به گزارش همشهری آنلاین، «روح» از محصولات شرکت «والتدیزنی» است که در سال ۲۰۲۰، به عنوان بهترین فیلم انیمیشن در مراسم اسکار و گلدن گلوب انتخاب شد. موضوع محوری این انیمیشن، لذت بردن از زندگی است.
هدفم، همه زندگی من است
این کارتون داستان یک معلم موسیقی دبیرستان را روایت میکند که همه زندگیاش را وقف جاز و موسیقی کرده است. «جو گاردنر» در میانسالی، یک زندگی یکنواخت و قابل پیشبینی دارد. نهایت آرزوی او این است که بتواند در یکی از گروههای موسیقی جاز پیانو بزند. بالاخره مدرسهای که گاردنر مدتها در آن به شکل حقالتدریس درس میداد، به او پیشنهاد قرارداد استخدام میدهد. اما این پیشنهاد هیچ شوقی در او به وجود نمیآورد.
تا اینکه یک تماس از طرف شاگرد قدیمیاش، او را آنچنان ذوقزده میکند که دیگر سر از پا نمیشناسد و آن قدر هیجانزده میشود که بدون توجه به اطراف وارد خیابان میشود و توی یک چاله میافتد و روح او از جسمش جدا میشود. جو به کما میرود؛ درست موقعی که قرار است در یکی از معروفترین گروههای جاز پیانو بزند.
ایدئالگرایی یا لذتگرایی
جو گاردنر که در میانسالی هم هنوز از شنیدن نظرات سرکوبگرانه مادرش اضطراب میگیرد، مشغول کاری است که به عقیده مادرش از بیکاری بهتر است و حداقل میتواند با آن پول قبض آب و برقش را بدهد. اما او از کارش لذت چندانی نمیبرد. روح پر از نشانههای سرکوب احساسات جو است؛ گاهی مادر این کار را میکند و گاهی ضمیر ناخودآگاه خودش، جانشین والدین مستبد میشود. نارضایتی مداوم مادر از جو، دایره امن زندگی او را آن قدر کوچک کرده که او به یک زندگی انفرادی و در انزوا و بیلذت قانع است.
او حتی موفقیتهایش را نمیبیند. در یکی از صحنهها که دوست جو از اجرای فوقالعاده او تعریف میکند، او با شکستهنفسی، سطح کار خود را پایین میآورد. از دیدگاه روانشناسی مثبتنگر، یکی از موانع مهم شاد بودن، قیاس خود با معیارهای محدودی است که والدین یا جامعه به فرد دیکته میکنند. کسی که تحت تربیت والدین مستبد بوده است، زمانی که مشغول رفتارهای اجبارشده از طرف والدین نباشد، احساس خودارزشمندی ندارد. درحالیکه زندگی حقیقی، سرشار از کارهای ارزشمند است و هم به تلاش نیاز دارد، هم به لذت.
اجبار مداوم؛ مانع درک لذت
یکی از صحنههای مهم انیمیشن روح، جایی است که جو گاردنر نوجوان برخلاف میل خودش و با اصرار فراوان پدر وارد کلوپ موسیقی جاز میشود و او ناگهان حس میکند از جاز خوشش آمده است. البته ممکن بود جو بعد از تجربههای متعدد باز هم به موسیقی جاز علاقهمند شود، اما وقتی پای اجبار وسط میآید دیگر لذت از بین میرود. صحنه مهم و پربار دیگر این انیمیشن جایی است که یکی از شاگردان گاردنر به نام کانی میخواهد ترک تحصیل کند.
کانی وقتی با مخالفت و اجبار همیشگی گاردنر مواجه نمیشود و حق انتخاب پیدا میکند، خود به خود از تصمیمی که گرفته بود، منصرف میشود. اهمیت حق انتخاب در حدی است که حذف آن میتواند انسان فرشتهخو را شیطانصفت کند. اشتباه کردن، بدیهیترین پیامد داشتن حق انتخاب است. اما وقتی با انتخاب و اختیار خودمان راهی را میرویم، پذیرش مسئولیت آن برای ما آسانتر میشود و اشتباهاتمان را با حال بهتری اصلاح میکنیم. ولی زمانی که با زور و اجبار به راهی قدم میگذاریم، حتی اگر بدون اشتباه باشد، لذت نخواهیم برد.