به گزارش همشهری آنلاین، اما سرانجام قاچاق مواد مخدر خصوصا به آمریکا باعث شد نیروهای کلمبیایی بر سر تحویل او با پلیس آمریکا به توافق برسند و در جریان این توافق بود که سلطان قاچاق کلمبیا جان خود را از دست داد. البته مشکل قاچاق در دنیا تنها اسکوبار نبود و اگرچه با کشتن او یک قاچاقچی از روی زمین کم شد ولی همچنان سازمانهای مخفی بسیاری در دنیا وجود دارند که عمده فعالیت آنها قاچاق مواد مخدر است و کلهگندههای این تشکیلات مخوف و مرگبار، تبهکاران اسم و رسمداری محسوب میشوند که گاه تمام پلیسهای دنیا به دنبال آنها هستند و هزاران دلار صرف عملیاتهای اطلاعاتی برای ردزنی آنها میشود.
چاقچیکانتینری
ژینلی ییگان در ۳۱ ژانویه سال ۱۹۶۳ در شانگهای چین متولد شد اما قاچاقچیهای سراسر جهان او را بیشتر از آنکه به عنوان یک چینی بشناسند یک تاجر مکزیکی میدانند؛ چراکه او در سال ۲۰۰۲ شهروند مکزیک شد. ییگان سردسته یکی از بزرگترین باندهای قاچاق دنیاست که محمولههای باورنکردنیای را از آسیا به مکزیک قاچاق کرد.
مشهورترین عملیات ییگان و اعضای باندش که نام آنها را بر سر زبانها انداخت، وارد کردن چهار کانتینر انباشته از پیش ماده مخدر افدرین در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به مکزیک بود؛ کاری که شوک عظیمی را بر دولت مکزیک وارد کرد و این امر موجب شد تا در مارس سال ۲۰۰۷ به دستور دولت مکزیک نیروهای پلیس به خانه ییگان ریختند و آنجا را زیر و رو کردند.
در این عملیات بود که ماموران اتاق بسیار عجیبوغریبی را کشف کردند؛ اتاقی که در آن ۲۰۷ میلیون دلار آمریکایی، ۱۸ میلیون پزوی مکزیک، ۲۰۰ هزار یورو، ۱۱۳ هزار دلار هنگ کنگی و سکههای طلای مکزیکی و جواهراتی که به دلیل بالا بودن ارزش آنها، هیچوقت قیمتگذاری نشدند خاک میخوردند. ییگان در توضیح اینکه چرا این همه پول در خانهاش نگاه میداشت به خبرنگار آسوشیتدپرس گفت: «خب مگر باید دلیل خاصی داشته باشد؛ من و اعضای خانوادهام ترجیح میدهیم پولهایمان را در خانه پسانداز کنیم زیرا اعضای حزب پان - یکی از حزبهای سیاسی مکزیک- ما را دائم تهدید میکنند».
اگرچه ییگان در این عملیات دستگیر شد اما زندانی بودن او زیاد طول نکشید و او توانست مدتی بعد فرار کند؛ بعد از این عملیات بود که قتل عامهای او شروع شد. دوم آگوست همان سال اجساد دو نفر از مامورانی که به خانه او حمله کرده بودند، در یکی از ایالتهای جنوبی مکزیک پیدا شدند. اکنون ییگان تحت تعقیب اینترپل ۱۸۰ کشور است و گفته میشود که او اکنون در آمریکا زندگی می کند.
سلطان قاچاق هلند
کلاس بروئینسما یکی از سرشناسترین قاچاقچیهای هلند بود. از آنجایی که قد بروئینسما بلند بود بسیاری او را با نام «دو لانگ» به معنی بلندقد میشناختند. این تبهکار مخوف هلند همیشه لباسی مشکی بر تن میکرد و در حال موعظه دیگران بود و به این خاطر روزنامهنگاران زیادی هم او را «دو دامینی» به معنای وزیر صدا میزدند. هنگامی که بروئینسما شاگرد دبیرستانی بود مصرف و همچنین فروش حشیش را آغاز کرد. ۱۶ ساله بود که برای اولین بار توسط پلیس دستگیر و پس از چند روز با دادن تعهد آزاد شد اما همین امر موجب شد تا از مدرسه اخراج شود.
سال ۱۹۷۴ او تصمیم گرفت تا تمام وقت خود را صرف خرید و فروش مواد کند اما دو سال بعد در سال ۱۹۷۶ برای دومین بار توسط پلیس دستگیر شد. او پس از آزادی از زندان نام خود را به فرانس وان آرکل تغییر داد و با این نام مستعار به ادامه فعالیتهایش پرداخت.
چند سالی را بدون اینکه مشکلی جدی برایش پیش بیاید به خلافکاریهایش ادامه داد تا اینکه در سال ۱۹۷۹ محموله حشیشی که از پاکستان وارد میکرد لو رفت و او بار دیگر دستگیر شد. پس از آزادی از زندان، بروئینسما مصممتر از پیش سازمان خود را گسترش داد و تجارت خود را تا قسمت اعظمی از اروپا از جمله آلمان، بلژیک، فرانسه و همچنین اسکاندیناوی پیش برد.
۱۹۸۳ سال چندان خوبی برای بروئینسما نبود زیرا او درگیر ماجرای دزدی یک محموله اسلحه شد و زد و خوردهای بسیاری صورت گرفت و باز هم بروئینسمای قدبلند دستگیر و این بار به سه سال زندان محکوم شد. او پس از آزادی باز هم به فعالیتهای غیرقانونی خود ادامه داد. دهه که به پایان رسید بروئینسما آنقدر قدرتمند شده بود که نام و آوازهاش به عنوان آقای قاچاق در تمام اروپا بپیچد.
در ۲۷ ژوئن ۱۹۹۱ یک درگیری لفظی بین بروئینسما و مارتین هوگلند، یکی از افسران سابق پلیس که با مافیای یوگسلاوی همکاری میکرد پیش آمد. تقریبا ساعت چهار صبح بود که دعوا بالا گرفت و هوگلند درست روبهروی هتل آمستردام یک گلوله به بروئینسما شلیک کرد و به این ترتیب بزرگترین قاچاقچی هلند در ۳۸ سالگی کشته شد. البته علت این درگیری هیچگاه مشخص نشد اما بعضیها میگویند که جان ورهوک، رقیب قدرتمند بروئینسما دستور قتل او را صادر کرده بود و افسر پلیس تنها این دستور را اجرا کرده است.
پس از مرگ بروئینسما در دوم اکتبر ۲۰۰۳، چارلی داسیلوا یکی از محافظان سابق او در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که مابیل ویز اسمیت - نامزد شاهزاده هلند، پرنس فیسکو- قرار ملاقاتهای بسیاری با بروئینسما میگذاشت. مابیل اسمیت اگرچه برای دفاع از خود حرفی نداشت اما ادعا کرد که موضوع رابطه آنها چندان جدی نبوده و او تنها گهگاهی بروئینسما را ملاقات میکرده است.
به دلیل این رسوایی اخلاقی دولت هلند تصمیم گرفت تا به پارلمان اجازه صدور حکم ازدواج مابیل و شاهزاده فیسکو را ندهد اما پرنس فیسکو چنین حکمی را نپذیرفت و با مابیل ازدواج کرد و همین امر موجب شد تا شانس بر سر نهادن تاج شاهی هلند را از دست بدهد. اما بخوانید از پایان زندگی افسر قاتل؛ هوگلند در سال ۲۰۰۴ به قتل رسید.
دلال مثلث طلایی
در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی فرانک لوکاس یکی از سرشناسترین قاچاقچیهای هروئین در جهان به شمار میرفت و نقشه قتل افراد زیادی را که سد راهش بودند طراحی و اجرا کرد. فیلم زندگی لوکاس در سال ۲۰۰۷ به روی پرده رفت و «گانگستر آمریکایی» که یکی از پرفروشترین فیلمهای سالهای آخر سرزمین یانکیها به شمار میرفت، فیلمی بود که ادعا میشد کپی زندگی این تبهکار است.
این تبهکار مشهور در معاملات بسیاری نقش واسطه را بازی میکرد و از طریق شبکه خود برای قاچاقچیان مثلث طلایی - سه منطقه کوهستانی در آسیای جنوبی، یعنی کشورهای ویتنام، لائوس و تایلند که اگر در نقشه آنها را به هم وصل کنیم به صورت یک مثلث درمیآید- هروئین تهیه میکرد. در سال ۱۹۷۵ خانه لوکاس در نیوجرسی آمریکا تحت محاصره ماموران قرار گرفت و ماموران مبلغی نزدیک به نیممیلیون دلار در خانه او پیدا کردند.
در همان سالی که او دستگیر شد دادگاه لوکاس را به ۷۰سال زندان محکوم کرد.
در سال ۱۹۷۷ او و خانوادهاش تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفتند ولی محکومیت ۷۰ ساله به لطف باجهایی که به شخصیتهای مختلف پرداخت شد تنها برای او پنج سال طول کشید و این تبهکار مخوف در سال ۱۹۸۱ به بهانه آنکه با پلیس همکاری کرده بود با حکم آزادی مشروط تا آخر عمر آزاد شد. البته این آزادی او زیاد طول نکشید و او بار دیگر وارد شبکه قاچاق شد. در سال ۱۹۸۴ او بار دیگر در جریان مبادله یک اونس هروئین و ۱۳ هزار دلار در ازای گرفتن یک کیلوگرم کوکائین دستگیر شد.
از خوششانسی در دادگاه لوکاس، قاضی دادگاه پیشین او حضور داشت و به این ترتیب به کمک ریچی رابرتز که فکر میکرد دستگیری لوکاس با این مقدارکم مواد، یعنی اینکه او اصلاح شده است و دیگر دست به کارهای بزرگ نمیزند، برای لوکاس هفت سال زندان بریده شد و او در سال ۱۹۹۱ بار دیگر رنگ آزادی را دید.
قاچاقچی پرتقال فروش
سموعیل زامبادا گارسیا یکی از بزرگترین قاچاقچیهای مکزیک بوده که سالهای بسیاری است تحت تعقیب قرار دارد. به عقیده یکی از مسؤولان ارشد در سازمان مبارزه با مواد مخدر مکزیک، زامبادا گارسیا نهتنها از قاچاقچیهای رده اول مکزیک بلکه جهان به شمار میرود.
این تبهکار خشن تا قبل از آنکه قاچاقچی قدرتمندی شود در خیابانهای مکزیک پرتقال میفروخت و در کنار این کار تصمیم گرفت فروش چند کیلوگرم مواد مخدر را هم امتحان کند. موفقیت او در این کار باعث شد مصممتر از پیش به قاچاق کوکائین و دیگر مواد مخدر در آمریکا بپردازد تا اینکه میان قاچاقچیان اسم و رسمی پیدا کرد. همین فعالیتهای گسترده او باعث شد تا افبیای نام او را در ردیف ده خلافکار برجسته تحت تعقیب قرار دهد.
در اکتبر ۲۰۰۸ ماموران پلیس تعدادی از افراد خانواده زامبادا از جمله برادر، برادرزاده و یکی از پسرانش به نام ویسنت را به جرم دست داشتن در قاچاق مواد مخدر دستگیر کردند اما هنوز موفق به دستگیری زامبادای بزرگ نشدهاند.
آقای آسمانها
آمادو کاریلا فوئنتس از جمله سرشناسترین قاچاقچیان مکزیک بود که چهار بار محموله کوکائین به آمریکا قاچاق کرده است. این رکورد میان قاچاقچیان بسیار نادر است و همین امر موجب شده تا او ثروتی بالغ بر ۲۵ میلیون دلار برای خود دست و پا کند. همه او را با نام آقای آسمانها میشناسند زیرا کاریلا بیش از ۲۲ جت ۷۲۷ خصوصی داشت که در آشیانه فرودگاههای بسیاری در اطراف مکزیک نگهداری میشدند و او برای انتقال محمولههایش از آنها استفاده میکرد.
از آنجا که ماموران پلیس آمریکا و مکزیک همهشان به دنبال کاریلا بودند، او برای فرار از دست آنها در سوم جولای سال ۱۹۹۷ تصمیم گرفت جراحی پلاستیک انجام دهد و قیافهاش را کاملا تغییر بدهد. به این منظور مخفیانه در بیمارستان سانتا مونیکای مکزیک تحت جراحی قرار گرفت.
هرچند او با این کار میتوانست تا مدتها از تعقیب ماموران به دور بماند اما از این عمل هشتساعته نتوانست جان سالم به در برد و زیر عمل جان سپرد. گفته میشود که در اتاق عمل، دو تن از محافظهای شخصی کاریلا هم حضور داشتند و حریفوحدیثهای بسیاری مبنی بر اینکه ممکن است محافظان یا جراح او داروی بیش از حد تزریق کرده باشند وجود دارد و برخی هم مدعیاند که محافظها با بالش او را خفه کردهاند.
گروهی هم میگویند که ابتدا او را در اتاق عمل آنقدر شکنجه دادند تا بمیرد و سپس یک عمل جراحی ساختگی روی او انجام دادند. البته پس از مرگ او آزمایش دیانای و انگشتنگاری روی جسد انجام شد تا هویت او کاملا تایید شود و سرانجام در ۱۱ جولای سال ۱۹۹۷ مرگ کاریلا به طور رسمی اعلام شد؛ هرچند پس از آن هنوز هم حرف و حدیثها بر سر زنده ماندن او ادامه دارد. سازمان مبارزه با مواد مخدر آمریکا نام کاریلا را به عنوان قدرتمندترین قاچاقچی زمان خود به ثبت رسانده است.
دیکتاتور کهنه کار
مانوئل نوریجا مورینو یکی از سیاستمداران و نظامیان دیکتاتور در پاناما بود که در زمان حمله آمریکا به پاناما در سال ۱۹۸۹ اسیر شد و همراه دیگر اسرای جنگی به آمریکا فرستاده شد. از همان زمان بود که وارد سازمان جاسوسی آمریکا شد و سرانجام چند سال بعد با آزادی از اسارت به تجارت کثیف مواد مخدر و پولشویی پرداخت و به سرعت راههای ترقی را در تبهکاری پیمود.
نیروهای پلیس پاناما در یک عملیات ویژه مورینو را دستگیر کردند و او تا سال ۲۰۰۷ را در حبس سپری کرد. در آوریل سال ۲۰۱۰ کشور فرانسه که آقای دیکتاتور تابعیت آن کشور را داشت، طبق قانون استرداد مجرمان از دولت پاناما خواست تا تبعه این کشور را به فرانسه بفرستد و با این درخواست بود که دیکتاتور کهنهکار در همان سال به پاریس رفت.