همشهری آنلاین: درست است که شهر قشم در این جزیره با ساختمانهای تجاری و پاساژهای مدرنش دیگر شباهتی با روزگاران گذشته خود ندارد اما همینجا هم هنوز ردپای تاریخ مردمان جنوب بهخوبی مشخص است. یکی از آنها نقاب مخصوصی است که زنان این جزیره به صورت میزنند؛ نقابی در رنگها و انواع مختلف که معمولا از بالای ابرو تا زیر بینی را میپوشاند و دریچههایی برای دیدن جهان دارد.
نقابی مخصوص زنان سواحل خلیجفارس که آنرا به عربی بُرقِع (Borqe)، به گویش محلی مناطق هرمزگان بُرکه (Borke)، در مناطقی از بندرلنگه بَتُوله (Batoole) و میان مردمان مناطق شمال بندرلنگه و جنوب استان فارس (لارستان) تَبیلِه (Tabile) مینامند. برای یافتن رمز و راز این نقاب با قایق از بندرعباس به سمت جزیره قشم حرکت میکنیم که موزهای از انواع و اقسام آنرا در خود جای داده است.
از ناخدای جوان قایق که درباره برقع و آداب و رسومش میپرسم، میگوید چیزی نمیداند؛ این اولین قدم برای دستیابی به سنتی است که همین ناخدای جوان هر روز نه تنها در جزیره قشم، که در بسیاری از شهرهای حاشیه خلیجفارس با آن رودررو است. پس از سفر دریایی ۴۰ دقیقهای و رسیدن به قشم، به طرف درگهان میرویم؛ شهری در ۲۰ کیلومتری شهرستان قشم که میگویند از زمانهای دور مرکز تجاری این جزیره و مهمترین بندرگاه این نواحی بوده است. با اینکه گرمای طاقتفرسای درگهان کلافهمان کرده، در گوشه و کنار شهر زنانی را میبینیم که با چادرهای رنگین و برقعها بر صورت اینطرف و آنطرف میروند. قرار است به خانه یکی از معتمدین درگهان، حاجمحمد دریانورد برویم تا از گذشته برقع برایمان تعریف کند.
تحفهای از یونان و هند
«به بمبئی که میرسیدیم باید میرفتیم «سهبری». آنجا محلهای بود که کارگاه رنگرزی داشت و پارچههای برکه را رنگ میکردند.» حاجمحمد پیرمردی است سفیدپوش که ۷۵ سال را پشت سر گذاشته. وقتی از سفر به هند برایمان میگوید، تاکید میکند که با لنج بادبانی، از گرمای تابستان یک سال تا گرمای سال دیگر در راه بودهاند. از آنجا که بیشتر مردان این بندر دریانورد بودهاند، مایحتاج یک سال خانواده به حاصل مالی این سفرهای تجاری بستگی داشت؛ واردات و صادرات خرما، میوه، چوب و پارچه از این کشور به آن کشور.
اما در این میان پارچه برقع جایگاه دیگری داشته؛ متاعی بوده از هند مخصوص زنان خلیجفارس؛ پارچهای که در ایران به پوشش منحصربهفردی تبدیل میشد برای صورت زنان جزیره. اینکه دقیقا برقع از چه زمانی وارد ایران شده، برای محققان روشن نیست اما چیزی که درباره آن اتفاق نظر وجود دارد این است که در زمان هجوم پرتغالیها و بعد از آن انگلیسیها به جنوب ایران، زنان خطه جنوب- بهویژه خطه هرمزگان و جزایر آن- از این پوشش در کنار حجاب خود حصاری ساخته بودند در مقابل مهاجمان.
این دوره را باید دوره اوج رواج این پوشش دانست اما برای یافتن خاستگاه اولیه آن راه دور و درازی را باید در تاریخ بپیماییم. آنطور که در کتاب دایرهالمعارف لاروس آمده این پوشش در زنان یونان باستان دیده شده است: «بعضی از زنان یونان قدیم از حجاب مخصوصی که رو به روی چشمها دو سوراخ داشته است، استفاده میکردند. این نوع پوشش به طرز بسیار جالبی بافته میشده و ظاهری شفاف و درخشان داشته است.
چنانچه هم اکنون برقع مورد استفاده زنان جنوب خلیج فارس شفاف و درخشان و آغشته به نیل است». عباس انجمروز ـ محقق و پژوهشگر ـ هم در کتاب «برقعپوشان خلیجفارس و دریای عمان» منشا اصلی این پوشش را یونان میداند: «از یونان به اسپانیا و سپس به صحرای طوارق و بربر و کرانههای عربستان، عمان و بالاخره به کرانههای شمالی خلیجفارس انتقال یافته است. در طوارق و بربر برقع تنها جنبه حجاب و روگیری نداشته بلکه استعمال آن بیشتر به خاطر حفظ چهره از بادهای گرم موسمی و سپس جلوگیری از تابش آفتاب صحرا بوده است».
انجمروز البته به زمان پیدایش برقع در ایران هم اشاره میکند؛ «در سفرهای جنگی شاپور اول و شاپور دوم که اعراب را گوشمالی دادند و هر دو عدهای از اسرای عرب را به ایران آوردند و در نقاط پهناور خوزستان پراکنده کردند و اقامت دادند، برقع از آن زمان بوده. ولی هماکنون میبینیم که گروههای موجود استان خوزستان فاقد برقع هستند و این خود میرساند که برقع جزء عادات تمام مردم عرب دنیا نبوده است». هر چه بود و هر چه هست، حالا برقع یکی از مهمترین مشخصههای زنان جنوب ایران است؛ پوششی که در هر روستا و شهری در سواحل خلیجفارس نوع بخصوص خود را دارد و رسم و رسوم مخصوص به خود را.
معنای نقاب
پارچههایی را که حاجمحمد از سفرهای دریایی خود برای زنان به ارمغان میآورد به دست خیاطان برقعساز میسپرد تا از آنها باب طبع و رسم زنان هر منطقه، برقعهای مخصوص دوخته شود؛ «در جزیره، هر کدام از روستاها برکه خود را دارند. شاید بعضی جاها به هم شبیه باشند اما حتما تفاوت کمی دارند»؛ آمنه، دختر حاج محمد این را میگوید.
او برقع مخصوص زنان درگهان را نشانم میدهد و توضیح میدهد که این برقع از بالا تا روی شقیقه را میپوشاند و از پایین هم لبها را پنهان میکند. اندازه چشمها هم در این برقع به نسبت برقع روستای لافت کوچک است. برقع لافتیها بهخاطر آنکه کمی کشیدهتر است و تقریبا تا نزدیکی گوش را میپوشاند، باعث شده تا چشمها بیشتر مشخص شود.
اینطور که آمنه میگوید، بین برقعهای موجود در جزیره قشم تفاوت برقع زنان «رمکان» که روستایی در ۲۸ کیلومتری شهر قشم است، از بقیه بیشتر است. در این نوع برقع علاوه بر چشمها گونه هم کاملا مشخص است و برقع تنها ابرو، لب و بینی را میپوشاند.
برقعهای قشمی در عین تنوع از نظر ساختار کلی شبیه به هم هستند؛ فرمی ساده که غالبا هیچگونه دوخت تزئینیای روی آن بهکار نمیرود و تنها در برش محل چشمها، فواصل بین گونهها، شکل ظاهری و محیطی آن با هم تفاوت دارند. مناطق بااهمیت و روستاهای بزرگ این جزیره هرکدام از یک نوع برقع استفاده میکنند و اهالی روستاهای دیگر هم انواع دیگری برای خود دارند.
رنگ تمامی این برقعها یکسان است و پارچههای برقع را با رنگهایی براق به نام نیل برقع که یک نوع رنگ شیمیایی است رنگ میکنند. این ماده رنگ مشکی متمایل به بنفش و تا حدودی سبز تیره به برقع میدهد که بهخاطر بهکارگیری ماده نیل در پارچه تلالو خاصی دارد.
استفاده از ماده نیل در برقعها بهحدی است که معمولا با لمس کردن آن اثر آبی رنگش روی دستها باقی میماند. جالب است که اهالی جزیره قشم این ماده را در رفع و بهبودی جوشهایی که در آستانه بلوغ و غرور جوانی بر صورت دختران سبز میشود مؤثر میدانند. همین هم باعث شده تا هنوز بعضی از دختران جوان این خطه برقع به صورت بزنند.
تفاوت برقعها تنها به جزیره قشم محدود نمیشود. در سراسر استان هرمزگان، هر منطقهای برقع مخصوص به خود را دارد. این تفاوت میان برقعهای جزایر خلیجفارس با دیگر مناطق هرمزگان بیشتر به چشم میآید. برقع جزایر کوتاه و شامل نوارهای نازکی است که روی ابروها و بینی را میپوشاند و نوار نسبتا پهنی که لبها را از نظر پنهان میدارد. در بعضی از گونههای برقعهای قشمی، برش پارچه بالای لب تشابه زیادی هم به سبیل مردان پیدا میکند. در حالی که برقعهای بندرعباس که به برقع بندری معروف هستند کاملا از نظر شکل و ظاهر متفاوتند.
برقع بندری را از پارچهای به رنگ سیاه میسازند که البته نمونههایی از نوع چرمی آن هم کاربرد دارد. برش آن از بالا دارای زاویهای باز و ۸ مانند بوده و پایین آن به صورت منحنی است. علاوه بر تعبیه دو سوراخ برای چشمها در قسمت وسط دو چشم، چوبی به عرض دو و طول ده سانتیمتر قرار میدهند که از درخت نخل گرفته میشود و به پنگ مغ معروف است. البته در دیگر مناطق هرمزگان مثل میناب و جاسک رنگ، فرم و دوختهای تزئینی بهکار رفته روی برقعها به گونه دیگری است و سنت مخصوص به خود را برای استفاده دارد. انتخاب رنگ برقعها یکی از این سنتهاست که استفاده کننده بهوسیله آن جایگاه اجتماعی و طایفهای خود را مشخص میکند.
رنگها و سنتها
رنگ برقع همسر حاجمحمد قهوهای است. میگوید: «اولش این رنگی نبوده و نیلی بوده. وقتی برکهای را زیاد بپوشی رنگ نیلیاش میرود و قهوهای میشود. این یعنی اینکه باید برکه جدید خرید». رنگ برقع برای برای مردمان جنوب فقط وسیلهای برای تزئین و زیبایی نیست. هر رنگی مفهوم ویژهای داشته و سنت خاصی را از گذشته تا حال در خود دارد.
بار معنایی این رنگها را میتوان تقریبا بهطور یکسان و با تفاوتهای کمی در سراسر سواحل خلیجفارس دید؛ مثلا برقع مشکی کامل که جنسش از پارچه مشکی است، مخصوص زنهای ماتمزده است. زنانی که شوهرانشان مرده باشند تا زمانی که در لباس ماتم نشستهاند- یعنی چهار ماه و ده روز- از این برقع استفاده میکنند.
در این ایام زن باید تماما سیاهپوش بوده و صورتش پوشیده از نگاه نامحرم باشد. البته بعضی از پیرزنان- به خصوص در منطقه بشاگرد- این رنگ از برقع را همیشه به چهره میزنند. برقع قرمز به برقع بلوچی معروف است و تا حدودی در بخش جنوب شرقی بلوچستان هم استفاده میشود.
شکل آن مستطیل کامل است و در نمونههایی از تزئینات پولک، نوار خوس و گلابتون در کنار سوزندوزی که غالب سطح برقع را میپوشاند استفاده میشود. این رنگ برقع مخصوص زنان متاهل است که هم در خانه و هم در بیرون از آن استفاده میکنند. نخ کاموای قرمزی پوشش سطح آن را تشکیل میدهد که امروزه از چرخ در تهیه آن استفاده میشود. برای تزئین آن هم از نخ گلابتون زردرنگ غالبا روی بینی برقع استفاده میکنند.
برقع زرشکی مخصوص دختران مجرد یا عقد کرده است و غالبا ساده و بدون تزئین. در بعضی مناطق هرمزگان دختران تا قبل از ازدواج برای پوشش کامل از دید نامحرم این برقع را به صورت میزنند. دوخت روی آن تمام سطح برقع را میپوشاند اما دور چشم آن به اندازه دو تا سه سانتیمتر بدون کاموا و بهرنگ سیاه است. جالب است که این رنگ تنها مورد استفاده دختران نیست و برقع زرشکی زنانه هم وجود دارد. دور چشم این برقع که کمی روشنتر از انواع دخترانه است و فقط زنان از آن استفاده میکنند، سیاه نیست و بیشتر در ایام عزاداری محرم و صفر استفاده میشود. این برقع برخلاف نوع دخترانهاش تزئینات دارد و روی بینیاش را با نخ گلابتون زینت میکنند.
رنگ دیگری که در برقعها مفهوم ویژهای دارد، نارنجی است که آن را بیشتر دختران به صورت میزنند، اما بانوان تازه عروس هم با تزئیناتی بیشتر تا مدتها از آن استفاده میکنند. البته نوع تزئینات بیشتر آن در ایام جشن عروسی عمومیت بیشتری دارد.
در این برقع، بهکارگیری الیاف طلا در تزئین آن و نصب پلاک طلا برای تازه عروسان متداول است و استفاده از نخ ابریشم هم در این نوع کاربرد بسیار دارد.
درست است که انواع برقعها و رنگهای متنوع آن در شناخت کسی که برقع به چشم زده کمک میکند اما چیزی که هر تازهواردی را مبهوت میکند این است که اهالی جنوب چگونه نزدیکان خود را از پشت برقع میشناسند. همسر حاجمحمد جواب جالبی به این سؤال میدهد: «اینکه تعجب ندارد. در یک اتاق که ۵۰ زن بُرکه به صورت دارند هم میتوانم همه خانواده و همسایههایم را بشناسم. ما در شناخت چشمها مهارت داریم».
ساخت خیاط
«پارچههای هندی را یکراست میدادیم دست خیاط تا برقعهایمان را برایمان درست کند.» حاجمحمد دریانورد میگوید که درگهان پر از زنان خیاطی بوده که برقع میساختهاند. سراغ این زنان خیاط را که از او میگیرم، پیرمرد میگوید: «آخرین نفرشان در درگهان، همین چند سال پیش به رحمت خدا رفت». میپرسم پس برقعی را که حالا زنان درگهان به صورت میزنند چه کسی میدوزد که همسر دریانورد پاسخ میدهد: «همین نزدیکیها. روستای گیاهدان. یک خیاط زن آنجا هست که هنوز هم بُرکه میدوزند و ما هم آنجا میرویم». از همسر حاجمحمد میخواهیم تا دیدن این خیاط را برایمان میسر کند که متاسفانه پس از تماس تلفنی متوجه میشویم در حال حاضر در خانه نیست. پس مجبوریم برای دیدن کارگاه تولید به لافت برویم که میگویند هنوز خیاطان برقعدوز زیادی دارد.
با یکی از وانتهای بیشمار درگهان که خاص جزایر هرمزگان است به سمت لافت در ۶۰ کیلومتری درگهان میرویم و آنجا سراغ زنی را میگیریم که خیاط معروف برقع است؛ خانم فاطمه محمد. احمد پسر او، ما را به داخل منزل هدایت میکند. میگوید مادرم نزدیک ۵۰ سال است که برکه میدوزد. خیلی طول نمیکشد که او را میبینیم.
بیمقدمه نحوه ساخت برقع را از او میپرسم و او هم با آرامش همه را توضیح میدهد. پارچه مخصوص (شیله)، بند برقع، چوب بمبوک، قیچی، نخ و سوزن و یک تکه صابون تمام وسایل لازم برای ساخت برقع است. فاطمه محمد میگوید در زمان قدیم پارچهها را مستقیما از هند میآوردند اما الان از هند به دوبی و بعد به درگهان میآورند. پارچههایی با رنگ سبز روشن در بستهبندیهای ۳۰ تایی که اندازه آن به قاعده یک دفتر ۴۰ برگ کاهی است. همه اینها را گذاشته است در یک جعبه فلزی. در جعبه را که باز میکند پر است از چوب و کاغذ و نخ و سوزن.
میگوید چون هوا خیلی گرم است و میداند طاقت گرما نداریم، وسایلش را آورده زیر باد کولر اما در روزهای عادی کار ساخت برقع را در هوای آزاد انجام میدهد؛ چون رنگ (نیله) به سرعت در فضای اتاق پخش میشود و تمام وسایل و لباسها را به خود آغشته میکند. خیاط ماهر یک پارچه را از بسته ۳۰ تایی بیرون میکشد و ابتدا با قیچی، جای چشمها را در پارچه در میآورد. او میگوید بدون هیچ متر و قالبی میتواند دهها جای چشم را روی پارچههای متعدد، هماندازه در بیاورد.
سپس دور تا دور قسمت بریده شده را برای سهولت در دوخت صابون میکشد. دور آن را با نخ میدوزد و سپس با حرکات ریتمیک دست، تمام پارچه را به حالت چین چین در میآورد. احمد- پسر او- از دنگ و فنگ ساخت برقع مینالد که مادر از زیر برقع نگاهی به او میاندازد و میگوید: «هر کاری سختی خود را دارد و باید سختی بکشی تا کارت بهترین باشد». بعد دوباره کار خود را ادامه میدهد. دور تا دور پارچه را دو ردیف کوک میزند و چوب بمبوک را که اندازه یک چوب بستنی است، در حفرهای که روی بینی قرار داده جای میدهد. گویا ستون استحکام برقع همین یک تکه چوب است. در آخر هم یک جفت بند را به دو طرف برقع متصل میکند برای اینکه هنگام استفاده، آن را پشت سر گره بزنند و از افتادن برقع از روی صورت جلوگیری شود.
ساخت بند برقع برای خودش کلی وقتگیر است. باید با وسایل خاصی بهنام «جوغن زری» سیمهای رنگی مخصوصی را به هم بافت. مادر احمد میگوید خانوادههایی که وضع مالی خوبی دارند در محل اتصال بند به برقع از نوعی حلقه طلا استفاده میکنند که به زیباتر شدن برقع کمک میکند و گاهی هم قیمت آن به بیش از دو میلیون تومان میرسد.
او میگوید از این برقعها بیشتر در اعیاد و مراسم عروسی استفاده میشود. پس از پایان ساخت برقع که حدود نیم ساعت طول میکشد، خیاط قسمتی از برقع را که روی صورت قرار میگیرد، چسب نواری میزند تا هنگام استفاده، صورت رنگی نشود و سپس آن را به من هدیه میکند. گویا هنگام عید نوروز که مسافران زیادی از نقاط مختلف ایران به لافت سفر میکنند، استقبال زنان غریبه از برقع مخصوص زنان جزیره بسیار زیاد است و خیاط بسیار پرکار میشود؛ «مهمانان به برکه علاقه بیشتری دارند تا دختران خودمان». این را فاطمه محمد میگوید.
رسم از یاد رفته
«زمانی هر جا که میرفتی زنها بُرکه بر صورت داشتند و خیلیها بُرکه میساختند. حالا بهجز من و چند زن همسایه کسی برکه نمیدوزد. دختران جوان هم نمیخواهند دستانشان رنگی شود و برای همین بُرکه نمیسازند.» خانم فاطمه محمد این را با حسرت نمیگوید چون معتقد است که زمانه عوض شده و باید به خواست جوانها تن داد.
واقعیت این است که در بسیاری از مناطق جنوب ایران، دیگر کارگاههای تولید برقع وجود ندارند اما این موضوع دلیلی برای از بین رفتن کامل آن هم نیست. هنوز هم در سواحل خلیجفارس و بهخصوص در روستاها و شهرهای جزیره قشم، کارگاههای خانگی تولید برقع وجود دارد؛ کارگاههایی که در آن زنان خیاط جنوبی دور هم جمع میشوند و با پارچههای رنگین، برقع میسازند. البته اینکار نسبت به قدیم کمتر شده است.
در دهههای گذشته در بیشتر شهرها و مناطق استان هرمزگان تولید برقع رواج فراوانی داشت ولی امروزه سلایق و نوع پوشش مردم در بیشتر مناطق این استان تغییر یافته و استفاده از این پوشش بسیار کم و محدود شده. به همین دلیل هم مراکز تولید آن کمتر شده است. زمانی درگهان مهمترین مرکز تولید برقع از نوع جزایری بود؛ هر چند حالا با ورود ماشینهای چرخ خیاطی بیشتر روستاهای قشم برقع میسازند اما هنوز هم هیچکدام آنها به اندازه گذشته تولید ندارند. این موضوع را میتوان از میان آمارها فهمید.
بررسیهای انجام شده در سال ۱۳۸۸ گویای این است که که نزدیک به ۵۰۰ کارگاه کوچک و بزرگ خانگی تولید برقع در جزیره قشم، منطقه میناب تا جاسک وجود دارد که حدود یک چهارم آنها کاملا دستدوز و بقیه بهصورت چرخدوزهستند. مقایسه این آمار با آمارهای گذشته نشان میدهد که در یکی دو دهه اخیر نزدیک به ۹۰ درصد کارگاههای تولید برقع تعطیل شده و یا تولید محصول خود را تغییر دادهاند. واقعیت این است که اگر به همین ترتیب پیش برویم، تا ده سال آینده از همین تعداد کارگاههای موجود هم خبری نخواهد بود.
استفاده از برقع هرروز طرفداران کمتری پیدا میکند و نسل جدید با پوشش امروزی، خودبهخود بهکارگیری این وسیله را بیاعتبار کرده است. امروزه استفاده از پوششهای محلی مثل برقعها در حال کاهش است و بیشتر در مراسم آیینی خاص، جشنها و عروسیها از آن استفاده میشود.
البته برقع تنها با لباس کامل بومی منطقه کاربرد و معنا دارد و در هرمزگان امروز درصد ناچیزی از زنان پوشش بومی بر چهره میزنند. این وسیله که حالا بیشتر در بین زنان سالخورده روستایی در مناطقی چون میناب، جاسک، قشم و بندرعباس استفاده میشود در بین زنان اهل سنت طرفداران بیشتری دارد. امروزه استفاده از برقع در میان دختران نسل حاضر هرمزگان بیشتر جنبه تزئینی دارد اما آنچه به وضوح قابل مشاهده است کمرنگ شدن استفاده از برقع و به نوعی به تاریخ پیوستن این نمونه از پوشش زنان منطقه است که نزدیک به سه قرن متمادی در فرهنگ این منطقه حضور پررنگی داشته و میتوان به صراحت یک دوره تاریخی را به نام آن اختصاص داد؛ دورهای که پیشبینی میشود تا ۲۰ سال آینده اثری از آن باقی نماند.