علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه: عزاداری امام حسین(ع) بهصورت یک پدیده اجتماعی گسترده همزمان با قدرت یافتن شیعیان شکل گرفته است. برخی به خطا این حرکت را به دوران آل بویه نسبت میدهند. بله، حکمرانی آل بویه طعم قدرتگرفتن شیعه را به دایره حکمرانی عباسی چشاند و در همان زمان بود که در روز عاشورا صنوف مختلف مغازههای خود را تعطیل میکردند و همگی مشغول شکلدادن به یک پدیده بزرگ اجتماعی در شهر میشدند.
«معزالدوله در سال 352ه. ق دستور داد که مردم در روز عاشورا گرد یکدیگر آیند و اظهار حزن (و عزاداری نسبت به امام حسین علیهالسّلام) کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسهپزها، هریسه (حلیم یا آبگوشت) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه برپا کردند و بر آنها پلاس آویختند، زنان بر سر و روی خود میزدند و بر حسین ـ علیهالسّلام ـ ندبه میکردند، در این روز نوحهگری و ماتم به پا گردید.... »(تاریخ آل بویه، اصغر فقیهی، ص۴۵۹)
معزالدوله، مقتدرترین حاکم آل بویه بود چون در زمان او پادشاهان عباسی در ضعف جدی بودند، اما باید توجه کرد پایهگذاری عزای امام حسین(ع) یک فرهنگ شکلگرفته در میان شیعیان بود. امامان معصوم بعد از ماجرای شهادت امام حسین(ع) این اقامه عزا را تبدیل به یک رکن فرهنگی راسخ در جان شیعه کرده بودند و به همین دلیل هم بود که به محض اینکه شیعه مجال پیدا میکرد، این واقعه اجتماعی کلان را بروز و ظهور میداد.
بعد از آل بویه باز شیعیان در فشارهای ناشی از حاکمان مختلف ذیل حکومت بغداد بودند، اما با روی کار آمدن صفویه، عزاداری سیدالشهدا (ع) بهصورت یک پدیده اجتماعی وسیع و عمومی سر برآورد. پادشاهان خودشان اقامهکننده عزا بودند. بعدها در زمان قاجار و در دوران ناصرالدین شاه، عزاداری امام حسین(ع) به مثابه یک پدیده اجتماعی سراسری آن هم از ابتدای محرم شکل گرفت. اما شکل عمومی داشت. باز هم باید توجه کرد فرهنگ این سبک از عزاداری در آموزههای اهلبیت (ع) بود و به همین دلیل توسط علما به محض قدرت یافتن حاکمان، مهندسی و معماری میشد.
گزارشهای نظمیه تهران از محلات مختلف نشان میدهد فقط روز تاسوعای ۱۳۰۴ تعداد ۵۳مجلس روضه در تهران برقرار شده و به جز 2 ماه محرم و صفر، این محافل در دیگر ماههای سال نیز برقرار بوده است. برخی معتقدند رسم روضههای هفتگی و ماهانه را ملاآقا دربندی بنیاد نهاده است، اما اتفاقی که در دوران پهلویها یعنی رضا و محمدرضا رخ داد نقطه عطفی در این جریان است. رضا شاه با اینکه اولا در ابتدای به قدرت رسیدنش همراهیهایی با عزاداری و این جریان اجتماعی میکرد، اما به محض استقرار، شروع به سختگیری کرد. او روضهخوانها را زندانی، اذیت و اهانت و صاحبخانه را به جرم روضهخوانی دستگیر و زندانی میکرد. در این شرایط بود که مرحوم شاهآبادی استاد حضرت امام (ره)، روضههای خانگی مخفیانه را بنیان گذاشت. او که بهشدت عالم اجتماعی تیزهوش و مبتکری بود از همان ابتدای کار رضاشاه که بسیاری از رجال مذهبی و سیاسی چهره واقعی رضاشاه را نشناخته بودند عوامفریبی او را تشخیص داده بود.
در دوران محمدرضا نیز سختگیریها به روش خود او انجام میشد. محدودیت حضور خیابانی به جز دو سه روز آخر دهه، قوانین بسیار و فشارهای فرهنگی اجتماعی عملا باعث شده بود جریان هیئتها خصوصا در تهران در یک وضعیت مخفیانه و پنهانی انجام شود.
این فشارها باعث چند اتفاق شد. اولا سبک محافل عزاداری در تهران بیشتر از هر جای دیگر ایران یک سبک در خفا و پرده شده بود. عزاداران تهرانی به این شکل عزاداری عادت کرده بودند. ثانیا در تهران محافل عزاداری پرتعداد با این وضع، حال و هوای معنوی و کیفی خاصی پیدا کرده بود که مثل آتشی که دمای آن بسیار بالا میرود حرارت چنین جلساتی در نقطه نقطه تهران بالا بود و چیزی شبیه آتشفشان در حال سر برآوردن شده بود.
این نکته مهمی است که جبهه حق در دوران بلا، سختی و فشار، رشد کیفی پیدا میکند و این رشد کیفی او را دارای قدرتی میکند که میتواند ناگهان صحنه را ویرایش کند و یک حرکت کمی و توسعه جدی را شکل دهد. نقش همین هیئتهای مختلف در انقلاب اسلامی ایران مهم بود، هم متحد شدنشان، هم بروز و ظهورشان، هم حرارت و انگیزهشان که در شعارها و تاریخ انقلاب مشهود است، نشان میدهد چگونه این نقاط مهم و کلیدی پراکنده در تهران در ماجرای انقلاب نقشآفرینی کردند.
اینکه هنوز صورت متفاوت عزاداری در تهران نسبت به دیگر شهرها را میبینیم محصول همان دوران است. عزاداری تهران اگر چه بهدلیل سابقهاش رغبتش به محافل بیشتر از بروزات خیابانی است و گرما و سوز ویژهای دارد، اما بعد از انقلاب به مرور صورتی جدید سر برآورد که همان حال و هوای کیفیت را داشت و با همان صورتبندی، گسترش یافت و عمومیت پیدا کرد که در این سالها بروزاتش کاملا هویداست.
در یک نگاه کلان امروز ایران یک حسینیه بزرگ شده است و در تقابل با طاغوت سفاک بینالمللی است. او همان فشار رضاخانی و هم محمدرضایی را به کشور میآورد و اتفاقا ایران در حال رشد کیفی در عزای سیدالشهداست. هیئتها و مراسمی را که جلودار این رشد کیفی عمومی در ایران هستند، البته باید پاس داشت. کسانی که عناصر قدرت این مردم را که همین ایمان و عشق است به امید مردم گره میزنند و فهم درستی از صحنه بینالمللی و نقشههایش برای ایران بهدست او میدهند عملا ایران را به سمت آن هویت آتشفشانیاش سوق میدهند؛ هویتی که گاه و بیگاه در ماجرای اربعین و امثال آن بروزاتی از آن دیده میشود و فورانهای آن با اسم رمز لبیک یا حسین (ع) در گسترهای بسیار وسیعتر از ایران یعنی کل جبهه مقاومت دیده میشود. این اتفاقی است که عزادار امروز باید ببیند و بفهمد تا رشد کیفی کل ایران را تسریع کند برای چنین اتفاق چشمنواز جهانی.
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۳
عزاداری تهران اگر چه بهدلیل سابقهاش رغبتش به محافل بیشتر از بروزات خیابانی است و گرما و سوز ویژهای دارد، اما بعد از انقلاب به مرور صورتی جدید سر برآورد.