در سال‌های اخیر همزمان با پیشرفت بانوان در عرصه‌های مختلف، آنها در دستگاه قضایی نیز پیشرفت‌های چشمگیری داشته‌اند. آنچنان که شمار زیادی از قضات کشور را بانوان حقوق‌دان تشکیل می‌دهند.

به گزارش همشهری آنلاین، در سال‌های اخیر همزمان با پیشرفت بانوان در عرصه‌های مختلف، آنها در دستگاه قضایی نیز پیشرفت‌های چشمگیری داشته‌اند. آنچنان که شمار زیادی از قضات کشور را بانوان حقوق‌دان تشکیل می‌دهند. یکی از آنها قاضی الهام‌پوردهقانی فراشاه، معاون دادستان و سرپرست واحد اجرای احکام دادگستری بندرعباس است؛ زنی با مدرک فوق‌لیسانس حقوق جزا که در ۳۴ سالگی به اندازه قضات باسابقه تجربه دارد. هرچند او مسئول اجرای احکام است اما همیشه هم پرونده‌هایی که به دستش می‌رسد به مرحله اجرا نمی‌رسد؛ چرا که او تلاش زیادی برای بخشیده شدن افرادی که ناخواسته مرتکب قتل شده‌اند انجام می‌دهد. آنچنان که در سال گذشته از حدود ۱۰۰ فرد محکوم به قصاص در بندرعباس، بیش از نیمی از آنها با تلاش‌های این قاضی جوان و همکارانش توسط اولیای‌دم بخشیده شده‌اند. او در گفت‌وگو با همشهری سرنخ از شغل خاصی که دارد گفت و به نکاتی درباره پرونده‌های قصاص اشاره کرد که شاید تاکنون نمی‌دانستید.

دنیای قضاوت برای شما از کجا آغاز شد؟
پدرم از فرهنگیان بازنشسته یزد است و من هم ابتدا به معلمی گرایش داشتم اما به‌تدریج به رشته حقوق علاقه‌مند شدم. در کنکور سراسری در رشته حقوق در دانشگاه امام صادق(ع) با رتبه ۱۰۸ قبول شدم. بعد از دوره کارشناسی در کارشناسی‌ارشد در رشته جزا و جرم‌شناسی در دانشگاه قم قبول شدم. و بعد از فارغ‌التحصیلی به شهرم یزد برگشتم و مدتی به‌عنوان معلم تدریس می‌کردم تا اینکه در آزمون قضاوت شرکت کردم و بعد از گذراندن دوره کارآموزی در اصفهان برای کار راهی بندرعباس شدم.
اولین سمت قضایی که عهده‌دار آن شدید چه سمتی بود؟
از اردیبهشت سال ۹۸ کارم را به‌عنوان قاضی تحقیق در دادسرای بندرعباس شروع کردم. حدود ۲ سال دادیار شعبه سیزدهم بودم. آن زمان این شعبه را با موجودی ۴۰۰ پرونده تحویل گرفتم و بعد از دوره مسئولیتم با موجودی ۷۰ پرونده آنجا را تحویل دادم. در این دوره تجربیات خوبی کسب کردم و به پرونده‌های مختلفی رسیدگی کردم. از مسائل خانوادگی تا سرقت و کلاهبرداری و... بعد از این مدت به‌نظرم رسید که نیاز به تجربه‌های تازه دارم. به همین دلیل درخواست دادم که به واحد دیگری منتقل شوم و به شعبه ۴ اجرای احکام منتقل شدم. در این شعبه بیشتر به پرونده‌هایی با موضوع تصادفات رسیدگی می‌کردم اما بعد پرونده‌های سنگین‌تری هم به من ارجاع شد. این تجربه هم حدود یک‌سال و ۸‌ماه ادامه داشت تا اینکه سرپرست اجرای احکام دادسرا به واحد دیگری منتقل شدند و از آن زمان تاکنون من به‌عنوان سرپرست اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب دادسرای بندرعباس خدمت می‌کنم.
سال‌هاست که خانم‌ها در دستگاه قضایی در سمت‌های مختلف خدمت می‌کنند اما با توجه به شرایط سختی که واحد اجرای احکام دارد چرا از یک خانم در این واحد استفاده می‌شود؟
وقتی این سمت به من پیشنهاد شد خودم هم استقبال کردم. حس کردم که ممکن است رشدم در اجرای احکام بیشتر باشد. از طرفی چون قبلا هم تجربه میانجیگری در پرونده‌های قتل را داشتم حالا بهتر می‌توانم به این پرونده‌ها رسیدگی کنم. نکته دیگر اینکه اجرای احکام فقط به‌معنای اجرای حکم قصاص و... نیست. ما مسئول اجرای همه احکام هستیم. مثلا وقتی یک سارق محکوم به رد مال به مالباخته می‌شود ما بعد از انجام مراحل مختلف قضایی اموال شاکی را به او تحویل می‌دهیم. اجرای احکام باعث به سرانجام رسیدن پرونده پس از انجام مراحل مختلف می‌شود و در حقیقت نتیجه نهایی پرونده است و از این نظر دلچسب است که ثمره تلاش همکارانم را می‌بینم.
اجرای عدالت برای‌تان چه حس و حالی دارد؟
وقتی شاکی بعد از آنکه به حقش رسید به دفترم می‌آید و ابراز رضایت می‌کند و می‌گوید بالاخره به حقم رسیدم، حس خوبی دارد. البته اجرای احکام قصاص و اعدام از تلخی‌ها و بخش ناراحت‌کننده کار ماست.
در مدتی که معاون دادستان و سرپرست اجرای احکام هستید عملکرد موفقی داشتید و در حدود ۵۰ پرونده قصاص موفق به گرفتن رضایت از اولیای دم مقتولان شده و باعث بازگشت این افراد به زندگی شده‌اید. اصولا برای بخشیده شدن چه محکومانی پیشقدم می‌شوید؟
من و همکارانم معمولا در پرونده‌هایی که فرد محکوم بر اثر یک اتفاق و حادثه و به شکل ناخواسته مرتکب قتل شده برای جلب رضایت اولیای دم وارد می‌شویم؛ اما به هیچ وجه در پرونده‌هایی که قاتل با نقشه و قصد قبلی دست به جنایت زده یا فردی سابقه‌دار و شرور است یا در پرونده‌هایی که قاتل به شکل فجیعی دست به جنایت زده و... این اجازه را به‌خودمان نمی‌دهیم که بخواهیم پادرمیانی کنیم.
وقتی برای جلب رضایت اولیای‌دم سراغ آنها می‌روید از چه شیوه‌هایی برای راضی کردن آنها استفاده می‌کنید؟ فردی که عزیزش را در یک جنایت از دست داده چطور حاضر به بخشش قاتل او می‌شود؟
شروع کار خیلی سخت است. مخصوصا در پرونده‌هایی که زمان زیادی از وقوع قتل نگذشته است. اما ما معمولا بعد از اینکه مرحله استیذان(تایید رئیس قوه‌قضائیه) در پرونده‌ها طی می‌شود جلسات صلح و سازش را شروع می‌کنیم. از اولیای‌دم دعوت و با آنها درباره پرونده صحبت می‌کنیم. معمولا در شروع کار حرفی از بخشش نمی‌زنیم و می‌گوییم که اجرای حکم حق شماست و قانون و شرع اجازه اجرای حکم را به شما داده است. در ادامه به آیات و روایات قرآنی استناد می‌کنیم و می‌گوییم خداوند به شما حق داده و در قرآن گفته شده که قصاص حق اولیای‌دم است اما در کنارش توصیه شده که بهتر است ببخشید. با استفاده از تجربیات گذشته با هر خانواده باید به یک طریقی گفت‌وگو کرد. با بعضی‌ها از آرامش روح مقتول بعد از بخشش قاتل می‌گوییم و به این شکل زمینه‌چینی می‌کنیم تا ببینیم نظرشان چیست. بعضی از خانواده‌ها اصلا راضی نمی‌شوند و چون حکم قطعی شده و باید اجرا شود ما هم، ‌زمان اجرا تعیین کرده و محکوم را پای چوبه دار می‌بریم. صبح روز اجرا هم ابتدا جلسه‌ای می‌گذاریم و باز هم اولیای‌دم را به بخشش توصیه یا آنها را به مصالحه در قبال گرفتن دیه تشویق می‌کنیم.


وقتی قرار است با اولیای‌دم برای بخشش گفت‌وگو کنید آیا پیش آمده که با شما تندی کنند؟
بله زیاد پیش آمده که با من یا همکارانم تندی و بداخلاقی کنند. گاهی هم با ناراحتی جلسه را رها می‌کنند و می‌روند. اما بالاخره احترام ما را حفظ می‌کنند. در آن لحظات بیشتر عزیزشان به یادشان می‌آید و برای‌شان سخت است که قاتل را ببخشند. البته همه اینها در یک جلسه اتفاق نمی‌افتد و گاهی پیش آمده من و همکارانم چند مرتبه به خانه اولیای‌دم می‌رویم و با آنها صحبت می‌کنیم. حتی شده که اولیای‌دم در شهرهای دیگری سکونت دارند و ما برای جلب رضایت آنها مجبور می‌شویم که به شهرهای دیگر سفر کنیم تا شاید تلاش‌مان به نتیجه برسد.
بین پرونده‌هایی که در این مدت برای ایجاد صلح و سازش در آنها تلاش کرده‌اید کدام مورد برای‌تان شیرین‌تر بوده است؟
پرونده‌ای بود که فردی به قتل رسیده و تنها ولی‌دم او مادرش بود. این مادر از روز اول گفته بود که من رضایت نمی‌دهم و به هیچ‌وجه کوتاه نمی‌آمد. ما منتظر شدیم تا اینکه مرحله استیذان هم انجام و حکم آماده اجرا شد. با اینکه این مادر گفته بود رضایت نمی‌دهم اما در نخستین دیداری که با او داشتم برخورد خیلی گرم و خوبی داشت. برای مدتی او هر روز به دادسرا می‌آمد و به من سر می‌زد اما هیچ حرفی از بخشش نمی‌زد. من هم روز اول نگفتم که رضایت بده. صبر کردم. یک روز او گفت که دخترم، تو بگو چه کار کنم. من هم گفتم قصاص کردن حق شماست اما اگر می‌توانید ببخشید. با اینکه نظر من را پرسیده بود گفت نمی‌توانم ببخشم. او رفت و تلاش‌هایمان برای راضی کردنش هم به جایی نرسید و روز قبل از اجرا به دادسرا آمد و گفت من رضایت نمی‌دهم. او به من گفت امشب را که شب قبل از اجراست من به خانه‌ام نمی‌روم و تلفنم را هم جواب نمی‌دهم. فقط شماره تلفن خانه فامیلم را که امشب به آنجا می‌روم، به تو می‌دهم. او گفت به کسی شماره آنجا را نده و اگر خواستی خودت بیا. من هم به قولی که داده بودم عمل کردم و شب قبل از اجرا و در شرایطی که فقط چند ساعت تا زمان اجرای حکم باقی‌مانده بود به خانه‌ای که این زن در آنجا حضور داشت رفتم. او می‌خواست با این کار از دست افرادی که می‌خواستند برای گرفتن رضایت به سراغش بروند، خلاص شود. در آنجا ساعت‌ها با او درباره بخشش صحبت کردم. او در نهایت گفت اگر بخواهم رضایت بدهم فقط به‌خاطر شماست. تا ساعت ۱۲ شب آنجا بودیم و هنوز معلوم نبود او رضایت می‌دهد یا حکم را اجرا می‌کند تا اینکه آخر شب گفت من رضایت نمی‌دهم و فردا برای اجرای حکم قصاص به زندان می‌آیم. ما هم ناامید از آنجا خارج شدیم و چند ساعت بعد برای اجرای حکم به زندان رفتیم. آن روز صبح چند نفر از خادمان امام رضا(ع) به زندان آمده بودند. همه منتظر بودند تا مادر مقتول برای اجرای حکم بیاید و هیچ‌کس امیدی به بخشش نداشت تا اینکه او از راه رسید و گفت دیشب خواب امام رضا(ع) را دیدم و در عین ناباوری رضایت داد و رفت.
در این مدت از اجرای حکم چه افرادی رضایت داشتید؟
بعد از اجرای احکام افراد متجاوز احساس می‌کنم که حق به حقدار رسیده است. مثلا پرونده‌ای داشتیم که مدتی قبل مجرمان آن اعدام شدند. هیچ‌کس از اعدام فرد دیگری خوشحال نمی‌شود اما این افراد به بهانه انجام جراحی زیبایی دختران جوان را بیهوش کرده و به آنها تجاوز کرده بودند. کار آنها هیچ جای دفاعی نداشت. آنها نه یک مورد که در چندین مورد دست به چنین کاری زده بودند که در نهایت چند هفته قبل حکم‌شان اجرا شد.
افراد محکوم به اعدام و قصاص معمولا در وصیت‌نامه‌هایشان چه نکاتی را می‌نویسند؟
معمولا درباره تقسیم اموال‌شان می‌نویسند و اگر حرف با همسر فرزندان و خانواده داشته باشند می‌نویسند و این دست‌نوشته‌ها به‌طور خصوصی به خانواده‌هایشان داده می‌شود.
اجرای حکم بر عهده چه‌کسی است؟ بارها شنیده شده که مثلا سربازی که در زندان است باید حکم را اجرا کند.
نه اصلا اینطور نیست. هیچ‌یک از مسئولان دادگستری یا مأموران زندان حق اجرای حکم را ندارند. ما مقدمات را فراهم می‌کنیم و اولیای‌دم باید حکم را اجرا کنند.
در دوره مسئولیت شما از حدود ۱۰۰ پرونده قصاص، شما و همکاران‌تان موفق به جلب رضایت اولیای دم ۵۰ نفر شده‌اید. یعنی کوشش شما باعث شده از هر دو محکوم به قصاص یک نفر از مرگ نجات پیدا کند. آیا تا به حال درباره افراد بخشیده شده تحقیق خاصی انجام داده‌اید که معلوم شود آنها بعد از بخشیده شدن باز هم مرتکب جرم شده‌اند یا خیر؟
در پرونده‌های قتل وقتی اولیای‌دم قاتل را می‌بخشند در حقیقت از حق خودشان می‌گذرند اما جنبه دیگر مجازات فرد محکوم به قصاص جنبه عمومی است. به این معنا که او با کاری که انجام داده باعث برهم خوردن نظم عمومی جامعه شده که این افراد طبق قانون به تحمل حبس از ۳ تا ۱۰ سال محکوم می‌شوند. این افراد معمولا بعد از بخشیده شدن افراد آرامی می‌شوند و معلوم است اگر پای‌شان را از زندان بیرون بگذارند مرتکب خلافی نمی‌شوند.
اولیای‌دم بعد از اجرای حکم معمولا چه وضعیتی دارند؟ خوشحال هستند یا ناراحت؟
اجرای حکم حق اولیای‌دم است و نمی‌شود به آنها خرده گرفت. آنها هم عزیزشان را به شکلی غیرطبیعی از دست داده‌اند. معمولا بعد از اجرای حکم می‌خواهند وانمود کنند که خوشحال هستند؛ اما خوشحالی در چهره‌شان دیده نمی‌شود. از سوی دیگر اما اولیای‌دم پرونده‌هایی که می‌بخشند خوشحال هستند و معمولا از ما تشکر می‌کنند که برای رضایت و بخشش تلاش کردیم. رضایت دادن و بخشیدن کار سختی است و دل بزرگی می‌خواهد. افرادی که به چنین جایی‌ می‌رسند که رضایت می‌دهند خدا دوست‌شان دارد.
بعد از آنکه مراسم اجرای حکم به پایان می‌رسد و شما از زندان خارج می‌شوید، اگر حکم اجرا شده یا فرد محکوم بخشیده شده باشد شما به لحاظ شخصی چه حالی دارید؟
معمولا بعد از اجرای احکام قصاص تا چند روز حال خوبی ندارم و احساس خستگی می‌کنم. در این مدت هرقدر که برای اجرای حکم رفته‌ام، باز برایم عادی نبوده است. چنین مواردی اثر بدی روی ذهن انسان می‌گذارد. انگار غمی روی دلم می‌ماند و همین باعث می‌شود به لحاظ جسمی هم توانایی نداشته باشم. از سوی دیگر بعد از بخشش خوشحالی عجیبی سراغ آدم می‌آید. ناخودآگاه انرژی‌ام بیشتر می‌شود، حس خوبی دارم و با این روحیه سراغ بخشش در پرونده‌های دیگر می‌رویم.
در طول این گفت‌وگو شما از شرایط سختی که در پرونده‌ها وجود دارد صحبت کردید. فکر می‌کنید تا چه زمانی بتوانید این شرایط را تحمل کرده و به‌کار در واحد اجرای احکام ادامه دهید؟
نمی‌دانم، تا هرجایی که خدا بخواهد. با وجود همه سختی‌ها مجری عدالت بودن حس خوبی است. به‌خصوص در پرونده‌هایی که اولیای‌دم با وجود حقی که برای قصاص قاتل دارند او را می‌بخشند. این بخش از شیرینی‌های کارم است که تا حدودی تلخی‌ها را جبران می‌کند.
در دستگاه قضایی و در مسند قضاوت چه چشم‌اندازی برای خودتان درنظر گرفته‌اید؟
نمی‌شود چیزی را پیش‌بینی کرد. هرچند بندرعباس شهر خوبی است اما ممکن است از این شهر (بندرعباس) بروم. ممکن است به تهران بروم یا به زادگاهم یزد. دست سرنوشت و خواست خدا هرچه باشد قبول می‌کنم. باید از پدر و مادر، همسر و دخترم بابت حمایت‌هایشان تشکر کنم.
حکم قصاص چطور اجرا می‌شود؟
بعد از طی شدن مراحل مختلف قضایی وقتی پرونده به واحد اجرای احکام ارجاع می‌شود، ما چندین نوبت جلسه صلح و سازش تشکیل می‌دهیم و در نهایت وقتی تلاش‌ها به جایی نرسید روز اجرای حکم را تعیین می‌کنیم. از چند روز قبل این موضوع را به زندان اعلام می‌کنیم و زمان اجرای حکم به زندانی ابلاغ می‌شود و او یک روز قبل به قرنطینه می‌رود و قبل از آن نیز خانواده‌اش برای ملاقات با او به زندان می‌روند. از طرفی با پزشکی قانونی و نیروی انتظامی هم هماهنگ می‌شود و نمایندگان آنها هم در زندان حاضر می‌شوند. شب قبل از اجرای حکم از او خواسته می‌شود تا وصیت‌نامه بنویسد و ساعتی قبل از اجرای حکم یک روحانی با زندانی صحبت می‌کند و اگر او خواسته‌ای داشته باشد انجام می‌شود. پیش از اجرای حکم قاضی شعبه اجرای احکام حکم را به او تفهیم می‌کند و از او امضا و اثر انگشت می‌گیرد. متخصص پزشکی قانونی او را معاینه می‌کنند. اگر او از نظر روحی- روانی یا حتی جسمی در سلامت کامل نباشد اجرای حکم به عقب می‌افتد. اما اگر پزشک سلامت او را تأیید کند، مرحله بعدی اجرای حکم است.
تهدید یا تطمیع برای اجرای حکم
در پرونده‌های قتل یک نفر جانش را از دست داده و قرار است جان قاتل نیز گرفته شود. در این شرایط معمولا طرفین پرونده ممکن است دست به هر کاری بزنند؛ از تهدید مسئولان دادگستری و قاضی تا تطمیع آنها. تا به حال برای خانم قاضی چنین مواردی اتفاق نیفتاده است. اگر تهدیدی هم بوده از دور بوده و مورد خاصی اتفاق نیفتاده؛ تطمیع هم همینطور.
 بخشش قاتل بعد از اجرای حکم
گاهی اولیای‌دم در لحظات اجرای حکم از اجرا منصرف می‌شوند. البته در دوره مسئولیت پوردهقانی چنین موردی پیش نیامده اما آنطور که همکاران او می‌گویند مدت‌ها قبل موردی بود که بعد از اجرای حکم و درحالی‌که فرد اعدامی هنوز جان داشت اولیای دم از تصمیم‌شان انصراف داده و او را بخشیدند و به این ترتیب او از بالای چوبه دار پایین آورده شد.
 بخشش ۵ میلیارد تومانی
در بعضی از پرونده‌ها اولیای‌دم به جای اجرای حکم با قاتل مصالحه می‌کنند و او را در قبال دریافت پول یا هر مال دیگری می‌بخشند. مصالحه و رد و بدل شدن پول معمولا در بیرون از دادگستری و بین طرفین پرونده انجام می‌شود؛ آنطور که در جریان یکی از پرونده‌ها قاتل با پرداخت ۵ میلیارد تومان توانست رضایت اولیای‌دم را جلب کند و نجات پیدا کند.
 شرایط عجیب برای بخشش قاتل
بعضی از اولیای‌دم برای بخشیدن قاتل شرایط عجیب و غریبی تعیین می‌کنند که بعضی از آنها قابلیت اجرا ندارد. مثلا در چند پرونده اولیای‌دم گفتند به شرطی که قاتل از این شهر برود و دیگر هیچ وقت برنگردد او را می‌بخشیم یا اینکه به این شرط که دادگاه برای جنبه عمومی جرم حداکثر مجازات را درنظر بگیرد او را می‌بخشیم.
 

منبع: روزنامه همشهری