به گزارش همشهری آنلاین، تا همین چند سال پیش تصور اینکه فردی با ظاهری کاملا مردانه باردار شود و بعد از نه ماه فرزندی به دنیا بیاورد غیرممکن و باورنکردنی بود؛ حتی وقتی در سال ۱۹۹۵ آرنولدشوایتزنگر در یک فیلم کمدی بر اثر یک اشتباه پزشکی باردار شد، باز هم خیلیها با تعجب به این پدیده عجیب پزشکی نگاه کردند.
در آن زمان این موضوع برای همه ناملموس بود و همه آن را در حد سوژه یک فیلم جذاب میدانستند اما در سال ۱۹۹۷ دکتر کیمبرلی جیمز با انجام تحقیقاتی روی افراد دارای اختلال هویت جنسی که بعد از عمل تغییر جنسیت، مرد شدهاند و البته هنوز ارگانهای زنانه در بدنشان وجود دارد، فهمید که میتواند از طریق لقاح مصنوعی آنها را هم صاحب فرزند کند.
دکتر جیمز مدعی شد که به دلایل خاصی جنین در بدن این افراد میتواند رشد بهتری داشته باشد و بچههای متولد شده درشتتر خواهند بود. او تمام تحقیقات خود را در کتابی با عنوان «بازسازی بهشت» به چاپ رساند. حرفهای دکتر جونز با اینکه بسیار جنجالی بود اما تا زمانی که اولین مرد به این طریق مادر نشد، توجه کسی به این موضوع جلب نشد.
تا اینکه در سال ۲۰۰۲ لی مینگ ویو - یکی از افرادی که تغییر جنسیت داده بودند - این تحقیقات را جدی گرفت و برای انجام این آزمایش داوطلب شد که نتیجه آن به دنیا آوردن نوزادی کاملا سالم بود. البته به خاطر اینکه لی مینگ ویو به دور از چشم رسانههای خبری دست به چنین کاری زده بود این خبر زیاد در رسانهها سروصدا نکرد.
تا سال ۲۰۰۸ که توماس بیتی به عنوان اولین مرد باردار جهان فرزند دختری به دنیا آورد و از آن به بعد توجه بسیاری به این موضوع جلب شد. با این حال این عمل از نظر جامعه جهانی مورد تایید نیست و با بیمارستانهایی که این کار را انجام میدهند برخورد میشود. چراکه بسیاری از محققان معتقدند بچههایی که از این طریق متولد میشوند در بزرگسالی از لحاظ عاطفی دچار بحرانهای روانی میشوند چون از مهر مادرشان بیبهرهاند و همچنین معلوم نیست که آنها هم در آینده دچار اختلالات جنسیتی نشوند.
معروفترین مرد باردار جهان
اسم توماس بیتی در سال ۲۰۰۸ به عنوان اولین مرد باردار دنیا در رسانههای مختلف مطرح شد؛ زمانی که تصویر غیرمعمولی از این مرد درحالی که کودکی در شکم داشت در سایتهای گوناگون خبری پخش شد؛ اما داستان توماس به خیلی سال قبل برمی گردد؛ یعنی زمانی که پدر و مادر او منتظر فرزند بودند.
خانواده بیتی بعد از مدتها چشم انتظاری صاحب دختری زیبا شدند؛ دختری که تریسی نام گرفت اما هر چقدر که تریسی بزرگتر میشد، مشکل اختلالات جنسیاش هم بیشتر میشد و خانوادهاش هر روز بیشتر نگران میشدند. تا اینکه تریسی به ۱۸ سالگی رسید. او بارها گفته بود که آرزو دارد تغییر جنسیت بدهد و به یک پسر تبدیل شود. در این زمان بود که پزشکان بعد از معاینات فراوان به این نتیجه رسیدند که میتوانند این خواسته تریسی را برآورده کنند. درنتیجه طی یک عمل جراحی تریسی تغییر جنسیت داد.
بعد از عمل نام تریسی هم تغییر کرد؛ او از آن به بعد توماس نامیده میشد. توماس ۳۴ ساله بود که با دختر مورد علاقه اش ازدواج کرد و از همان ابتدا همه چیز را برای همسرش توضیح داد؛ اینکه قبلا دختر بوده و با عمل جراحی مرد شده است.
همسر توماس هم به اوگفت که چند سال پیش به خاطر توموری که در رحمش وجود داشته، آن را از دست داده است، در حقیقت پزشکان مجبور شده بودند رحم نانسی را به خاطر وجود تومور از بدنش خارج کنند به همین دلیل با اینکه چند سال از زندگی مشترک این زوج میگذشت، آنها صاحب فرزند نشده بودند. تا اینکه توماس تصمیم گرفت شانس خودش را برای مادر شدن امتحان کند.
او این موضوع را با نانسی هم در میان گذاشت و نکته جالب اینجا بود که نانسی نهتنها ناراحت نشد بلکه از این موضوع استقبال هم کرد. موضوع از این قرار بود که چون بعد از عمل جراحی تغییر جنسیتی که روی توماس انجام شده بود پزشکان رحمش را خارج نکرده بودند، او این توانایی را داشت تا نوزادی را در رحمش نگه دارد و در واقع نقش یک حامل را بازی کند.
به همین دلیل بود که توماس تصمیم گرفت با حمل جنین در شکم خودش، همسرش را به آرزویش برساند. آنها زیر نظر دکتر کمیبرلی جیمز این کار را انجام دادند. بعد از مدتی توماس متوجه شد که تغییراتی در وضع ظاهری و جسمانیاش درحال رخ دادن است. بعد از انجام آزمایشات لازم مشخص شد که این مرد باردار است.
کسی که بیشتر از همه از شنیدن این خبر خوشحال شد، همسرش نانسی بود چون فکر میکرد که هیچوقت صاحب فرزند نخواهد شد. بعد از شنیدن خبر بارداری، توماس اعلام کرد که میخواهد بچه را به دنیا بیاورد؛ «فرقی نمی کند که بچه را من به دنیا بیاورم یا همسرم؛ مهم این است که این بچه مال ماست و در وجود یکی از ما رشد کرده.
همین حس زیبا که یک موجود زنده از نسل خودتان را در کنارمان دارید بسیار دلچسب است.» با این حال خیلیها با شنیدن این خبر به مخالفت با این کار توماس پرداختند، توماس در پاسخ به آنها گفت : «وقتی که من و نانسی این تصمیم را گرفتیم اصلا به این موضوع که در حال حاضر چه جنسیتی داریم فکر نمی کردیم یا حتی به این موضوع که نگاه جامعه نسبت به کار ما چگونه خواهد بود. تنها هدفمان اهمیت داشت.
حالا که در این وضعیت هستم تنها آرزویم این است که فرزند سالمی را به دنیا بیاورم.» اما ماجرای بارداری توماس به همین راحتیها هم نبود؛ به خاطر اینکه در بدن توماس هم هورمون زنانه و هم مردانه تولید میشد، پزشک او مجبور شد با تزریق دارو و هورمونهای زنانه بیشتر، ترشح هورمونهای مردانه را در بدن او کمتر کند.
اما بعد از گذشت مدت کوتاهی از بارداری توماس، جنین در شکمش خفه شد و پزشکان مجبور شدند آن را خارج کنند. ولی توماس از این موضوع ناامید نشد و بعد از مدتی دوباره این عمل را انجام داد و این بار موفق شد که تا نه ماهگی بچه را نگه دارد و بالاخره در سوم جولای سال ۲۰۰۸ دختری زیبا و کاملا سالم به نام سوزان ژولیت به دنیا آورد.
توماس بعد از زایمان در پاسخ به خبرنگارهای کنجکاو گفت: «با اینکه من دخترمان را به دنیا آوردهام اما همچنان پدرش هستم ودر حقیقت نانسی مادرش است.» بعد از اینکه سوزان کمی بزرگ شد این پدر و مادر عجیب تصمیم گرفتند فرزند دومشان را هم به دنیا بیاورند. بنابراین توماس دوباره با استفاده از روش تلقیح مصنوعی باردار شد واین بار هم دختر دیگری به دنیا آورد.
اولین مرد باردار دنیا، خاطرات خود را در قالب کتابی با عنوان «درد عشق» (درد زایمان) منتشر کرده است. با اینکه این زوج توانستند از فعالیتهای تبلیغاتی خود، ۲ میلیون دلار جمعآوری کنند اما توماس میگوید هدف آنها کسب ثروت نبوده بلکه آنها فقط دوست دارند مشهور شوند.
دومین مرد باردار دنیا
اما بعد از توماس بیتی، اسم اسکات مور به عنوان دومین مرد باردار جهان در رسانههای مختلف خبری مطرح شد. ولی نکته جالب درمورد اسکات اینجا بود که او و همسرش هر دو مبتلا به اختلال هویت جنسی بودند و هر دو تغییر جنسیت داده بودند.
اسکات قبلا با جنسیتی مونث به دنیا آمده بود و جسیکا نام داشت اما با گذشت زمان، از سن ۱۶ سالگی تصمیم به تغییر جنسیت گرفت و درنهایت به یک پسر تبدیل شد. همسرش هم زنی با خصوصیات مردانه بود که با اینکه از ازدواج قبلیاش دو فرزند داشت اما از آنجایی که همسرش نمیتوانست رفتارهای او را تحمل کند، از او طلاق گرفت و در نهایت در سال ۲۰۰۵ تصمیم گرفت تغییر جنسیت بدهد، او بعد از تغییر جنسیت اسم توماس را برای خودش انتخاب کرد.
توماس و اسکات درسال ۲۰۰۵ با هم آشنا شدند؛ زمانیکه هر دو برای عمل تغییر جنسیت به بیمارستان آمده بودند؛ اما بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدند دیگر از هم خبری نداشتند. تا اینکه در سال ۲۰۰۷ به طور اتفاقی در یک رستوران با یکدیگر برخورد کردند و در آنجا بود که تصمیم گرفتند با هم زندگی کنند.
یک سال بعد از زندگی مشترک این زوج عجیب - یعنی در سال ۲۰۰۸ - آنها!! که از زندگی یکنواختشان خسته شده بودند تصمیم گرفتند با بچهدار شدن رنگی دیگر به زندگیشان ببخشند. به همین خاطر به پزشکان متخصص مراجعه کرده و مشکل خود را با آنها در میان گذاشتند. و با انجام روش لقاح مصنوعی بالاخره در ژوئن ۲۰۰۹ اسکات توانست باردار شود.
پس از انجام سونوگرافی مشخص شد که فرزند این زوج عجیب هم دختر است و به همین دلیل اسکات و توماس نام جسیکا را برای او انتخاب کردند. ماه مارس سال ۲۰۱۰ بود که جسیکا با سلامت کامل به دنیا آمد، اسکات بعد از به دنیا آوردن نوزادش گفت: «ما باز هم از این طریق صاحب فرزند میشویم تا دخترمان تنها نباشد.»
اولین داوطلب
اما در علم پزشکی لی مینگ ویو - هنرمند دو رگه تایوانی - آمریکایی که در موزه هنرهای زیبای ویتنی آمریکا کار میکند، اولین مردی است که توانسته باردار شود و بچه به دنیا آورد؛ هرچند که او بیسروصدا این کار انجام داد.
لی مینگ با اینکه همیشه در کارهای خانه به مادرش کمک میکرد و آشپزیاش زبانزد خاص و عام بود؛ اما بیشتر به پسرها شباهت داشت تا دخترها؛ تا اینکه بعد از گذشت چند سال بهخاطر اختلال هویت جنسی تصمیم گرفت با انجام عمل جراحی به هویت واقعی خود برسد.
عمل جراحی او با موفقیت انجام شد ولی ارگانهای زنانه از بدنش خارج نشدند. بعد از اینکه لی مینگ متوجه شد پزشکان رحم او را خارج نکردهاند به فکر بچهدار شدن افتاد و بعد از چندین بار انجام لقاح مصنوعی تحت نظر پزشکان متخصص بالاخره موفق شد باردار شود.
اما ماجرای بارداری او هم خیلی راحت نبود چون به خاطر اینکه ترشح هورمونهای مردانه در وجودش بیشتر بود، وزنش روز به روز بیشتر میشد و بر اثر آن فشار خونش هم هر روز بالاتر میرفت. به همین دلیل بیشتر دوران بارداریاش را در بیمارستان گذراند تا اینکه بالاخره در ۱۹ ژوئن سال ۲۰۰۲ فرزند خود را به دنیا آورد.
لی میگوید: «همیشه فکر میکردم تنها زنها هستند که میتوانند بچه به دنیا بیاورند و بعد از عمل از اینکه این شانس را از خودم گرفته بودم بسیار ناراحت بودم تا اینکه متوجه شدم پزشکان رحمم را خارج نکردهاند و من هم میتوانم بچهدار شوم.»