مرد میانسال یک سال نقش شوهر نگران را بازی و وانمود می‌کرد که اطلاعی از سرنوشت همسر گمشده‌اش ندارد، اما هیچ‌کس حتی فرزندانش هم تصور نمی‌کردند که او اسرار جنایتی هولناک را در سینه دارد.

به گزارش همشهری آنلاین، عصر شنبه، مرد ۵۱ساله‌ای قدم در اداره پلیس گذاشت و گفت: «من همسرم را کشته‌ام.» مرد دستپاچه و مضطرب بود. افسر پلیس با شنیدن این جمله او را به آرامش دعوت کرد و خواست ماجرا را توضیح دهد.

مرد میانسال گفت: یک سال قبل گزارش ناپدید شدن همسرم را به پلیس اعلام کردم. در این مدت پا به پای فرزندانم، مادرزن و پدرزنم به جست‌وجو پرداختیم تا مثلا، همسرم را پیدا کنیم. همه امیدوار بودند که همسرم به خانه برمی‌گردد، اما هیچ‌کس نمی‌دانست بازگشتی در کار نیست و من جان او را گرفته‌ام. 

وی ادامه داد: با همسرم اختلاف داشتم و ۲۷تیرماه پارسال درحالی‌که فرزندانم در خانه نبودند، با او درگیر شدم و جانش را گرفتم. سپس جسدش را به جاده شهریار انتقال دادم. در این مدت با عذاب وجدان زندگی کرده‌ام. سالگرد همسرم که نزدیک شد دیگر نتوانستم ادامه بدهم و تصمیم گرفتم اسرار آن روز وحشتناک را فاش کنم.

این مرد درباره انگیزه‌اش از جنایت گفت: چشم‌وهم‌چشمی‌های همسرم آرامش را از من گرفته بود. ما زندگی بدی نداشتیم، اما همسرم مدام در اینستاگرام می‌چرخید و با دیدن عکس‌های اقوام و آشنایان و سفرها و مهمانی‌هایشان به من غر می‌زد که نتوانسته‌ام زندگی ایده آل او را فراهم کنم.

وی ادامه داد: روز حادثه، دختر و پسر نوجوانم در خانه نبودند. باز هم بر سر چشم‌و هم‌چشمی‌های همسرم دعوایمان شد و او را هل دادم که روی زمین افتاد و سرش با ستون برخورد کرد. او جانش را از دست داد و من بعد از رها کردن جسدش در بیابان‌های شهریار، وانمود کردم که برای خرید بیرون رفته و برنگشته است.

مرد میانسال اظهار کرد: در این مدت به همراه اعضای خانواده و اقوام، همه جا را به‌دنبالش گشتیم. همراه بچه‌ها به اداره پلیس می‌رفتیم و نقش بازی می‌کردم اما عذاب وجدان داشت خفه‌ام می‌کرد. برای همین تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم.

با اعتراف این مرد، پرونده‌ای تشکیل شد و تیمی از کارآگاهان جنایی به دستور قاضی محمد وهابی در حال تحقیق هستند تا مشخص شود که آیا سال گذشته جسد زنی با مشخصات همسر این مرد در بیابان‌های شهریار کشف شده است یا نه.

منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها