به گزارش همشهری آنلاین، جهادگر بیادعایی بود. جوانی که قلبش برای همنوعانش میتپید. از نوجوانی عضو نیروی بسیج شد. یعنی از زمانی که ۱۰- ۱۱ سال بیشتر نداشت. به جای بازی کردن با دوستانش فعالیت در پایگاه بسیج مسجد را انتخاب کرده بود. دانیال رضازاده از هم صحبتی با بسیجیان حس خوبی داشت. آرامشی که در هیچ جای دیگری تجربهاش نکرده بود. او آیین پهلوانی را در همانجا یاد گرفت و آموخت که چطور خدمتگزار مردم باشد. اینکه چه کاری باشد برای او فرقی نمیکرد فقط میخواست برای دیگران مفید باشد. وقتی پا به دوره جوانی گذاشت رویه دیگری را برای خدمترسانی انتخاب کرد و آن فعالیتهای جهادی بود. کمک کردنش دیگر خاص همسایه و مردم کوچه و بازار شهرشان نمیشد. برای یاری کردن دیگران به شهرها و روستاهای دور و نزدیک میرفت. اگر هم بحران سیل یا زلزلهای رخ میداد او سریعتر از بقیه راهی میشد تا خودش را زودتر به مناطق محروم و آسیب دیده برساند. زهرا محمدیان، مادر شهید دانیال رضازاده حرفهای زیادی برای گفتن دارد. پای صحبت او مینشینیم.
مظلومانه شهید شد
دانیال بعد از دانشگاه توانست در شرکتی مشغول بهکار شود. همین خوشحالش میکرد. موضوع ازدواجش را با مادر در میان گذاشت و گفت که میخواهد سروسامان بگیرد. مادر هم از خدا خواسته سریع آستین بالا زد و بساط ازدواج او را فراهم آورد. او دختری مومن و باتقوا را به همسری خود برگزید و مراسم عقد را برگزار کرد. اما جشن عروسی را موکول به سال بعد کرد. میخواست خانهای در خور نوعروسش تهیه کند. اما این اتفاق محقق نشد و مظلومانه رفت.
رفاقت تا شهادت
دانیال رضازاده همراه دوست صمیمیاش حسین زینالزاده سال گذشته توسط یکی از اغتشاشگران با ضربات چاقو در مشهد به شهادت رسید. این دو جوان دهه هفتادی، از دانشجویان بسیجی دانشگاه شهید منتظری بوده و سالها در عرصه فعالیتها و اردوهای جهادی حضور داشتند. شهید زینالزاده در حادثه سیل لرستان در جریان خدمت جهادی به مردم بهعنوان جهادگر نمونه شناختهشده بود. او و رفیق شفیقش دانیال در کارهای جهادی و خیرخواهانه از هم سبقت میگرفتند و آرزوی شهادت داشتند. اما کسی چه میدانست که در سرنوشت این دو جوان جهادی، شهادت در راه امنیت نوشته شده بود. ازجمله در خدمت به مردم زلزلهزده از جان و دل مایه گذاشتند. شهید زینالزاده سرپرستی خانواده را هم بعد از فوت پدرش برعهده داشته و تکیهگاه مادر و برادر ۱۴ سالهاش بود.
خادمالشهدا
دانیال از نوجوانی دغدغه کمک کردن به دیگران را داشت شاید این را از مادرش یاد گرفته بود. نمیتوانست نسبت به مردم بیتفاوت باشد. برای همین بین دوست و آشنا یا همسایهها اگر متوجه میشد کسی نیاز به یاری دارد بیفوت وقت دست بهکار میشد. بیآنکه توقع تشکری داشته باشد. او در مکتب بسیج آیین پهلوانی را خوب یاد گرفته بود. میدانست کار را باید برای رضای خدا کند نه رضای بنده.
مادر میگوید: «دانیال هر چه بزرگتر میشد مسئولیتپذیرتر میشد. کمکم به کارهای جهادی رو آورد. نخستین بار که همراه با اردوی راهیان نور به جنوب رفت زائر بود. اما از سالهای بعد خادمالشهدا شد. تا اینکه وارد دانشگاه شد و در بسیج دانشجویی فعالیت میکرد. هر سال اربعین با گروهی از دانشجویان به کربلا میرفت. برای کمک موکب برپا میکردند. کیف و کوله بعضی از دانشجویان خانم را میبرد که در مسیر کمتر اذیت شوند.» او سال ۱۳۹۶ مدتی به نجف رفت و در ساخت حرم حضرت زهرا(س) کمک کرد. در سال ۱۳۹۸ بهعنوان جهادگر نمونه شناخته شد و شاید همین لبخندی را بر لبانش آورد که توانسته گامی برای رضای خدا بردارد. مادر شهید میگوید: «من هم مادرم و داغ از دست دادن پسر جوان واقعا سخت است. تلخترین اتفاق زندگی من از دست دادن دانیال است اما آنچه این روزها خوشحال و آرامم میکند این است که دانیال به آرزوی خودش که شهادت بود رسید. چندماه قبل از شهادتش عازم کربلا بودم. از من خواست برای شهادتش در کنار حرم سیدالشهدا(ع) دعا کنم. برای من این دعا کردن سخت بود. از خدا خواستم که حاجت دلش را بدهد و عاقبت بهخیر شود. وقتی میبینم که عاقبت بهخیر شده دلم آرام میگیرد.»
چطور جهادی شویم؟
همه ما به خوب بودن و خوبی کردن علاقه داریم و اسم اردوهای جهادی را زیاد شنیدهایم. بعضیها هم خیلی دوست دارند در این اردوها شرکت کنند. اما ممکن است که ندانیم چطور میتوانیم عضو گروه جهادی باشیم و چطور برای خدمترسانی به نقاط مختلف کشور برویم. یا ممکن است شما مسئول یک گروه جهادی باشید و برای فراخوان جذب نیرو به مشکل برخورده باشید. برای حل این مشکل ما به شما راهحل سادهای را پیشنهاد میکنیم؛ سامانه «همه با هم» این مشکل را برطرف کرده و شما میتوانید پوستر و اطلاعات همه گروههای جهادی سراسر کشور را ببینید و انتخاب کنید.