بعد از کرونا تصور می‌شد فیلم و سریال‌های زیادی در باره این دوران ساخته شود. اما این اتفاق نیفتاد. سریال «همه‌گیری» یکی از معدود سریال‌هایی است که در این باره ساخته شده است.

همشهری آنلاین، شقایق عرفی‌نژاد: فصل اول این سریال با نام اپیدمی یا موج اول به کارگردانی امیرسجاد حسینی و با بازی فریبا متخصص، محسن قصابیان، سیامک اطلسی و کوروش سلیمانی آذر ماه گذشته پخش شد. از اواسط تیرماه هم فصل دوم این سریال با اسم «همه‌گیری» و با کارگردانی محمد صادق بکتاشیان در حال پخش است. این سریال روایتی است از روزهای سخت کرونا و آنچه مردم و کادر پزشکی از سرگذراندند و در کنار آن به کسانی می‌پردازد که از این شرایط سوءاستفاده کردند. کورش سلیمانی نقش یکی از همین آدم‌ها را در این سریال بازی می‌کند؛ مدیر بیمارستانی که با احتکار دارو به فکر منافع مالی خودش است. سلیمانی سال‌هاست که در تئاتر و سینما و تلویزیون فعالیت می‌کند. در تئاتر در چند نمایش از قطب الدین صادقی بازی کرده و نمایش های زیادی را هم روی صحنه برده و در سینما هم در فیلم‌های متولد ماه مهر از احمدرضا درویش، تیغ و ترمه و اتوبوس شب به کارگردانی کیومرث پوراحمد حضور داشته است. او سریال‌های زیادی هم بازی کرده است. مثل نرگس سیروس مقدم و سرزمین مادری از کمال تبریزی. با او در باره سریال همه‌گیری صحبت کردیم:

همه گیری که یکی از انگشت شمار سریال هایی است که به کرونا پرداخته است. در باره تجربه تان در این کار بگویید.

اتفاقات جاری در جامعه یکی از منابع خلق اثر در سینما، تلویزیون و تئاتر و عرصه‌های مختلف هنرهای نمایشی است. به تاریخ سینما و تئاتر که نگاه کنیم می‌بینیم در برهه‌های مختلف تاریخی آثاری خلق شده‌اند که بیانگر رخدادی بوده‌اند که در آن روزگار اتفاق افتاده و مردم از آن متأثر بوده‌اند. کرونا به عنوان یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که در سال‌های اخیر در کل جهان رخ داد، به نظر من موضوعی است که در آینده بیشتر نشانه‌هایش را در سینما  و تئاتر و تلویزیون خواهیم دید. چون کمتر اتفاقی بوده که در تمام جهان مردم را به شکل وحشتناکی متأثر کرده است و وظیفه هنرمند این است که به این موضوع بپردازد.

وقتی من برای بازی در سریال اپیدمی‌ که فصل اول همین سریال همه‌گیری است، دعوت شدم، یکی از موضوعاتی که نظرم را جلب کرد، همین پرداختن به موضوع کرونا بود. فیلمنامه را خواندم و با آشنایی که با تیم داشتم، پذیرفتم و فصل اول را کار کردیم. این را هم باید بگویم که فصل اول در شرایط سختی کار شد. یعنی شرایطی که نوع دلتای کرونا منتشر شده بود و ما به جز لحظه‌هایی که جلوی دوربین بودیم، باید با ماسک کار می‌کردیم. در طول فصل دوم هم نوع امیکرون کرونا شیوع پیدا کرده بود و این هم کار را برای ما سخت کرده بود. این مشکل اصلا از مسائلی بود که فضای فیلمسازی را متأثر کرده بود و بسیاری از دوستان مبتلا شدند و خیلی‌ها هم بر اثر کار در این شرایط و مبتلا شدن به کووید فوت کردند.

به هر حال فصل اول سریال توسط امیرسجاد حسینی کارگردانی شد و ویژگی‌های خاص خودش را داشت. برای فصل دوم آقای کمانی، تهیه کننده سریال، از حجت قاسم زاده برای نوشتن فیلمنامه دعوت کرد که به نظرم یکی از بهترین فیلمنامه‌نویس‌های ما در عرصه تلویزیون و سینماست. با توجه به شناختی که از او داشتم احساس می‌کردم اتفاق‌های بهتری برای نقش شاه‌میری خواهد افتاد. همانطور هم که می‌بینیم پرداخته‌شده‌تر و هدفمندتر شده و شخصیت‌پردازی به شکل جدی پیش رفته است. برای من فضای خوبی در متن برای بازی ایجاد شده بود. در کنار آن حضور صادق بکتاشیان به عنوان کارگردان دلگرم‌کننده بود که خیلی با گروه بازیگران همراه بود. به نظرم خیلی از بازیگران در این کار به خوبی کارشان را انجام دادند. بازی‌ها روان و یکدست است که این موضوع از یک طرف مدیون متن خوب است و از طرف مدیون کارگردان. البته به این معنا نیست که بقیه گروه تأثیری نداشتند. همه گروه از جمله بچه‌های صحنه و لباس و گریم و فیلمبردار و...بسیار همراه بودند. با تمام سختی های کار الان که بیشتر از یک سال از فیلمبرداری گذشته، خوشحالم که در این کار حضور داشتم.  

در باره نقش شاه میری کمی‌صحبت کردید. بیشتر برایمان بگویید. او شخصیتی است که بیننده اول فکر می‌کند، رئیس بیمارستان است که کارهای خیرخواهانه می‌کند، اما بعد متوجه می‌شود او از شرایط سوءاستفاده می‌کند.

بله. او مدیر بیمارستان است. در فصل اول هم تقابل‌هایی را با شخصیت ابراهیم داشت. البته نه با این شدت و خباثتی که در این فصل می‌بینیم. نمونه‌ای است از آدم‌های فرصت‌طلب و منفعت‌طلب و کسانی که در دل بلایایی مثل کرونا دنبال منافع شخصی خودشان هستند و بی رحمانه با دیگران برخورد می‌کنند. شاه میری نقشی بود که خوب نوشته شده بود و من هم از آنجایی که واقعا همیشه تشنه یک نقش شخصیت‌پردازی‌شده هستم، آن را خیلی دوست داشتم.

 علی‌رغم این که کمتر نقش منفی بازی کرده بودم، به دلیل این که دوست دارم شکل‌های مختلف مثل کمدی، درام، ملودرام، حماسی و نقش مثبت و منفی را تجربه کنم، این نقش را پذیرفتم. برای من بازیگری مثل رفتن به شهرهای مختلف است. طبیعتا کسی که عاشق مسافرت است، دوست ندارد فقط به یک شهر سفر کند. دوست دارد شهرهای مختلف و طبیعت‌های متفاوت را تجربه کند. برای من هم در بازیگری این یک جور هدفگذاری است که شکل‌های مختلف و شخصیت‌های مختلف را بازی کنم.

مرگ دخترش در تبدیل او به این شخصیت چقدر است؟

بعد از این که دخترش را از دست می‌دهد و البته قبل از آن هم همسرش را از دست داده، شاه میری تبدیل به آدمی ‌می‌شود که همه چیزش را باخته است.  این شخصیت می‌توانست به دو سو حرکت کند. می‌توانست گوشه‌گیر و منفعل و منزوی شود و از سوی دیگر می‌توانست تبدیل به یک آدم خطرناک شود. در فیلمنامه همه‌گیری، شکل دوم رخ داد. یعنی شاه‌میری که همه چیزش را از دست داده، شروع به انتقام گرفتن از آدم‌ها می‌کند و هیچ هدفی جز پولدار شدن و به زعم خودش لذت بردن از زندگی ندارد. این شخصیت برای من موقعیتی را فراهم کرد که بتوانم تجربه جدیدی را به دست بیاورم.

چطور سعی کردید این شخصیت را با ویژگی‌هایی که گفتید، از تبدیل شدن به کلیشه دور نگه دارید؟

وقتی که دو بال بازیگر یعنی متن و کارگردانی طوری عمل می‌کنند که می‌تواند پرواز خوبی داشته باشد، اتفاق خوبی در بازی او می‌افتد. همانطور که گفتم شخصیت‌پردازی این نقش در متن و راهنمایی‌های کارگردان باعث شد مثل بقیه شخصیت‌های این سریال این نقش هم کلیشه‌ای نباشد. در این سریال اگر پرستاری می‌بینیم، شبیه پرستارهایی نیست که در کارهای دیگر می‌بینیم یا اگر مسئولی می‌بینیم شبیه شکل‌های کلیشه‌ای که در کارهای دیگر دیده‌ایم، نیست. در مورد شاه‌میری هم با این که شخصیت منفی است که خودخواهانه خواسته‌هایش را پیش می‌برد، باز هم کلیشه‌ای نیست. ظاهر مثبتی دارد اما بسیار حیله‌گر است و به تبع آن می‌بینیم کارهایی انجام می‌دهد که گاهی بیننده را شوکه می‌کند. من معتقدم بازیگر اگر می‌خواهد نقش منفی بازی کند، باید در نهایت دقت این کار را بکند. چون به همان اندازه که نقش مثبت در یک کار اهمیت دارد، نقش منفی هم مهم است و حضورش باعث می‌شود نقش‌های مثبت بیشتر دیده شوند. در این اثر هم اگر بخش بیمارستان و فداکاری‌های پزشکان و پرستاران را می‌بینیم، از طرف دیگر می‌بینیم در همان شرایط کسانی هم هستند که از این موقعیت پیش آمده سوءاستتفاده می‌کنند و منفعت‌طلبانه در حق دیگران ظلم می‌کنند.

بیشتر از اجرای یک نقش منفی بگویید. برایتان چه ویژگی‌هایی داشت؟

شخصیت منفی در درام خیلی مهم است و ما معمولا از آن غافلیم. وقتی سیاهی نباشد، سفیدی دیده نمی‌شود. چون اهمیت کار پزشکان و پرستاران را وقتی متوجه می‌شویم که ببینیم در همان شرایط کسان دیگری در حال سوءاستفاده هستند. نقش منفی را باید طوری بازی کرد که کاملا محق جلوه کند. یعنی مخاطب نتواند او را راحت قضاوت کند. به عنوان بازیگر باید طوری شخصیت شاه میری را بازی می کردم که نشان بدهم حق دارد و می‌خواهد حقش را از روزگاری که در آن سختی‌های مختلف دیده، بگیرد. در این اثر سکانس‌هایی وجود داشت که بازی کردنش برای من واقعا دشوار بود. شاه‌میری دست به رفتارهایی می‌زد که پذیرفتنش برای من به عنوان یک انسان خیلی سخت بود. احساس می‌کردم این آدم چقدر پست است که چنین کاری می‌کند. نزدیک شدنم به نقش در آن لحظات فقط با یک انگیزه درونی رخ داد و آن هم این بود که همه ما زخم‌‍خورده کسانی هستیم که به مردم خیانت می‌کنند و حقشان را ضایع می‌کنند و من هم در زندگی‌ام با چنین آدم‌هایی مواجه بوده ام. سعی کردم تا جایی که می‌توانم این نقش را خوب ایفا کنم تا منفی بودنش درست تصویر شود. خوشحالم اگر توانسته باشم تصویر دقیقی از آدم‌های شیاد و کلاهبردار نشان داده باشم. در واقع خوشحال می‌شوم مردم هرچه بیشتر از شاه میری بدشان بیاید. چون نشان می‌دهد کارم را درست انجام داده‌ام.

چه بازخوردهایی از سریال داشته‌اید؟ آنقدر که انتظار داشتید دیده شد؟ چون می‌دانیم که تلویزیون با کاهش جدی مخاطب روبه روست.

 برخورد مردم در این روزها که سریال پخش می‌شود، خوشایند است و فکر می‌کنم سریال را دوست داشته‌اند. هرچند شاید من را در این نقش تصور نمی‌کرده‌اند، ولی همین هم برایم جذاب است. در مورد پخش کار هم یکباره متوجه شدیم که قرار است پخش شود و من خیلی تعجب کردم. چون به نظرم اگر مدت تبلیغ بیشتری برای یک سریال گذاشته شود، نتیجه بهتری به دست می‌آید. سریال‌های دیگر از دو یا سه هفته قبل از پخش تبلیغاتشان شروع می‌شود و این خیلی در دیده شدن کار موثر است. اما در مورد همه‌گیری فقط از دو روز قبل تبلیغات شروع شد. من روی این اتفاقی که افتاد نقد دارم چون برای این کار زحمت کشیده شده و سرمایه تلویزیون خرج شده و حیف است داشته‌هایمان را به این شکل بدون پیش زمینه مناسب برای مخاطب روی آنتن ببریم.

من در سریال‌هایی در دهه هشتاد بازی کرده‌ام که بسیار پربیننده بودند و زمان پخششان شهر خلوت می‌شد. در پارک‌ها نمایش داده می‌شدند و مخاطب به شکل عجیبی هنوز آنها را در یاد دارند. ولی الان این اتفاق نمی‌افتد. این ریزش مخاطب چیزی است که مسئولان تلویزیون هم متوجه آن هستند. مسئله‌ای است که نباید به راحتی از کنار آن بگذریم. اگر واقعا برای فرهنگ و هنر کشور دلسوز هستیم باید خیلی جدی به این مسئله بپردازیم و آن را آسیب‌شناسی کنیم و ببینیم اشتباهاتمان کجا بوده که این اتفاق افتاده است. من از سال‌های هفتاد در مرکز کرمانشاه با تلویزیون همکاری داشته‌ام. یعنی حدود سی سال است به شکل‌های مختلف با تلویزیون کار کرده‌ام. طبیعی است که دلم برای آن می‌سوزد و غمگین می‌شوم وقتی می‌بینم مخاطب آن ریزش کرده است. اگر دلسوز هستیم و قلبمان برای مردم و فرهنگ این جامعه می‌تپد و خودمان را مسئول می‌دانیم، وظیفه داریم به شکل جدی این مسئله را آسیب شناسی کنیم.

وقتی به آن سریال‌ها و برنامه‌هایی که در تمام این سال‌ها در تلویزیون ساخته شده، نگاه می‌کنم، می‌بینم توسط هنرمندانی است که الان هم هستند. نمی‌دانم چرا این دوری با تلویزیون رخ داده است؟ باید این را حل کرد. باید به سمتی برویم که از نیروهای خلاق استفاده کنیم. این تلویزیون متعلق به تمام مردم ایران است و همه باید از آن لذت ببرند. برای فرهنگسازی و ساختن آینده کودکان به این تلویزیون نیاز داریم. مسئول، هنرمند و منتقد هرکدام باید در جایگاه خودشان به شکل جدی به این مسئله نگاه کنند تا اگر هنوز دیر نشده از اشتباهاتمان درس بگیریم و بیش از این باعث ریزش مخاطب نشویم. در مورد همه‌گیری هم فکر می‌کنم اگر در دهه گذشته چنین سریالی پخش می‌شد، خیلی بیشتر مردم را جذب می‌کرد. در حال حاضر در پلتفرم‌ها سریال‌های خوبی داریم که توسط کسانی ساخته می‌شوند که سال‌های گذشته در تلویزیون کار می‌کردند. اما این پلتفرم‌ها در دسترس همه نیست و به همین دلیل در شهرها و روستاهای دورافتاده شاید همچنان تلویزیون رسانه اصلی است. بنابراین باید ریزش مخاطب را بسیار جدی بگیریم.

شما بازیگر تئاتر هستید. آیا اصلا بازی در تئاتر یا سینما و تلویزیون برایتان متفاوت است؟ از بازیگرانی هستید که تئاتر را بیشتر دوست دارید یا برایتان فقط بازیگری مهم است؟

به عنوان بازیگر طبیعی است که بازی در سینما و تلویزیون و تئاتر را دوست دارم. سال‌ها برایش زحمت کشیده‌ام. اگر نگویم از کودکی به جرأت می‌توانم بگویم از دوران تحصیل و نوجوانی علاقه‌مند به بازی بوده‌ام و برایم مهم است با تمام مشکلاتی که وجود دارد در این عرصه تلاش کنم و لذت ببرم. سختی‌های زیادی در این کار هست، ولی لذت زیادی هم از این کار می‌برم. طبیعتا خاستگاهم تئاتر است و تحصیلاتم هم در تئاتر بوده است. هیچوقت به این شکل نگاه نکرده‌ام که از سینما یا تلویزیون یا تئاتر کدام را بیشتر دوست دارم. فکر می‌کنم. هرکدام ویژگی‌های خاص خودشان را دارند. تئاتر اصالتی دارد که کسانی که روی صحنه    رفته‌اند می‌دانند از چه حرف می‌زنم. در تئاتر پیوستگی در بازی و همینطور استمرار در لحظاتی که روی صحنه خلق می‌کنید، وجود دارد. این استمرار در کار تصویری وجود ندارد. از طرفی تأثیرگذاری و گستره مخاطبی وجود دارد که در تئاتر نیست. ضمن این که تفاوت‌هایی هم بین بازی در تئاتر و مقابل دوربین وجود دارد. ولی من هر دو را دوست دارم و هر دو برای من شیرین هستند. در تئاتر زندگی و معجزه‌ای که روی صحنه می‌تواند رخ دهد، در کمتر اثر تصویری اتفاق می‌افتد. به همین دلیل می‌توانم بگویم تعلق خاطرم به بازی در تئاتر همیشه بیشتر بوده است. دشواری بازی روی صحنه واقعا بیشتر از بازی مقابل دوربین است. در سینما و تلویزیون بازیگر تنها نیست. ولی در تئاتر کارگردان و نویسنده کارشان را قبلا کرده اند و بازیگر در لحظه‌ای که روی صحنه است، دیگر تنهاست و باید با قدرت روی پایش بایستد و کارش را انجام دهد.

منبع: همشهری آنلاین