای دورهای انرژی خورشیدی و تاثیر ستارگان بر تولد انسانها و حتی خود زمین بود. نتایج بررسیها نشان میدهد که مردم کهن عقیده داشتند در چنین مکانهایی انرژیهای خاصی وجود دارد و به همین دلیل از بناهایی مانند استونهنج برای اجرای تشریفات مذهبی خود استفاده میکردند.