داریوش غفاری: روزهای پایانی سال 1373 در حالی که مردم ایران هنوز فقدان رهبر و مقتدای خویش را از یاد نبرده بودند، در غم درگذشت سید احمد خمینی یادگار امام خمینی‌(ره) به سوگ نشستند

سیداحمد خمینی آخرین فرزند امام خمینی (ره) در تاریخ 24 اسفندماه 1324 در محله پارک اتابکی شهرستان قم به دنیا آمد. ‌مادرش او را فرزندی آرام‏، ساکت و مؤدب توصیف می‌کند و متذکر می‌شود که او در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی مورد خشم امام (ره) قرار نگرفت.

‌‌امام(ره) که همچون اجداد خویش در راه مبارزه با ظلم و ستم گام برمی‌داشت، جهت زنده نگهداشتن یاد و خاطره پدربزرگش نام فرزند کوچکش را احمد نهاد.در محیط خانوادگی او برخلاف فرهنگ حاکم بر اغلب خانواده‌های مذهبی خبری از تحمیل زور شدید و آقازادگی نبود؛ سادگی، صراحت بیان، محبت، مسئولیت‌پذیری و رفاقت با دوستان و اعضای خانواده در تکوین و رشد شخصیت احمد نقش بسزایی داشت.

سید احمد وقتی به سن7 سالگی رسید، برای تحصیل به مدرسه اوحدی سپرده شد.  ‌وی پس از دریافت دیپلم علوم طبیعی توسط تیم شاهین برای بازی فوتبال دعوت شد و با استفاده از این فرصت درصدد خروج از کشور و دیدار پدر برآمد که موفق نشد. ‌‌سیداحمد درسال 1349 با دختر آیت‌الله‌سلطانی طباطبایی ازدواج نمود. 

حاصل ازدواج آنها سه فرزند پسر به نام‌های حسن، یاسر(رضا) و علی است که در حوزه به تحصیل و تدریس مشغولند. پس از اخذ دیپلم به تحصیل حوزوی روی آورد و از همان آغاز تحصیل در حوزه علمیه همانند یک طلبه عادی با سادگی و بی‌اعتنا به شأن مرجعیت پدر مشغول فراگیری علوم اسلامی‌ شد.

مطالعات اصلی وی در فقه و اصول بود که بعدها به فلسفه هم پرداخت و در فلسفه نیز به مراتب بالایی رسید. آیت‌الله فاضل لنکرانی در رابطه با بعد علمی ‌سیداحمد معتقد بود: با توجه به نبوغ و استعداد کاملی که در وی وجود داشت، این مدت تحصیل او به منزله 10 سال دیگران در بحث‌های خارج بود.

سید احمد با وجود اینکه کارهای اجرایی پدر را انجام می‌داد، ولی امام(ره) به اندازه‌ای به پیشرفت علمی‌ فرزندش اهمیت می‌داد که به نمایندگانش که وجوهات شرعی می‌پرداختند، می‌فرمود: اگر احمد درس می‌خواند، شهریه بدهید و اگر درس نمی‌خواند شهریه‌اش را قطع کنید.

افزایش مسئولیت با شهادت برادر

با شهادت  ‌سید مصطفی‌خمینی  سنگینی بار مسئولیت در کنار پدر بر دوش وی افتاد.  ‌همچنین با ‌اوج‌گیری مجدد نهضت‌، مجال چندانی برای پرداختن به کار تحصیلی رسمی ‌نیافت.

وی پس از ارتحال امام(ره) هیچ فرصتی را در راه کسب علم و‌ دانش از دست نمی‌داد، حتی گاهی مسائلی را تلفنی با اساتید در میان می‌گذاشت.  ‌این گونه بود که در برخی جلسات خصوصی که مطالب علمی‌مطرح می‌شد، نظرات بسیار خوبی عنوان می‌کرد و گاهی باعث شگفتی دیگران می‌شد.

او با پرداختن به دروس جدید و حوزوی به مثابه پلی میان علوم‌جدید و قدیم  بود که با درک متقابل از دو طرف منشأ خدمات بی‌شماری در انقلاب اسلامی‌گردید. به علاوه سیداحمد از سال 1350 فعالیت‌‌های سیاسی علیه رژیم پهلوی را افزایش داد. ‌

سید احمد و جریان کوچک او با برنامه‌ترین نیروی مبارزه در داخل حوزه‌ای بودند که بزرگانش کم‌و‌بیش در سراسر این دوران در زندان و تبعید به سر می‌بردند.  ‌تمام اطلاعیه‌ها و پیام‌هایی که از نجف می‌آمد ابتدا به دست سید احمد می‌رسید و او با چندنفر از دوستانش اطلاعیه‌ها را تکثیر و بد‌ست علاقه‌مندان و یاران امام(ره) می‌رساندند.

احضار مکرر احمدآقا از سوی ساواک

سیداحمد با وجود احضار توسط ساواک بارها و بارها سعی‌اش این بود که کوچک‌ترین کاری را که موجب نارضایتی امام(ره) شود، انجام ندهد‏، ولی ساواک درصدد بود با تحمیل فشار، کاری کند که خود وی داوطلبانه به ساواک برود ودست از فعالیت‌هایش بردارد. وقتی عوامل ساواک از این اقدامات خود نتیجه‌ای نگرفتند، به شگردهای دیگر دست زدند.

 ‌‌ترور شخصیت، توطئه دیگر ساواک برای بدنام کردن امام خمینی(ره) و فرزندانش بود، در یکی از این اسناد، ساواک خواستار اشاعه و تقویت تفکر ارتباط امام خمینی(ره) و پسرانش با دستگاه‌های دولتی در میان قشر مذهبی بود.

وی همیشه از طریق سفرهای مکرر به صورت ناشناس و با لباس مبدل به خصوص در مناطق محروم و دور افتاده در جریان گرفتاری‌ها و مشکلات مردم قرار می‌گرفت و با آنان به گفت‌وگو می‌نشست. 

ارتباط مستمر با انقلابیون

سید احمد ارتباط گسترده‌ای با برخی چهره‌های سیاسی بویژه روحانیون مبارز، داشت. ‌‌شاید در همین سال‌های مبارزه  انقلابی  بود که با بیشتر روحانیون سرشناس و فعالان سیاسی آشنا شد و این آشنایی مقدمه‌ای شد تا او بعدها امین امام(ره) در ارتباط با این اقشار مبارز شود .

تبعید امام(ره) نقطه عطفی در زندگی سیاسی و اجتماعی سید احمد بشمار می‌رود، زیرا پس از آن با هدایت پدر و به دلیل درک درستی که از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی آن روزگاران داشت، توانست با بسیاری از مبارزان سیاسی در ایران و سایر نقاط جهان- از جمله عراق، لبنان، فلسطین و حتی در اروپا و آمریکا- ارتباط برقرار کند . ‌

یادگار امام در خاطرات خود از وقایع این ایام چنین بازگو می‏کند: وقتی که در بازگشت دوم مخفیانه‏ام از عراق، دستگیر و زندانی شدم، از آنجا که ساواک در مراحل بازجویی، از اهداف بعدی‏ام چیزی دستگیرش نشد، بر آن شد تا پس از آزادی، از طریق کنترل و تعقیب‌های غیر علنی، اطلاعاتی از چگونگی ارتباط امام(ره) با ایران و نحوه جمع‏آوری و ارسال وجوهات شرعیه مقلدان امام(ره) و چگونگی پرداخت ‏شهریه را بدست آورند.

‌لذا مدتی از تردد مردم و زائران و روحانیون به منزل امام(ره) در قم ممانعت نمی‏کردند، به امید آن که عوامل نفوذی و مخفی آنها اطلاعات بیشتری بدست آورند. ‌‌ما نیز با رعایت اصول مخفی‏کاری و شناختی که از شیوه‏های ساواک داشتیم، از این فرصت کمال استفاده را بردیم. 

 ‌بعد از چندی ساواک متوجه شد که روش آنها نه تنها کارساز نبوده بلکه گردانندگان امور بیت امام(ره)‌ موفق شده‏اند ارتباط‌های گسترده‏ای از طریق همین منزل برقرار نمایند.  ‌علاوه بر آن، مجالس روضه‏خوانی و وعظ و خطابه در مناسبت‌های مختلف در آنجا باعث تجمع گسترده علاقه‏مندان به امام(ره)‌ و افزایش شور و احساسات انقلابی مردم می‏شد.

ساواک رویه‏اش را عوض کرد. ‌‌بازداشت‌ها و احضارها و اخطارها و مزاحمت‌های مکرر شروع شد.  ‌تبعید وکلای شرعی امام، در قم و دیگر مناطق و تبعید آیت‏الله پسندیده - در چندین مرحله - در دستور کار ساواک قرار گرفت‌.

 ‌مدتی طولانی ماموران شهربانی و امنیتی از ساعت‏7 صبح تا 8 شب و برای مدتی تا 11 شب به طور رسمی‌ از تردد روحانیون و مراجعان به منزل امام(ره) جلوگیری می‏شد. ‌در این ایام ما صبر می‏کردیم ساعتی بعد از تمام شدن کشیک ماموران از طرق مختلف و منازل مجاور، یاران امام در آنجا گرد‌هم می‏آمدند و مسائلمان را دنبال می‏کردیم و قبل از طلوع آفتاب متفرق می‏شدیم.

‌بسته شدن منزل و جلوگیری از تردد مقلدان و علاقه‏مندان امام(ره) و تبعید نمایندگان امام و درتنگنا قراردادن  برای منسوبین و یاران و نقل آن از زبان مراجعینی که از مناطق مختلف به قم می‏آمدند، خودش عاملی در جهت ترویج نام امام‌(ره) و بحث از نهضت و اهداف امام شده بود.

 ‌بهره‏برداری از این موضوع از سوی مبارزین خارج از کشور و طرح آن در اعلامیه‏های آنان نیز تبلیغات رژیم را که می‏کوشید قیام پانزده خرداد را کم‏بها و آثار آن را فراموش شده جلوه دهد، خنثی می‏کرد.

 ‌دوباره ساواک به روش‌های قبلی خود بازمی‏گشت و این سردرگمی‌در تصمیم‌ها و اقدامات ساواک تا پیروزی انقلاب ادامه داشت. ‌در تمام این مدت منزل امام(ره) مرکز اتصال انقلابیون و یاران امام(ره) بود.

ارتباط با حوزه علمیه نجف اشرف

او تنها به بازگو کردن انقلاب بسنده نمی‏کند، بلکه با حوزه علمیه نجف در ارتباط است و بر آموخته‏های حوزوی خود می‏افزاید. ‌حجت‌الاسلام حاج سید احمد خمینی برای دستیابی به تجارب انقلابی افزونتر به لبنان نیز عزیمت می‏کند.

‌او ضمن دیدار با امام موسی صدر به یادگیری فنون نظامی‌در پایگاه شهید مصطفی چمران همت می‏گمارد و سرانجام در اواخر سال 1352 به ایران برمی‏گردد. ‌یادگار امام در این ایام با حضرت آیت‏الله خامنه‏ای، آیت‏الله هاشمی‌رفسنجانی و دیگر مبارزان از جمله شهیدان آیت‏الله سعیدی، آیت‏الله غفاری، سید علی اندرزگو و  محمد منتظری در ارتباط و همکاری است.

‌حجت‌الاسلام سید احمد خمینی گذشته از حضور در تصمیم‏گیری‌های مهم انقلاب و نظارت و رهبری آن، به خدمات شایان دیگری نیز اهتمام دارد، از جمله: برقراری ارتباط میان مبارزان با امام خمینی(ره)، انتشار پیام‌ها و کتاب‌های امام(ره)، تشکیل گروه‌های مبارز و حمایت‌های معنوی و مادی از آنان و فعالیت‌های شبانه‏روزی در گردهمایی و هم‏اندیشی گروه‌های انقلابی و ساماندهی فعالیت‌های مبارزاتی. ‌

احمدآقا و ایجاد تشکیلات مخفی برای مبارزه با رژیم پهلوی

 او از سال 1350 به بعد، فعالیت سیاسی خود را علیه سلطنت پهلوی افزایش داد و با ایجاد تشکیلات مخفی مؤثر در قم و با همکاری عده‌ای از طلبه‌ها و دانشجویان، کار تکثیر و توزیع خبرنامه‌ها، اطلاعیه‌ها و نوارهای امام(ره) را آغاز کرد‌.

حاج احمد خمینی، در تمام دوران مبارزه چون یاری فداکار در خدمت امام امت بود و در ایامی‌که دولت بعث عراق امام(ره) را به خواست همتای آمریکایی خویش به هجرت از عراق واداشت و کشورهای همجوار چون کویت هم حاضر به پذیرش امام(ره) و همراهان ایشان نبود، پیشنهاد سرنوشت‌ساز سید احمد خمینی مبنی بر انتخاب فرانسه برای مهاجرت، کارسازترین پیشنهاد بود که مورد موافقت حضرت امام(ره) نیز واقع شد‌.

همسر او می‌گوید، در دوران تبعید امام(ره) وقتی احمد برای درس به بیرون می‌رفت، هیچ گاه امید بازگشت او به خانه را نداشته است، زیرا هر لحظه احتمال دستگیری‌اش را می‌داد‌.خود او می‌گفت: به جای اینکه به درس و مباحث علمی‌برسم، ترجیح می‌دهم خود را قربانی انقلاب، امام(ره) و مردم کنم و سپر دردها و رنج‌های امام(ره) باشم . ‌

امام(ره) درباره ایشان فرمودند:« شهادت می‌دهم که احمد از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب، در زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است، از او رفتار یا گفتاری که برخلاف ایده انقلاب اسلامی‌ایران باشد، ندیدم و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی کرده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب، معین و کمک کار من بوده است.»و خود نیز می‌گفت: از زمانی که خود را شناخته‌ام، لحظه‌ای از خدمت به آرمان‌های امام(ره) سر باز نزده‌ام‌.

ارتحال امام(ره) در خرداد ماه 1368 ایران اسلامی‌ را به اندوه فرو‌برد‏، اما ‌ادامه راه و آرمان‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ‌و انقلاب اسلامی‌ رسالتی بود که با تدبیر حاج احمدآقا و شخصیت‌های مؤثر در انقلاب اسلامی ‌با انتخاب رهبری جدید به ثمر نشست.

جمع‌آوری آثار پس از رحلت امام(ره)

حاج احمد آقا پس از رحلت امام(ره) کار جمع‌آوری، نگهداری، سازماندهی، تبیین و نشر آثار امام(ره) را آغاز کرد.او وصیت‌نامه‌ای را برای فرزندش حاج سید‌حسن، در تاریخ 30 شهریور 1371 تنظیم کرد که در آن نکات قابل توجه‌ای وجود دارد؛ از جمله اینکه تصریح کرده پس از مرگش او را حتی‌المقدور نزدیک مرقد پدر عزیزش دفن کنند.

‌در قسمتی از وصیت‌نامه احمدآقا آمده:«‌کلیه اثاث منزل که مال من است به همسرم تعلق می‌گیرد.  مختصر پولی که دارم، صرف فقرا گردد. به فرزندانم سفارش می‌کنم متدین و با‌تقوا باشند و دوست دارم در حوزه علمیه قم، درس دینی بخوانند.

 سفارش مادر عزیزم- که جانم فدای او باد- را بسیار زیاد می‌کنم، امروز خدمت به خانم، روح امام را شاد می‌کند.»سید احمد خمینی در 21 اسفندماه 1373 ، به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد. سرانجام با وجود تلاش بی‌وقفه گروه پزشکی، مختصر تپش قلب حاج سید احمد نیز خاموش شد و روح بلند ایشان در 25 اسفند 1373 به ملکوت اعلی پیوست.

احمدمشاور امین و مورد اعتماد و احترام امام (ره)

حجت الاسلام و المسلمین سید رضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز درباره وی می‌گوید: مرحوم حاج احمد آقا پس از شهادت برادر گرامیشان حاج آقا مصطفی تنها فردی بود که از هر جهت محرم و مورد اعتماد حضرت امام خمینی‌(ره)  بود. ‌وی افزود: مرحوم احمد خمینی در دوره‌های سخت توانست بدرستی نیروهای انقلاب را به یکدیگر ارتباط دهد.

اکرمی تصریح کرد: نکته دومی که درباره شخصیت ایشان می‌توان گفت این است که در طول سال‌های انقلاب ایشان مشاوری امین برای حضرت امام(ره) بودند. ‌سید مصطفی خمینی فرزند ارشد امام(ره) سال 56 از دنیا رفت. ‌این سال‌ها سال‌هایی بود که انقلاب در حال اوج گرفتن بود و امکان داشت برخی فراموشی‌ها پیش آید و در این شرایط سخت احمد‌آقا از هر جهت در خدمت امام(ره) و مورد اعتماد ایشان بود. ‌

وی تصریح کرد: احمدآقا انصافاَ صداقت و امانت را در مورد امام(ره) و ارتباط با مسئولان کشور و انقلاب به زیبایی رعایت می‌کرد. ‌و در هر شرایطی ذره‌ای به مسائل از خود و نظرات خود اضافه و کم نمی‌کرد و هر آنچه را که امام(ره) می‌فرمود با صدق و صفا و ایمان برای دیگران بازگو می‌کرد. ‌

به گفته اکرمی، پس از ارتحال حضرت امام‌‌(ره) حاج احمد آقا در مقابل شخصیت عظیم رهبری نظام هیچگونه ادعا و توقعی نداشت و خود را سرباز مخلص ولایت امر می‌دانست. ‌این درحالی است که برخی افراد که ظرفیت و صداقت ندارند از این مناصب سواستفاده می‌کنند و بهره‌برداری سو از ارتباطات و وابستگی‌های خود دارند، اما احمد‌آقا به دلیل صداقت و متانتی که داشتند پس از امام(ره) با رهبری نظام و جریان انقلاب همراه و همگام بودند.

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تاکید کرد: مرحوم احمد آقا جزو معدود کسانی بود که از حضرت امام‌(ره) جدا نشد و با ایشان همیشه همراه بود. ‌چه زمانی که به ترکیه تبعید شدند چه در عراق و چه زمانی که امام(ره) از نجف به سمت کویت حرکت کردند، اما جلوی ایشان را گرفتند و مجبور شدند به بصره بروند و از آنجا به پاریس رفتند. ‌در تمام این مراحل با امام(ره) بود و مشاوری امین برای ایشان محسوب می‌شد. ‌

به گفته اکرمی، در زمان حیات حضرت امام‌(ره) فراز و نشیب‌های زیادی داشتیم، کودتاها، انفجارها، ترورها و در همه این سختی‌ها تنها کسی که برای یک بار هم امام(ره) را تنها نگذاشت، مرحوم حاج احمد آقا بود. ‌خواسته‌ها و دستورات امام(ره) را به مسئولان و نیروهای انقلاب می‌رساند و اخبار مربوط به نهضت از طریق ایشان به گوش همه انقلابیون می‌رسید.


وی تاکید کرد: برای حضرت امام(ره) و احمد آقا روزهای سختی وجود داشت. ‌بویژه در ایام بیماری حضرت امام‌(ره) سید احمد حافظ اسرار و امین امام(ره) بود و همه حوادث را تحمل می‌کرد و سنگ صبور امام(ره) و انقلاب بود. ‌

همشهری جمعه