به گزارش همشهری آنلاین، جامهای جهانی ۱۹۷۸ و ۱۹۸۲ نیز تحتتاثیر سیاستبازیهای حاکمان آرژانتین و اسپانیا در آن سالها قرار داشت.
دیدار دو تیم آلمانشرقی و آلمانغربی در جامجهانی ۱۹۷۴ که به میزبانی آلمانغربی برگزار شد یکی از سیاسیترین اتفاقات در این عرصه بود. آلمانشرقی که تیم ضعیفتری بود، آلمانغربی میزبان را که دو سال قبل از آن قهرمان مسابقات جام ملتهای اروپا شده بود شکست داد. جنگ دو آلمان در واقع جنگ سرد غرب و شرق دنیا در دوران اوج جنگ سرد بین آمریکا و شوروی سابق بود.
یکی دیگر از سیاسیترین رقابتها، رقابت انگلستان و آرژانتین در جامجهانی ۱۹۸۶ مکزیک بود. در این دیدار آرژانتین ۲-۱ برنده شد اما این برد ورزشی به هیچ وجه تلخی از دست رفتن جزایر فالکلند را در دل آرژانتینیها التیام نبخشید!
پیروزی ایتالیا در جامجهانی ۱۹۳۴ هم یک کارکرد سیاسی برای بنیتو موسولینی داشت. مردی که قصد داشت ایتالیا را بهعنوان قدرت اول در فاشیسم بینالمللی معرفی کند.
در جامجهانی ۱۹۵۰ هم اتفاق عجیبی رخ داد و انگلستان قدرت اول استعماری دنیا قبل از جنگ جهانی دوم با نتیجه یک بر صفر به تیمملی فوتبال آمریکا قدرت اول دنیا بعد از جنگ جهانی باخت!
در سال ۱۹۵۴ برد آلمانغربی برابر مجارستان در فینال برای مردم آلمان بسیار حیاتی بود و خاطره شکست تلخ در جنگ جهانی دوم را از ذهن آنها پاک میکرد. آلمانها که در دور مقدماتی ۸-۳ به مجارستان باخته بودند، در فینال حریف را ۳-۲ بردند و به تاریخ الصاق شدند.
دیدارهای فوتبالی برخی از کشورهای درگیر جنگ هم حساسیتهای خاص خودش را داشت. دیدارهایی بین کشورهای متخاصم در عرصه جنگ یا سیاست بینالمللی، مثل «ایران- عراق» و «ایران – آمریکا» که در دو دهه گذشته با شکل و کیفیت آن آشنا شدهاید!
جشن کابل، شکست شیطان بزرگ
در تاریخ فوتبال ایران، بازیهای زیادی تحتتاثیر کنش و واکنشهای سیاسی قرار گرفته است. حداقل دخالت سیاست در این بازیها، شرکت در مراسم و مسابقاتی بوده که با عناوین سیاسی انجام شده است. اولین بازی ملی فوتبال ایران به یک مناسبت سیاسی بود. در شهریور ماه سال۱۳۲۰، تیمملی فوتبال برای شرکت در جشن استقلال افغانستان به این کشور رفت. جالب اینکه ورود متفقین در روز سوم شهریور۱۳۲۰ به ایران منجر به دستور رضاخان شد برای بازگشت تیمملی از کابل! سیاست، ورود تیمملی به کابل و بازگشت ملیپوشان را با خطی درشت نوشت. سایر رویدادهای فوتبالی دهه۲۰ هم با سیاست آغشته بود. دیدارهای دوستانه فوتبال ایران در این دهه جملگی در روز ۴آبانماه برگزار میشد؛ روز تولد رضاخان قلدور! مسائل سیاسی در سالهای دهه۳۰ و دهه۴۰ بر فوتبال ایران اثر گذاشت. بر این اساس کودتای آمریکایی ۲۸مرداد ۳۲ و انقلاب آمریکایی شاه و مردم در بهمن۴۱ مانع شرکت فوتبال ایران در بازیهای آسیایی ۱۹۵۴ مانیل و ۱۹۶۲ جاکارتا شد.
در بازیهای آسیایی ۱۹۶۶ بانکوک، جنجال ایجادشده بین تیمهای ایران و ژاپن و جانبداری تایلندیها از ژاپنیها با تهدید کنارهگیری ایران از رقابتها همراه شد اما شاه با دستور مستقیمش مانع کنارهگیری ایران از رقابتها شد. دو سال بعدجام ملتهای آسیا در تهران برگزار شد. بهرغم روابط خوب رژیم شاهنشاهی با رژیمصهیونیستی، مردم مسلمان ایران که روحیات ضدصهیونیستی شدیدی داشتند، به حمایت از مردم فلسطین بعد از پایان بازی بین دو تیم و پیروزی ایران، شعارهای سیاسی تندی را علیه رژیمصهیونیستی سر دادند. همچنین برای دومین بار بهدنبال پیروزی برابر رژیم اشغالگر قدس قهرمان آسیا شدیم و برای دومین بار مردم با شعار معروف «با اره بریدیم سر موشهدایان را» به سیاستهای اسرائیل غاصب با مسخره کردن نخستوزیرش تاختند. فقط همین دو بار نبود که سرنوشت فوتبال ما به رژیم اشغالگر پیوند خورد. ۳، ۴بار دیگر، بین سالهای ۴۹ تا ۵۱ فوتبال ما درگیر رژیمصهیونیستی بود.
پیروزی ۲بریک استقلال برابر هاپوئل تلآویو در بهار سال۱۳۴۹ که در امجدیه اتفاق افتاد، یکبار دیگر احساسات ضداسرائیلی را برای مردم مسلمان ایران زنده کرد. سال۱۹۷۲، جام باشگاههای آسیا با تحریم اعراب همراه شد. آنها با اسرائیل سر ستیز داشتند و به این ترتیب بهدلیل غیبت اعراب، مسابقات در سال۱۹۷۲ تعطیل شد.
در جام ملتهای ۱۹۸۰ و مسابقات مقدماتی جامجهانی ۱۹۸۶ باز هم سیاست بر مسابقات ایران تاثیرگذار بود. جالب است بدانید در میانه راه مسابقات جام ملتهای ۱۹۸۰، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد. تبلیغات ضدایرانی مقامات کویتی علیه ایران، روحیه یاران تیمملی را متزلزل کرد. در سال۱۹۸۶ هم ایران به علت آنکه از میزبانی مسابقات مقدماتی جامجهانی محروم شد، در این رقابتها شرکت نکرد. دیدار تیمهای ملی ایران و عراق، دوبار در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۷۲ سیاسی شد. در سال۱۳۶۸ دو تیم ایران و عراق در جام صلح و دوستی کویت به مصاف هم رفتند. یاران دو تیم یکسال بعد از جنگ عکسی مشترک گرفتند. مسابقاتی که با قهرمانی عراق توام شد و حریف از آن بهرهبرداری سیاسی کرد. پیروزی ۲بریک عراقیها در مقدماتی جامجهانی۹۴ هم به تعبیر صدام حسین مجنون، برد در نبرد قادسیه بود! پسر صدام که رئیس فدراسیون عراق بود، یاران تیم عراق را تهدید کرده بود که اگر ایران را نبرند، قلم پایشان را خرد میکند. دیدار دوستانه ایران-آمریکا نیز جزو آخرین مصافهای سیاسی فوتبال ایران بود.
سیاست همیشه در فوتبال موج میزند. مسابقات جامجهانی ۲۰۰۶ را که یادتان میآید؛ وقتی اروپاییها بهخاطر مسائل هستهای ایران، دیدارهای دوستانه با تیمملی ما را تحریم کرده بودند!
روایتی از ایران- رژیمصهیونیستی، ۴۲ سال قبل
یکشنبه ۲۹اردیبهشت ۱۳۴۷، ورزشگاه: امجدیه، تماشاگر: ۳۸ هزارنفر، داوران: «س. ج. واز» از هندوستان، کمکداوران: «ناتاراجان» و «باجارچی» از هندوستان
ایران ۲-رژیمصهیونیستی ۱: گلها: دقیقه۵۲(اشپیگل) برای رژیم صهیونیستی، دقیقه۷۵(کلانی) و دقیقه۸۷(قلیچخانی) برای ایران، فول: ایران ۲۳ – رژیمصهیونیستی ۲۲، کرنر: ایران ۳- اسرائیل غاصب ۴، آفساید: ایرانیک- رژیمصهیونیستی ۳،
هند: ایران صفر-اسرائیلغاصب ۲ شانس گل: ایران یک-اسرائیل یک، گزارش روزنامه اطلاعات ۳۰/۲/۱۳۴۷
دیربازی است که تهران در تب فوتبال میسوزد. همهجا صحبت از دیدار سرنوشت ایران و رژیمصهیونیستی است، از بامداد امروز همه به یک چیز میاندیشیدند؛ در امجدیه امروز عصر چه خواهد گذاشت؟ هنوز یکی، دو ساعت به ظهر باقی است ولی کمکم مقصد یکی میشود و هنوز عقربههای ساعت از ۲ نگذشته که دیگر راه یافتن به خیابانهای اطراف امجدیه از محالات به نظر میآید. سکوهای فقیر امجدیه با سرعتی سرسامآور اشغال میشدند. گرما تب فوتبال را در دلها صدبرابر میکند، هنوز عقربه ساعت به ۳ نرسیده و تا آغاز مسابقه حداقل ۳ ساعت وقت باقی است ولی دیگر به طور حتم کوچکترین جایی برای تماشاگر بعدی باقی نیست. یک چنین تماشاگری واقعا اکنون بر سکوهای امجدیه سنگینی میکنند و معلوم نیست استادیوم ۳۰ هزار نفری و محقر ما در برابر اینچنین استقبال پرشکوهی از دیدار سرنوشت ملیپوشهای ما در برابر اسرائیل چه خواهد کرد.
از پایان بازی برمه تاکنون، از اردوی تیمملی خبرهای شادکننده زیاد نیست و اکثرا حاکی از آسیبدیدگی بچههاست و شاید حالا برمهایها در تاسف باقی باشند که با انجام آنچنان بازی خشنی باعث این شدهاند که ما در راه رسیدن به جام قدمی لرزان درپیش داشته باشیم و این به خاطر آسیبدیدگی بچههاست. ستارگانی چون بهزادی، کلانی و جباری مصدوم هستند... آرایش تیم همان آرایش گذشته است با این فرق که در خط حمله در کنار افتخاری به جای بهزادی، اصغر شرفی و در کنار کلانی، این شجاع فداکار تیمملی، فریبرز اسماعیلی به چشم میخورند. رژیمصهیونیستی، چنان آماده برای دیدار سرنوشت به نظر میرسند که گویی فقط یک معجزه میتواند آنها را از جام دور کند، ولی آیا آنهایی که اکنون اشک شوق هزاران زن و مرد به خاطر رسیدن به پیروزی به پای آنها روان است، قادرند در پایان بازیها به آن معجزه جامه حقیقت و واقعیت بخشند! نیمه دوم را باید نیمه حوادث و اتفاقات غیرمنتظره و غم و شادی تماشاگران امجدیه دانست. بازی را سبزپوشهای ایران آغاز کردند ولی بعد از چند یورش بدون نتیجه ما بر روی دروازه رژیمصهیونیستی باوجودی که در خط حمله شرفی و کلانی تغییر پست داده بودند، یک حالت ناامیدی سخت به همه دست داده بود. در دقیقه۵۲ همه آرزوهای ما برای تصاحب جام به یکباره از اوج خود به پایین فروریخت. دروازه ما بر روی یک فرار ساده و سریع اشپیگل، بغل چپ رژیمصهیونیستی سقوط کرد. امجدیه سقوط کرد... جمعیت و فریادهای سرسامآور مردم درحمایت از ایران اوج میگیرد. در دقیقه۵۹، فریبرز اسماعیلی به خاطر درگیری با روزنتال از زمین اخراج میشود اما تماشاگران آنقدر فریاد میکنند که روحیه تیم به خاطر خوردن گل و از دست رفتن اسماعیلی افت نکند. در دقیه۶۰، بهزادی مصدوم جای اصغر شرفی میآید. وجود بهزادی، کلانی خوشسیما و مهربان را برای زدن گل امیدوار میکند. دفاع رژیمصهیونیستی به سرعت توپ را از خود دفع میکند، چون در نزدیکی خود افتی به نام کلانی را میبیند، حمله کلانی باعث اخراج «یانگ» مدافع رژیمصهیونیستی دقیقه۶۴ میشود... بازهم ما یکیار کمتر داریم، چون کلانی آسیب دیده اما او بازیکنی نیست که به محض هر آسیبی زمین را ترک کند. در دقیقه۷۵ در امجدیه غوغا شد، توپ پشت محوطه اسرائیل فول شد. عرب آن را شلیک کرد ویسوکر به دفاع پرداخت. ولی در بازگشت کلانی به توپ ضربه زد، توپ از خط دروازه گذشت اما درودگر، شماره۲ اسرائیل آن را برگرداند. «باجارچی» کمکداور هندی، گل را اعلام کرد. اسرائیلیها به داور و کمکداور حمله کردند، پلیس به کمک داوران آمد. کلانی مصدوم بود. ویسوکر توپ را بار دیگر به سینهاش کوبید و او از پای درآمد اما باز هم ایستاد و بازی کرد. صهیونیستها دیگر نای بازی نداشتند و عصبانی بازی را ادامه میدادند. نتیجه مساوی هم ایران را قهرمان میکرد اما در دقیقه۸۷ پرویز قلیچخانی با یک ضربه محکم و استثنایی دروازه رژیمصهیونیستی را از ۲۵متری باز کرد. ایران قهرمان شد.
ترکیب ایران:
عزیز اصلی، حسن حبیبی(کاپیتان)، مرحوم محراب شاهرخی، مصطفی عرب، جعفرکاشانی، حسین فرزامی، پرویز قلیچخانی، اکبر افتخاری، اصغر شرفی(۵۹- همایون بهزادی)، حسین کلانی، فریبرز اسماعیلی
۴۰ هزار نفر در امجدیه و هزاران نفر در پشت میلهها و میلیونها نفر پای تلویزیونها با شنیدن خبر برد تیمملی در جشن شرکت کردند. اتومبیلها بوق میزدند و با نور بالا حرکت میکردند. صدای فریادهای شوقبرانگیز جمعیت انبوهی که از استادیوم امجدیه به طرف جنوب شهر در حرکت بود و صدای بوق اتومبیلها تا پاسی از شب رفته به گوش میرسید. قبل از بازی گوینده ورزشگاه از جانب خبرگزاریهای امجدیه(!) اعلام کرد که تماشاچیان امجدیه بهترین تماشاگران دنیا هستند. او خواست تا مردم سرود ملی ایران را بخوانند و یادآوری کرد امید ما این است که در پایان مسابقه ایران- رژیمصهیونیستی، یک بار دیگر همگی سرود ملی ایران را با چنان قدرت و نیرویی بخوانیم که صدای ما به گوش زارع کویرنشین ایرانی و کارگر آفتاب خورده خوزستانی برسد. بعد از بازی در خیابانهای تهران مقابل سفارت رژیمصهیونیستی، مردم با فریادهای «با اره بریدیم سر موشه دایان را» به حرکت افتادند. یکسال از جنگ اعراب با رژیمصهیونیستی در حمایت مردم مظلوم فلسطین گذشته بود و روح ضدصهیونیستی در ایران موج میزد، بهخصوص اینکه پولدارهای یهودی در ایران بلیتها را در تعداد بسیار خریده بودند تا سکوها را از تماشاگر ایرانی خالی کنند. خیال آنها خیال خامی بود، چون مردم به سرعت به استادیوم هجوم آوردند. کلانی، افتخاری، همایون بهزادی و قلیچخانی جزو تیم منتخب آسیا شدند.